«وفاق منهای گفت وگو فریب سیاسی است»
فروزان آصف نخعی در سایت خبرآنلاین نوشت: «۶ ماه است بحث وفاق در کشور مطرح شده، نکته این است آیا جامعه ایرانی، نسبتی با این جملات و کلمات برقرار کرده است یا خیر؟ در این باره تلاش کردیم رویکرد شبکههای اجتماعی، زنان، اقوام، گروههای کمتر دیده شده یا نادیده گرفته شده را در همایش به تحلیل بنشینیم تا به روایت معتبر از منظر گروه های اجتماعی نزدیک بشویم و درک کنیم گروه های مذکور با وفاق چه نسبتی برقرار میکنند
۲۸ نفر از اندیشمندان ایرانی، در هفت پنل از ۳۰ آبان تا ۴ آذر در همایش «امکان و موانع وفاق ملی در ایران امروز» باشگاه اندیشه به طرح بحث خود خواهند پرداخت. در گفت و گوی خبرآنلاین با محمدرضا لبیب دبیر علمی این باشگاه، رویکردها، دلایل، و ضرورت های ورود به چنین عنوانی، مورد پرسش واقع شده است. لبیب در باره ترکیب اندیشمندان مدعو این باشگاه، بر دو شاخص کلی موافقان و منتقدان بحث وفاق ملی انگشت می گذارد و تاکید می کند که «در درجه نخست، دنبال تعریف وفاق در کانتکس های مختلف هستیم. همچنین شرایط امکان وفاق، بازیگران و کنشگران، یا ایدههای رهزن وفاق مورد بررسی واقع می شوند. این گفت و گو در زیر از نظرتان می گذرد:
واقعیت مهم در باره شناخت سدسکندر مقابل وفاق
اندیشمندان باشگاه اندیشه، چرا عنوان «امکان و موانع وفاق ملی در ایران امروز» را برای همایش خود انتخاب کرده اند؟ در پیش فرض چنین عنوانی این موضوع نهفته است که گویی قرار است که سدسکندر مقابل وفاق مورد شناسایی قرار بگیرد؟
واقعیت اینست که سدسکندرهای پیش روی کشور به این سرعت و با یک همایش شناسایی نمی شود. اما انگیزه اصلی ما این بود که بعد از روی کار آمدن دولت چهاردهم در واقع مفهومی تحت عنوان وفاق ملی به عنوان شعار محوری دولت مطرح شد. باشگاه اندیشه نیز از زاویه منحصر به فرد خودش تلاش می کند به مسائل نگاه بکند و در عمل و نظر، در فرآیند کنشگری گفت وگویی فرصتی برای مواجههای منتقدانه داشته باشد.
بر این اساس بحث وفاق پیش فرضی دارد و آن این که ظاهراً اختلاف مورد پذیرش واقع شده به این معنا که در بنیان ها، یک واقع بینی، رخداده است؛ اختلاف، و مورد پذیرش و به رسمیت شناخته شده است. این موضوع می رساند اختلاف جدی است، و لازم است حول مساله مشترک و ملی، وفاق لازم در سه حوزه ملت با ملت، ملت با دولت، و دولت با دولت صورت بگیرد . این انگیزهای بود که ما را به سوی مفهوم وفاق، و این که دارای چه معنایی به عنوان یک ترم در عرصه های سیاسی، فلسفی، اجتماعی، ارتباطات است. به عبارت دیگر در این بخش چیستی وفاق را مورد پرسش قرار می دهیم. و این که وفاق چه جایگاهی در زیست و اندیشه و نقشه مفهومی دارد؟
سپس به گمان بنده بعد اجتماعی بسیار حائز اهمیت است و این که در جامعه ما تا چه اندازه از امکانات ایجاد وفاق برخوردار است؟ و اگر نیست، تحقق وفاق چگونه مسیر خواهد بود؟ مرحله بعد آن است که بر فرض وجود امکان های متعدد، چه موانعی بر سر راه وفاق یا وفاق ملی وجود دارد؟ این محورهای این همایش هستند.
وفاق نباید به چاه سطحی نگری بیفتد
فکر میکنید مشروعیت یابی اختلاف، در برابر سیاستهای هویتی ساختاری مبتنی بر همگرایی صرف، قادر به مقاومت و تاب آوری هستند؟
باشگاه اندیشه بعد از ۵ ماه از آغاز کار دولت جدید، همایش را کلید زده است. قصدمان آن است که بحث وفاق مصادره نشده یا به محاق نرود. شاید بتوان گفت در حال حاضر نیز اگر با نگاه منتقدانه به بحث وفاق نظر کنیم، باید بگویم تا حدودی به چاله هم افتاده به نحوی که اغلب دارد به یک سری اختلافات سیاسی سطحی محدود می شود. از این رو در تلاش هستیم با مفهوم وفاق تا جایی که میشود یک مواجهه مستقیم برقرار کنیم. زیرا اگر وفاق فقط در سطح بالا یعنی در سطح سیاستمداران باشد، باید گفت، وفاق به درستی درک یا خیلی جدی مورد توجه واقع نشده است.
پیام انتخابات بسیار واضح بود. جمعیت قابل توجهی به دلیل بحران های موجود در انتخابات شرکت نکردند، از این رو باید بررسی شود بحث وفاق، که روی خطوط مرزی یا قرمز قرار دارد تا چه اندازه به طور واقعی، و در یک فرآیند معقول برجسته و نهادینه شود. بنابر این مهم است که بدانیم آیا تمام آن کسانی که شهروند ایران هستند، در بحث وفاق مورد توجه قرار گرفته باشندو گوشی برای شنیدن آنها نیز وجود داشته باشد. از این رو وفاق منهای گفت وگو فاقد ارزش بوده و اتفاقا معنای نشنیدن پیام معترضین است.
اما وفاق بعد از گفت وگو، به معنای پذیرفتن اختلاف، پذیرش تکثر و سپس آمادگی برای گفت گو و شنیدن در همه طرف های اختلاف است. از پس چنین موقعیتی است که وفاق آفتابی میشود به عبارت دیگر وفاق منهای گفت و گو ممکن نیست و وفاق منهای به رسمیت شناخته اختلاف و تلاش برای ایجاد موضع برابر، ممکن نیست. این موضوع قلب مطلب است که ما تلاش کردیم در ابتدای کار دولت، از منظری نظری به آن ورود کنیم تا این بحث اساسی صرفاً در سطح سیاسی محدود نشود.
حتی انحصاری کردن بحث وفاق، به آن آسیب جدی می زند
مبنای بحث حضرت عالی، جست و جوی وفاق در حوزه اجتماعی است، که خود بسیار مهم است. بسیاری از نظریه پردازان معتقدند بدون آن اصل وفاق ابتدا در حوزه اجتماعی رخ بدهد، و سپس به حوزه سیاسی منتقل بشود، نمی توان به آن امید بست. بعد از انتخابات ۱۴۰۳ ا این دست از بحثها تا چه اندازه بنبستهای ساختاری را باز می کند؟
خیلی بدبین نیستم، زیرا وفاق بنا بر ضروت هایش به میدان می آید. مشترکات فراوانی بین جامعه و حاکمیت وجود دارد؛ در این باره بحث سرزمین و منافع ملی، موضوعی است که میتوان راجع به آن گفت وگو کرد. زیرا امر مشترکی به نام ایران و حیات و بقای آن وجود دارد که اگر آن نباشد، فلسفه وجودی همه ایرانیان از بین می رود. اما مسئله اصلی یعنی همبستگی شکن، ندیدن تفاوتها است. وفاق اگر صرفاً در لایه احزاب و جناحها و به طور کلی در قدرت سیاسی خلاصه شود، ممکن است منجر به مدارای نیروهای سیاسی بشود، میان نیروهای سیاسی بشود، اما منافع ملی و اجتماعی را نادیده بگیرد و این امر بسیار خطرناک است.
مدارا در عرف، مفهوم مثبتی دارد که گویی در آن پذیرش تفاوت نیز وجود دارد. اما اگر وفاق تنها در حوزه قدرت معنا یابد، یک آسیب اساسی میبیند، زیرا مدارا، اگر مقدمه گفت وگو گسترده نباشد، بی تفاوتی، بیاعتنایی، و تسلیم را دامن میزند که در حال حاضر شاهد آن هستیم. وفاق اساسا در این تعریفی که بنده عرض کردم درگیری شروع میشود. این درگیری عینی است از این رو هنوز امکان پیش بردن پروژه مشترک وفاق وجود دارد و معتقدم اگر این فرصت را هم از دست بدهیم، این راه میانه است که از دست می رود. از این رو به احیای راه میانه ای که همه کشور از آن می گذرد بیندیشیم.
هیچ تفکری نمی تواند مدعی داشتن بهترین طرح وفاق برای بقیه باشد
کارشناسان معتقدند از موانع اساسی وفاق، دیدگاهی به نام اسلام سیاسی است که دارای وجوه ساختاری، اجتماعی و فردی است. آیا آنان به وفاق به عنوان عنصر پسا اسلام سیاسی تن می دهند؟ فکر میکنید این نوع از برداشت اسلام سیاسی که تغذیه کننده اسلام سیاسی تندروانه است، میتواند وفاق را هم در ساختار حاکمیت سیاسی، جامعه و در رابطه بین ملت و دولت بپذیرد؟
همان گونه که می دانید این یک بحث مستقلی می طلبد. همانطور که میدانید وفاق و هم خانوادههای آن مثل toleration، Dialogue،و …Agreement به معنوان مفاهیمی از وفاق، در دنیای مدرن خیلی نوظهور نیستند. من اسلام شناس نیستم اما به گمانم شاید بتوان در همین ظرفی که شما فرمودید، منابع بسیار خوبی برای وفاق جست و اندیشید. از این منظر به گمانم خصوصا در رفتار پیامبر اسلام، ائمه و علما، سلوک پذیرش دیگری بسیار قوی است و می تواند مقوم بحث وفاق بوده و غنا دهنده به آن باشد.
در اینجا به پژوهش یک نویسنده عرب علی اوملیل درباره مشروعیت اختلاف اشاره می کنم که او با رفتن به دل ساختار دینی ، ابعاد و ظرفیت های عمیق در حوزه وفاق و پذیرش به غیر را در آثار خود عرضه کرده است. از این موارد می توان به نمونههای مختلفی اشاره کرد. اما یک نکته حائز اهمیت می خواهم اشاره بکنم. اگر از ابتدا به سراغ این برویم که فقط با اسلام سیاسی یا با فلان قرائت از وفاق و یا هر چیز دیگری که خیلی خوب و مبارک هم باشد، می توانیم به حل مساله اقدام کنیم، این خود مانع از شنیدن و گفت و گو می شود. با چنین پیش فرضهایی اگر بخواهید وفاق را متحقق کنید، حرکت به سوی ماجرای خطرناکی است.
زمانی که شما مسیر حقیقت را تنها به یک راه و مسیر منحصر کنید، این خود مانع گفت و گو است. اما اگر پراگماتیستی به موضوع وفاق نگاه بکنیم در می یابیم برای حل مساله مشترک، همه باید در کنار هم باشیم. و در حال حاضر که شکاف در لایههای خیلی اساسی و معیشتی افتاده، وفاق تنها راه حلی است که می تواند ایران را به ساحل نجات برساند. به هر روی وفاق در ادیان ابراهیمی و در آداب و سنن ملل وجود دارد. ولی در دولت های مدرن، راه وفاق با بی طرف شدن دولت ها، گره خورده است. همه گروه های مختلف زیر چتر دولت منافع متضاد خود را دنبال می کنند. با این همه باید بگویم با همه راه هایی که در دین برای تحقق وفاق وجود دارد، و باید از آن سود جست، ولی وفاق نیاز نیازمند یک زمینه سیاسی است.
همایشی برای درک میزان ارتباط جامعه با وفاق ملی
در همایش چند نفر از استادان و کارشناسان به ایراد سخن خواهند پرداخت؟ و موضوعات مطرح شامل چه گروه هایی خواهد بود؟
۲۸ نفر از اندیشمندان، در هفت پنل از ۳۰ آبان تا ۴ آذر در همایش به طرح بحث خود خواهند پرداخت. در این تعداد، منتقدین و همراهان نظریه وفاق حضور دارند تا از این طریق به توسعه گفتمانی این مفهوم، و یاری به دولت و نهادهای حاکمیتی برای باز کردن گره ها کمک شود. بنابراین در درجه نخست، دنبال تعریف وفاق در کانتکس های مختلف هستیم. همچنین شرایط امکان وفاق، بازیگران و کنشگران، یا ایدههای رهزن وفاق مورد بررسی واقع خواند شد.
۶ ماه است بحث وفاق در کشور مطرح شده، نکته این است آیا جامعه ایرانی، نسبتی با این جملات و کلمات برقرار کرده است یا خیر؟ در این باره تلاش کردیم رویکرد شبکههای اجتماعی، زنان، اقوام، گروههای کمتر دیده شده یا نادیده گرفته شده را در همایش به تحلیل بنشینیم تا به روایت معتبر از منظر گروه های اجتماعی نزدیک بشویم و درک کنیم گروه های مذکور با وفاق چه نسبتی برقرار میکنند.»
انتهای پیام
هیچ دولتی دولت به معنای قوه مجریه نمیتونه ضامن وفاق ملی باشد … اساسا امکان ناپدیره ….