عرف رسانههایمان هم میلنگد
علی اصغر شفیعیان، سردبیر انصاف نیوز
بیایید تصور کنید که در حال مصاحبه با یک متجاوز، فعال اجتماعی، دیکتاتور، آزادیخواه و یا هر شخص صاحب اثرگذاری هستید. در جایی، از موضوع مورد نظرتان میپرسید. در جای دیگر خود را در مقام منتقدان او و نگاه و موضعش میگذارید و سوالات آنها را میپرسید.
ممکن است در این چالش مصاحبه شونده چیزی را بگوید که نمیخواسته، ولی حق مخاطب است که بداند؛ یا ممکن است با نیتخوانی، ناغافل شما را بجای دشمن و موضع مقابل خود ببیند! مصاحبه با یک خانم روزنامهنگار هم به چالشی مشابه کشیده شد و پس از آن اصرار کرد که منتشر نشود.
موضوع مصاحبه، تحلیل نبود. خود او کسی است که در موضوع مصاحبه یکی از طرفین موثر است؛ یعنی کسی که بیانیهای را امضا کرده است. هر جایی حق داشته که از ادامهی مصاحبه امتناع کند، همچنان که در جایی این کار را کرد. ولی دربارهی تصمیم انتشار یا عدم انتشار آنچه گفته بود دیگر حقی ندارد و تشخیص آن با رسانه است.
اینجا لازم است از پاسخ چتجیپیتی به سوالی در این باره تعجب کنم که چقدر دقیق و با جزئیات پاسخ داد، شاید چون مانند ما انسانها اسیر احساس نمیشود. گفته که در این موارد به استدلال مصاحبه شونده «توجه» کنید و خودتان تصمیم بگیرید. خانم روزنامهنگار در تماس دومی که با او داشتیم هم هیچ استدلالی برای منتشر نشدن نداشت جز همان نیتی که از چالشی شدن مصاحبه خوانده بود؛ حتی حاضر نشد به خواستهی ما مصاحبه را قبل از انتشار ببیند تا خیالش از صحت متن راحت باشد.
و اما در یادداشتهای همکاران رسانهای در این باره که در کانال تلگرامی باشگاه روزنامهنگاران ایران به بحث گذاشته شده بود، برخی طوری از عرف جاری گفتهاند که انگار هر چه عرف است صحیح است. عرف جامعهی ما ازجمله رسانههای ما، سانسور است، تبعیت از اصحاب قدرت است، چه قدرت اجتماعی چه سیاسی و غیره. معمول این است مگر استثناهایی.
یک بار وکیل یک دانشجویی که بدون هماهنگی با موکلاش در مصاحبه با انصاف چیزی را گفته بود و منتشر کرده بودیم، بعد از چانهزنی برای حذف آن، پرسید فلانی فکر میکنی واشنگتن پست است؟! گفت که هر وقت لازم باشد رسانهها مصاحبههایش را تغییر میدهند یا حذف میکنند. به همین راحتی. این است عرف ما!
چه بسا مصاحبههایی داشته و داریم که یا به خواستهی مصاحبه شونده منتشر نشد یا فعلا منتشر نشده و یا گاهی هم به صلاحدید ما. این مربوط به موقعیتهایی است که تبصره و ماده دارد و به تشخیص رسانه برمیگردد، همچنان که تعدادی از همکاران رسانهای در یادداشتهایشان در این باره به آن اشاره کردهاند.
ما در انصاف در این سالها تا جای ممکن به متهم و حتی محکوم تریبون دفاع دادهایم. این رسم ما بوده، هست و خواهد بود. متهم چه در دادگاه، چه در معرض افکار عمومی. فرقی ندارد؛ احمد جلالی، خانواده حمید نوری، احمدرضا حائری، خانواده اسدبیگی، فائزه هاشمی، سیامک نمازی، …
در مورد ماجرای آقای آغداشلو، چند سال پیش از آن که نیویورک تایمز آن گزارش را منتشر کند انصاف ادعای افشین پرورش را بازنشر کرد. همچنین با یک نقاش دربارهی آن ماجراها مصاحبه کرد البته شرط او، نبودن نامی از آغداشلو بود. لذا اتهام آن روزنامهنگار در میانهی مصاحبه مبنی بر اینکه احتمال میداده رویکرد انصاف در حمایت از آغداشلو و مصاحبهی بیچالش شرق بوده، غیرمنصفانه است و بههیچ وجه وارد نیست.
فقط امیلی امرایی از نوع رفتار انصاف شاکی نیست، حمید رسایی هم شاکی است. عبدالله گنجی هم چند سال پیش، پس از مصاحبهاش به خاطر چیزی که در مقدمهی مصاحبهاش نوشته شده بود شاکی شد. آخرین مورد، یکی از نزدیکان ابوالحسن فیروزآبادی ناراضی شد چون توافق کردیم که چک نکند اما یکی از نزدیکانش بعد از انتشار درخواستی دیگر مطرح کرد.
چقدر مثال بزنم از سانسورچیهای خارج از قدرت. کسانی که در مصاحبه از پس سوالها برنیامدند ولی چون قرار به چک کردن مصاحبه بود آنجاها را سانسور کردند. به همین راحتی. حالا نام آنها را نمیآورم، ازجمله بزرگوارانی که چقدر سختی و محدودیت کشیدهاند به نام آزادیخواهی.
این گزاره که «انتشار مصاحبه کاملا در اختیار مصاحبه شونده است»، اصلا صحیح نیست. رسانه رکن چهارم دموکراسی است چون پرسشگر است و میتواند شفافیت ایجاد کند، وگرنه رسانهای که در اختیار مصاحبه شونده باشد پوستینی بیش نیست بر تن قدرت؛ البته منظور از قدرت نه فقط سیاسی بلکه قدرت اجتماعی را هم شامل میشود.
خلاصه آنکه مقهور عرف جاری نشویم که حسابی میلنگد!
انتهای پیام