چرا هفتک؟!
عباسعلی محمدی، دانشجوی رشته فلسفه از شیراز، در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز نوشت:
چندی است در رسانه اخباری منتشر می شود که واژه «تیک تاک »را در شنودن آن گریزی نیست و آن جدالی است بین مستکبران یک جانبه گرا و دیگر کشورِ جمعیت گرا. که در کنش و واکنش آنها طرفِ هیچ یک درحال حاضر ربطی به ما ندارد . چون تنازع آنها هم فرهنگی است و هم اقتصادی، و هر یک درپایش خود سنجه ای دارد تا با نفوذ خود، آن یکی اقتصاد دیگری را فرو ریزد و آن دگر، فرهنگی را دگرگون کند و هیچ یک خیر خواه جامعه بشری نیستند و آنچه را سبب پیکار است، در نهایت رسیدن به قدرتِ ثروت است هرچند به سیاهی، نه شوکت و عزتِ ملتشان به تعالی. بگذریم!
بودم آن روز من ازطایفه دُردکشان، که نه از تاک نشان بود و نه از تاک نشان
از خرابات نشینان چه نشان می طلبی، بی نشان ناشده ایشان نتوان یافت نشان
از تیک تاک بین الملل (آمریکا و چین ) که درحال حاضر ما را دربَرنگرفته است گذر کنیم تا به تیک – تاکِ خودمان نشان بجوییم.
روییدن تاک (درخت مو) در فرهنگ این سرزمین ریشه دارد که برای بهره از ثمره اش نیاز به مراقبت و داربست محکم است تا هر چه پربارترگردد. و در ترادف محصولش شاعری همچو جامی را به ذوق آورده ،و او را از ناسوت به َملکوت کشانده تا بسراید آنچه را که در بالا بدان اشارت رفت .
اصالت زبان و ادبیات ایران زمین به هزاره نیست، به هزاران است. زبان پارسی« مادرِ» بسیاری از زبان هاست. اگر چه بیگانگان برای اینکه خودی بیابند، درتحریف فرهنگ و تمدنِ کهن این سرزمین کم گزاف نگفته اند. واژه های ناب از این زبان به مغرب زمین راه یافته که در آنجا برای آنان به ریشه قابل درک نیست و به قرار برای آنان کاربرد دارد که دراین مقال اشاره به آنها نمی گنجد.
وام واژه «تیک» که سالیانی است در ادبیات ما میهمان شده و ما پارسی زبانان به دلیل اینکه او را چندان غریبه نمی دانیم، به گرمی از او پذیرایی کرده و در ثبت و ضبط نوشتارمان از آن تائید گرفته ایم. حال بنا به اعلان رسانه ملی، فرهنگستان ادب گذرنامه «تیک» را تمدید نکرده و به جای محتوایِ هویتش، هیبتش را به رسم شکل که به هفت شباهت نسبی دارد، به نام «هفتک» به یادبود گذاشته است. عین بیانیه این است: « واژه « تیک » که علامتی پرکاربرد در زبان پارسی است درگروه های واژه گزینی فرهنگستان بررسی و معادل « هفتک» برای آن انتخاب شد. شباهت ظاهری « تیک» به عدد ۷ درزبان فارسی ملاک این معادل گزینی بوده است.»
حال باید دید رضایتمندی عدد هفت که از دیرباز به باور ایرانیان ارزشمند و پر از رمز و راز است، چگونه قابل بررسی است. آیا شأن او به پرسش نرفته است؟ ایرانیان از بدو سکونت خود درخونیرُث آن را به هفت اقلیم تقسیم کردند و نیکوترین پهنه آن را تحت عنوان ایرانویج به نیکوترین صفت نام برده اند. دراین راستا مشاهیر و مفاخر ایران زمین همواره درپاسداری از اندیشه نیاکانمان، درحفظ و نگهداری و منزلت عدد هفت درآثار خود اشارات ژرفی را نگاشته اند و مراتبی را دررسیدن به این مهم، به کمال نگریسته اند و حتی این نگرش درنفوذ فرهنگی خود، اقوام و ملل دیگر از جمله قوم سامی و ملل غرب را دربرگرفته است. به هریک از مفاخر گرانقدر ایران عزیزکه بنگریم، به خوبی حرمت این عدد را پاس داشته اند. بزرگ مرد ادب پارسی حکیم ابوالقاسم فردوسی، تقابل خوب و بد را در نگرش به توحید درهفت خوان به هوش می نمایاند. هفت شهرعشق عطار نیشابوری، دربیان حقیقت ارائه طریق می کند و هفت پیکر حکیم نظامی که حکیم حکمت و قدیر قدرت را به ما آموزگار است و هفت اورنگ جامی، همه و همه جوهر معرفت را به این سبک و سیاق به نشان، نشان داده اند. (بارها وبارها بر آنان درود) عصاره این نگرش ها عام تر در هفت سین ایرانیان تجلی ظهورمی یابد تا نماد شناخت آنان در تقابل نور و تاریکی درگردش افلاک را به میزان ممیز باشد و آن را به نام نوروز به فخر افتخار ایران به ثبت جهانی رسانده است.
و اما «تیک» واژه ای است که می تواند جهانی باشد و تابع هیچ ملیتی قرار نگیرد. تیک یک عمل تکرار فیزیکی است که علامتی برای آن مقرر شده است. وقتی به عقربه های ساعت بنگرید، گذر زمان را به نشان تیک و تاک با آهنگی هم تراز و همسان به نمایش می گذارند و کسی نمی تواند منکر این تیک باشد. حتما دیده اید که برخی افراد به ناهنجار حرکاتی را تکرار وار و بدون اراده به عنوان تیک عصبی از خود بروز می دهند که مشابهت آن به همان الگوی تیک ساعت قابل قیاس است.
واژه «تیک» دور از زبان اصیل نیاکان آریایی ما نیست. او به غربت رفته است و در بازگشت، دوستانی همچو نیک و وام واژه بیک و شیک و پیک را در ادبیات می شناسد. حال اگر بپذیریم که این واژه می بایست دگرگون شود، عیار در زبان معیار چیست؟ و ربط هفتک با هشتگ چیست؟ آیا مقابله به مثل است؟
گفته شده است شکل «تیک» شباهت نسبی به عدد هفت دارد. (گنه کرد در بلخ آهنگری، به شوشتر زدند گردن مسگری). نقیض و تضاد این واژه درادبیات ما چیست؟ آیا ما هفت جفت یا دو هفت هم داریم؟ که این تک اش باشد؟ آیا این نگرش به جایگاه و اعتبار هفت خدشه وارد نمی کند؟ نقد را نوشتم و برای رهایش و نجات «هفتک» از بختک ( کابوس) به برهان زیر استدلال می کنم .
علامتی که به نشان تیک حاکم بر حکمرانی است، بیشترازآنکه شباهت نسبی به عدد ۷ داشته باشد، شبیه شماتیکِ پرواز پرندگان مهاجر در دوردستِ آسمان است. بال گشایی آنان در یک الگوی طبیعی حل مشکل می نماید. واژه بال همچنان که وسیله پرواز پرنده است، در زبان کودکان دیار پارس اینگونه تداعی می شود :آنها به هنگام بازیِ گروهی در موضوعی که به وحدت و اتفاق نظر نمی رسند و به قول معروف به جِرزنی می افتند، می گویند این بال نیست (یعنی غیرقابل قبول است) و در مرتبه ای دیگر، دست به انجام انتخاب می زنند تا به توافق و تايید برسند. بارِ بال نشان از کُنه این واژه دارد. بال نشان از ارتفاع و رفع نقص دارد. یعنی آنچه را که به نقص در پایین است در گریز به پرواز در بالاست. بنابراین به تأسی و پیروی از فرهنگ بومی خویش، می توان واژه های «بالَک (بال + ک )» یا « بالیک ( یک + بال ) = نماد و شباهت یک بال» و یا « بَلیک ( بَلی + ک ) = تایید» که از دوجهت تایید می گیرند، به جای واژه «تیک» یا «هفتک» نشاند و هفت را به هفت آسمان خویش برگرداند.
انتهای پیام