خرید تور نوروزی

هشتگ‌هایی تیزتر از شمشیر | فرهنگ طرد را چطور کنترل کنیم؟

تیم دین، مطلبی در سایت اتیکس نوشته است که متن آن با ترجمه‌ی پارسا دزیانی در سایت خانه اخلاق پژوهان جوان منتشر شده است. متن کامل را در ادامه بخوانید.

«در دنیای پرهیاهوی امروز، انگار «طردکردن» به راه‌حلی سریع و آسان برای مقابله با اشتباهات تبدیل شده است که نامش «کنسل کالچر» یا همان فرهنگ طرد شده. کافی است لغزشی از کسی سر بزند تا سیل انتقادات و محکومیت‌ها روانه او شود و به اصطلاح «طرد» شود. اما آیا این تنها راهِ پاسخگویی به خطاهاست؟ آیا جامعه‌ای که فقط طرد می‌کند، جامعه‌ای سالم و روبه‌رشد خواهد بود؟

الگویی داریم که به خوبی نشان می‌دهد وقتی یک چهرۀ سرشناس کار اشتباهی انجام می‌دهد چگونه رفتار کنیم. اما اگر رفتارش را اصلاح کرد چه؟

در آغاز، به هیزم خشم دمیده می‌شود؛ سپس، آتش این خشم در فضای عمومی فراگیر شده و به محکومیتی گسترده منجر می‌شود که طی آن، هزاران ارادۀ خشمگین با صدایی واحد اعلام می‌کنند، خطاکار دیگر عضوی از جامعۀ اخلاقی ما نیست. در گام آخر، وی طرد می‌شود. (خشمِ حقیقی در فضای مجازی)

این الگو، قدرتمند و پیش‌بینی‌پذیر است. به حذف تهدید فرضی کمک‌های فراوانی می‌کند. اما جراحت اخلاقی را التیام نبخشیده و تعادل را برنمی‌گرداند. در این الگو، جایگاهی برای بازپروری، آموزش مجدد و بازسازی سرمایۀ اخلاقی پیش‌بینی نشده است. این الگو صرفاً روشی برای طرد و حذف افراد ارائه می‌دهد.

آنچه ما بدان نیازمندیم، رویکردی تازه نسبت‌به خطا است؛ رویکردی که طی آن جبران مافات روی دهد. چنانچه فرد خطاکار، بر اشتباه خود واقف شده، اظهار ندامت نموده، صادقانه طلب بخشش کرده و در رفتار خود را تغییر داده باشد، آنگاه پاسخ ما چه خواهد بود؟

الگوی مفقود

نخستین پرسشی که پیش روی ما قرار می‌گیرد این است که آیا اصلاً صلاحیت این را داریم که کسی را ببخشیم؟ دلایل متعددی وجود دارد که چه بسا ما را از داشتن چنین صلاحیتی محروم می‌کند. نخست، شاید اصلا برای داوری‌کردن صلاحیت نداشته باشیم.

در زمانۀ کنونی، بسیاری از ما خیلی زود به دامن قضاوت می‌افتیم. رسانه‌ها و فضای مجازی، ما را در معرض سیلاب گسترده‌ای از رویدادهای ناخوشایند قرار داده‌اند که هر یک، ما را به محکومیت‌ و سرزنش‌کردن وا می‌دارند. سرعت دیوانه‌وار گفتمان عمومی، ما را ملزم می‌کند تا در هر موضوعی نظر بدهیم و با دیگران هم‌صدا شویم.

ترس از این‌که از اجتماع طرد شویم و مقبولِ جامعه واقع ‌نشویم نیز به این روند دامن می‌زند، به‌گونه‌ای که حتی با کمترین اطلاعات، به جمع منتقدان می‌پیوندیم.

اما هیچ‌یک از این دلایل، توجیهی منطقی برای قضاوت‌های شتاب‌زده و سطحی نیست که بر اساس اخبار گذرا، نظرات شخصی و برداشت‌های نادرست شکل می‌گیرند. بسیاری از مسائلی که با آن‌ها مواجه می‌شویم، پیچیده‌تر از آن هستند که بتوان با نگاهی گذرا به اصل ماجرا آن‌ها پی برد و قضاوت عادلانه‌ای دربارۀ آن‌ها صادر کرد. اغلب، جزئیات مهمی از دید ما پنهان مانده و یا توسط تفسیرهای مغرضانۀ دیگران، وارونه جلوه داده می‌شوند.

دومین دلیلی که از حق بخشیدن دیگران محروم‌مان می‌کند این است که بخشیدن، امری شخصی است. تنها کسی که می‌تواند جراحت روحی ناشی از یک عمل نادرست را درک کرده و آن را ببخشد، فردی است که مستقیماً آسیب دیده است.

من نمی‌توانم به‌طور یک‌جانبه یک دزد را به خاطر دزدی از شما ببخشم، یا یک سلبریتی را به خاطر خیانت به شریک زندگی‌اش. در واقع، صلاحیت آن را ندارم که به نمایندگی از فردی که آسیب دیده صحبت کنم. حتی اصلاً در موضعی نیستم که بتوانم به‌جای کسی که مورد تعرض واقع شده، سخن بگویم.

بااین‌حال، در برخی از موارد وظیفه داریم به عنوان اعضای یک جامعۀ اخلاقی، در قبال برخی اعمال نادرست موضع‌گیری کنیم و گاهی هم چشم‌پوشی کنیم. بسیاری از جرایم نه تنها به فرد آسیب می‌رسانند، بلکه به بافت اجتماعی نیز لطمه می‌زنند و به همین دلیل، حق داریم نسبت‌به آن‌ها احساس نارضایتی کنیم، حتی اگر به طور مستقیم متأثر از آن‌ها نباشیم.

رسانه‌ها و فضای مجازی، ما را در معرض سیلاب گسترده‌ای از رویدادهای ناخوشایند قرار داده‌اند که هر یک، ما را به محکومیت‌ و سرزنش‌کردن وا می‌دارند. سرعت دیوانه‌وار گفتمان عمومی، ما را ملزم می‌کند تا در هر موضوعی نظر بدهیم و با دیگران هم‌صدا شویم. ترس از این‌که از اجتماع طرد شویم و مقبولِ جامعه واقع ‌نشویم نیز به این روند دامن می‌زند، به‌گونه‌ای که حتی با کمترین اطلاعات، به جمع منتقدان می‌پیوندیم.

این نوع بخشش، فراتر از بخشش فردی است و بنا نیست به‌جای فرد دیگری حرف بزنیم. این مسئله به جامعه، به‌عنوان یک کل، مربوط می‌شود. اگر فرد خاطی اظهار ندامت کرده و خسارات وارده را جبران کند، جامعه می‌تواند با پذیرش او، فصل جدیدی را آغاز کند و او را مجدداً در جمع خود بپذیرد.

این نوع «بخشایش جمعی» یکی از ارکان اصلی یک جامعۀ اخلاقی سالم است. بدون این ویژگی، جامعه به سمت یک فرهنگ انزواگرایی سوق پیدا می‌کند که در آن، افراد خاطی پی‌درپی از جامعه طرد می‌شوند.

تنظیم قواعد

پرسش دیگری که باید مطرح کنیم این است که مجرم، برای آنکه شایستۀ بخشایش باشد، باید چه اقداماتی انجام دهد؟

در مورد برخی از خطاکاران، پاسخ این خواهد بود: «هیچ کاری از دست‌شان برنمی‌آید». نباید از جامعه، و به‌خصوص قربانیانِ مستقیمِ جرائم انتظار داشت که افرادی را که مرتکب جنایاتی چون حملات تروریستی، تیراندازی‌های گسترده، نسل‌کشی و تجاوزهای جنسی خشونت‌آمیز می‌شوند، مورد عفو قرار بدهند.

بااین‌حال، باید به دقت در مورد آنچه غیرقابل عفو تلقی می‌شود فکر کنیم و اجازه ندهیم که این مقوله بیش از حد بزرگ شود.

تنها باید جدی‌ترین تخلفات اخلاقی را نابخشودنی دانست. برای سایر موارد، دایرۀ بخشایش باید آنقدری بزرگ شود که خطاکاران در آن جای بگیرند، اما نه آنقدر بزرگ که روزی تعداد افراد پست از پاک بیشتر شود.

به همین ترتیب، در مورد شخصیت افراد نیز ممکن است کسانی باشند که رفتارهایشان به قدری ناپسند و مداوم باشد که بتوان نتیجه گرفت امیدی به اصلاح آن‌ها نیست. با‌این‌حال، باید در استنباط و قضاوت عجولانه دربارۀ شخصیت یک فرد صرفاً بر اساس یک خطای او، بسیار محتاط باشیم.

در سال‌های اخیر، گرایش به سمتی وجود داشته است که به‌خاطر خشم ناشی از یک اشتباه جزئی (مثلا توئیتی یا لطیفه‌ای با الفاظ ناشایست)، شخصیت فرد را یکسره محکوم کرده و زیرسوال بردیم. این تمایل، حتی کوچک‌ترین لغزش را دلیلی بر فساد اخلاقی عمیق می‌داند و فرد را مستحق بخشش یا اصلاح نمی‌شمارد.

اگرچه وسوسه‌انگیز است که شخصیت اخلاقی افراد را ثابت و غیرقابل تغییر فرض کنیم و برچسب نیک‌سرشتی یا پلیدی را روی آن‌ها بچسبانیم، اما باید به یاد داشته باشیم که ساختار اخلاقی انسان‌ها پویا و متأثر از محیط و تجربیاتشان است. بنابراین، پیش از قضاوت قطعی در مورد شخصیت دیگران، باید به ابعاد مختلفی توجه داشته باشیم.

درها را باز بگذاریم

پس از تعیین معیارهای مناسب، باید برای اصلاح، فرصتی به افراد بدهیم. به عبارت دیگر، باید به دنبال نشانه‌هایی باشیم که نشان دهد فرد اشتباه خود را درک کرده و آمادگی دارد تا مسئولیت آن را بپذیرد. این امر مستلزم آن است که فرد بتواند تأثیرات عمل خود را بر دیگران درک کرده و بیان کند، حتی اگر این تأثیرات برخلاف قصد اولیه او بوده باشد.

علاوه بر این، باید به دنبال نشانه‌هایی از هم‌راستایی چارچوب اخلاقی فرد مرتکب با چارچوب اخلاقی جامعه باشیم. این هم‌راستایی زمانی آشکار می‌شود که فرد، عمل خود را نادرست دانسته و از آن ابراز پشیمانی کند.

در ارزیابی یک عذرخواهی عمومی، می‌توان به دنبال اقدامات «هزینه‌بر» بود که میزان صحت و صداقت آن عذرخواهی را افزایش می‌دهد. یک عذرخواهیِ کوچک نزد تعداد اندکی از افراد یا در یک کنفرانس مطبوعاتیِ از پیش برنامه‌ریزی شده، ممکن است به اندازۀ یک بیانیۀ عمومی خودجوش اعتبار ندهد. احساسات نیز مهم است، اما باید در نظر داشت که همه افراد احساسات را به یک شکل تجربه یا ابراز نمی‌کنند؛ تنها به این دلیل که کسی گریه نمی‌کند، به معنای عدم صداقت او نیست.

در نهایت آنچه سزاوار بخشایش است، گفتار نیست، عمل است. زمانی که فردی اعمال خود را با ارزش‌های جامعه هماهنگ کند، نشان می‌دهد که به طور جدی به اصلاح رفتار خود متعهد است و در نتیجه، شایستۀ بخشش خواهد بود.

در برخی از موارد وظیفه داریم به عنوان اعضای یک جامعۀ اخلاقی، در قبال برخی اعمال نادرست موضع‌گیری کنیم و گاهی هم چشم‌پوشی کنیم. بسیاری از جرایم نه تنها به فرد آسیب می‌رسانند، بلکه به بافت اجتماعی نیز لطمه می‌زنند و به همین دلیل، حق داریم نسبت‌به آن‌ها احساس نارضایتی کنیم، حتی اگر به طور مستقیم متأثر از آن‌ها نباشیم.

آخرین مرحله در این الگوی جدیدِ عفو عمومی، همانند ابراز خشم، نیازمند بیان علنی است. عفو عمومی نه تنها به فرد مرتکب، بلکه به جامعه نیز نشان می‌دهد که ما قادر به گذر از خشم و کینه هستیم. این عمل، فرصتی را برای بازنگری در قضاوت‌های شخصی و گسترش دایرۀ بخشایش فراهم می‌کند.

گاهی اوقات، محکوم کردن رفتاری خاص، نه تنها به‌جا، بلکه ضروری است. گاهی نیز لازم است فردی به دلیل اعمالش در اجتماع طرد شود. اما اگر این روند، مسیری یک‌طرفه باشد و صرفاً به طرد و محکومیت ختم شود، با خطری مواجه خواهیم شد. آن خطر این است که در فرهنگی زندگی کنیم که در آن، دایرۀ آنچه ــ یا آن‌که ــ «مورد قبول» تلقی می‌شود، مدام تنگ‌تر و محدودتر گردد. ما نیازمند سازوکاری برای جبران و بخشش هستیم و این سازوکار باید به قاعده‌ای تبدیل شود که همگان بتوانند آن را به کار گیرند.»

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا