آیا رشیدپور در قمار با شهرام جزایری باخت؟
به گزارش انصاف نیوز، پویان فخرایی روزنامه نگار در یادداشتی در فیسبوک خود نوشت:
وقتی نیکسون به جلسه چهارم اولین مصاحبه تلویزیونی خود قدم میگذاشت حتی جواب سلام دیوید فراست را نداد و دست فراست که به سوی او دراز شده بود را بیپاسخ گذاشت. فراست یک شومن بود که تا قبل از مصاحبه با نیکسون هیچ مصاحبه جدی سیاسی در رزومه خود نداشت و دقیقا هم به همین خاطر و البته پول بسیار بیشتری که از باقی شبکهها حاضر به پرداخت بود، از سوی تیم نیکسون انتخاب شده بود. نیکسون میدانست اگر برنده این مصاحبه باشد در بین منتقدان جدی خود و ذهنیت شکل یافته افکار عمومی در محکومیت خود میتواند دو دستگی ایجاد کند.
نبرد طبیعت هر مصاحبهای است. مصاحبهکننده و مصاحبهشونده هر دو میخواهند پیروز این میدان باشند و با حداکثر امتیاز زمین را ترک کنند. نیکسون تا پیش از جلسه چهارم درباره روابط خارجی، جنگ ویتنام و سیاست داخلی خوش درخشیده بود و وضعیت مصاحبه او چنان بود که چند نفر از عوامل صحنه در پایان جلسه سوم گفته بودند اگر دوباره نیکسون خود را نامزد کند آنها به او رای خواهند داد.
اما جلسه چهارم ماجرایی متفاوت داشت. سوالات در مورد واترگیت به جلسه چهارم و نهایی سپرده شده بود. فراست با مطرح کردن مدارکی درباره پنهان کردن شواهد واترگیت که تا پیش از آن مورد توجه رسانهها نبود، و توسط یکی از محققین او به دست آمده بود، نیکسون را در موقعیت ضعف قرار داد. تا پیش از آن هیچ احساس تاسف یا پشیمانی از نیکسون جایی ضبط نشده بود اما فراست توانست حس تاسف نیکسون و پذیرش اشتباهش را در تلویزیون به نمایش دربیاورد. تصویری که فرانک لانجلا به زیباترین شکلی آن را در بازی خود بازسازی کرده. بعد از این مصاحبه نیکسون برای همیشه در اذهان هر ببیندهای به طور کامل محکوم بود و این آغاز درخشش فراست در دنیای روزنامهنگاری بود.
مصاحبه رشیدپور با جزایری [لینک] هم بی شباهت به مصاحبه فراست-نیکسون نبود. جزایری یک محکوم همیشگی بود. اذهان عمومی او را ۱۳-۱۴ سال پیش محاکمه کرده بودند و بیتوجه به نتیجه دادگاه خود را از بار فکر کردن به این پرونده خلاص کرده بودند. اما حالا یک سالی پس از آن آزادی او، در روزگاری که اختلاس نسبت داده شده به جزایری صرفا پول خرد در برابر فسادهای دوره احمدینژاد محسوب میشود؛ جزایری، بعد از تمام مصاحبههای مکتوب و خوانده نشده و اخبار گاه و بیگاه، با حضور در برابر دوربین رشیدپور به دنبال جبران محکومیت خود بود و توانست با نشان دادن مشت خالی مصاحبه کننده و ایجاد سوال در ذهن ببینده، درباره محتوای محکومیت خود نقطهچین مهمی ایجاد کند و یک علامت سوال بزرگ درباره محکومیت خود در ذهن ببیندگان ایجاد کند. او موفق شد پرونده قضایی خود را اینبار در اذهان عمومی باز کند و آنها را تشویق کند که اطلاعات موجود درباره پرونده او را دوباره بخوانند.
اما وضعیت رشیدپور هیچ شباهتی به وضعیت فراست ندارد. او بدون تحقیق قبلی درباره شخصیت مهمان خود و بدون جمعآوری اطلاعات فنی و قبل از خواندن جزئیات پرونده محکومیت جزایری سعی کرد با استفاده از ابزار جنجال و کلکل و استفاده القابی نظیر دزد اخلالگر اقتصادی و … ذهن مخاطب را طرف خود نگه دارد اما در نهایت او هیچ به دست نیاورد. رشیدپور حالا باید مدتها تلاش کند تا اعتبار از دست رفته را به دست بیاورد. او هر آنچه داشت در این مصاحبه قمار کرد و باخت.
انتهای پیام
شهرام جزایری چقدر پول داده به وب که اینو بنویسید؟ تجربه نشون داده اگه از همه ب میزان کم بدزدی بده نمیشی…. این اقا کارش روشنه…. جایی ک اون واستاده بود جای دانشجوی دکتری دانشگاه صنعتی شریف بود […]