به سوی اختلاف انبوه
«رضا صادقیان» عضو بخش تحلیلی انصاف نیوز در یادداشتی نوشت:
نامه عزتالله ضرغامی درباره کنار گذاشتن نام آقای رئیسی از کاندیدای نهایی اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری به شورای مرکزی جمنا روایت دیگری از جبههی نامتحد یک جریان سیاسی را تکرار میکند. داستان اختلافی که بوده و هست ولی براساس مصلحت سنجیهای نابجا طی سالهای گذشته و شاید از روزی که احمدینژاد اصولگرایان را وامدار خود در قدرت کرد نادیده گرفته شده است. جریانی که بسیاری از تفاوت نگرشها، تکثر دیدگاهها و تغییر نظرات طیف نزدیک به خودشان را نادیده میگیرند و با درخواستهای پی در پی به یکی از شخصیتهای مقبولشان که حتی یکبار در جمع آنان حضور فیزیکی نداشته است و صرفاً با ارسال دست نوشتهای تشکر خود را به آن جمع اعلام داشته با توجه به اساسنامه انتشار یافته همچنان به آن حمایت ادامه میدهند. کنار هم قرار دادن تکههای این پازل بیش از همیشه ناهمگون بودن چنین جریانی را تصویر میکند.
کنش سیاسی، ناخواسته همیشه با اندیشهی محافظهکاری همراه بوده و هست. اینکه برخی از فعالین سیاسی با ارائه تندترین شعارها و رادیکالترین رفتارهای سیاسی در لحظه قدرتیابی به سوی دقت افزونتر در امر سیاسی میل میکنند، علامت محافظهکاری در میدان واقعی قدرت سیاسی است. به عبارتی سیاسیون و جریانهای سیاسی در بسیاری از کنشهای درون گروهی و یا برون سازمانی تلاش دارند تمام تصمیمهای آنان نمایان نشود و کمتر در عرصه عمومی درباره آن گرههای درونی سخن به میان آید. حال دقت کنید به نامه اخیر آقای ضرغامی و پاسخ شورای مرکزی جمنا. این نوع نامهنگاریها نشان میدهد اعضای جمنا حتی به توافقی نصفه درون سازمانی نرسیدهاند و در این میان برخی از اعضای آن با استفاده از فضای رسانهها در جهت پوشش دهی به خواستههای خودشان اقدام میکنند. در واقع اختلاف نیروهای جمنا آنقدر زیاد بوده که نتوانستند مقابل راهی برای حل درون جریانی آن بیابند و لاجرم سخنانشان را به صورت عمومی بیان میکنند. چنانچه راهی برای چیدمان متفاوت کاندیدای معرفی شده توسط جمنا در حال انجام میبود هیچ وقت شاهد نامهنگاری به این صورت نمیبودیم.
این که قالیباف در انتخابات دوم جمنا کنار رفت و یا به کناری رانده شد چندان مهم نیست. نکتهی اصلی اینجاست که طرفداران وی و بدنهی حامی ایشان زیر بار راهکار جمنا نرفتهاند و کاندیدا شد. محتملا حامیان وی گمان میکنند در حق آنان ظلم شده، ولی این خردهگیری به آنان وارد است که چرا با آگاهی کامل در راهی آمدند که حال مجبور شوند سازی دیگر کوک کنند.
مسالهی اصلی انتخابات ریاست جمهوری و کاندید شدن برای کسب فربهترین قدرت اجرایی است، اما رفتار همراهان آقای شهردار چیزی دیگر را عنوان میکند. حرکت سیاسی نزدیکان و علاقهمندان به شیوهی مدیریتی قالیباف بخش دیگری از گرههای باز نشدهی را عیان میکند که بوده ولی چشمان خودشان را روی آن بستند و اختلافها را نادیده گرفتند. برای کسانی که دم از رعایت حقوق انسانی و خدمترسانی به شهروندان بدون ذرهای چشم داشت را فریاد میزنند نمیتوان توقع داشت زیر میز بازی بزنند و راه خود بروند. چنین کنشهایی سیاست به معنای خاص آن را در چشم شهروندان به دسیسهبازی و نیرنگزنی فرو میکاهد. گویا کوک کنندگان ساز کاندیداتوری قالیباف به این مساله دقت کافی نداشتند. اعلام کاندیداتوری مستقل قالیباف در انتخابات اخیر تکرار چندباره دیدگاههای متضادی است که دیگر نمیتوانند زیر یک سقف جمع شوند.
جمنا کوشید تا چسبی باشد تا چینی ترک خورده هیبت سیاسی اصولگرایان را بعد از انتخابات مجلس شورای اسلامی محکم کند. اختلافها را کم و مرجعی باشد که همه اصولگرایان را نزدیکتر از گذشته کند، تا اینجای کار در این هدف گذاری سیاسی موفق نشده است. اینکه مکانیسم آنان دچار مشکل بوده و یا تنها براساس به کارگیری روش سلبی با دولت یازدهم روبرو شدند جای دقت دارد، برخورد سلبی با طیف سیاسی مقابل تا حدودی پاسخگوی اتحاد امروز است، جمعیتی که براساس نفی دولت فعلی و یا جریان سیاسی گرد هم میآیند با ناچیزترین اختلاف به جای حل آن در دورن خویش تمام آن تضادها را به رسانهها میکشانند و گره کور دیگری به گرههای قبلی میزنند. وقتی در شورای مرکزی جبههی مردمی شاهد کنار هم قرار گرفتن شخصیتهای مختلفی هستیم که فقط در نام به اصولگرایی شناخته میشوند و ادبیات گفتاری و علایق ناهمگونی دارند نمیتوان چندان امیدی به خروجی قابل دفاعی از آن داشت. هنوز روشن نیست براساس کدام سازوکار همکاری و همیاری شخصیتی چون یحیی آلاسحاق، مهدی محمدی در کنار بذرپاش شدنی گمان میشود، باور به این نکته که از همیاری این افراد بتوان به نتیجه روشنی رسید بسیار دور از ذهن است.
جمنا ترکهای اصولگرایان را بیشتر از قبل کرد. ناخواسته باعث بروز مشاجره رسانهای در میان نیروهای اصلی شد، ولی از منظر تحلیل سیاسی و رویدادهای اجتماعی جای نگرانی نیست. شاید در کوتاه مدت و به ویژه در انتخابات پیشرو موفق به کسب کرسی ریاست جمهوری نشوند و آرای آنان در مقایسه با دورههای قبل با ریزش قابل توجهی روبرو شود، ولی در بلند مدت باعث مشخص شدن مرزبندیها در میان خودشان خواهد شد. مرزهایی که جریان اصولگرایی را تا حدی بسیار از کنشهای سنتی، پیشبینی ناشده و ناروشن دور میکند.
انتهای پیام