خرید تور تابستان

مشاركت يا تحريم انتخابات؟

متن یادداشت ارسالی «احمد پارسا» به انصاف نیوز با پرسش «مشارکت یا تحریم انتخابات» در پی می‌آید:

چنانچه به هر دلیل سرنوشت ایران تاثیری در کیفیت زیست ما و بستگان ما ندارد، ضرورتی برای پاسخ سؤال فوق وجود ندارد، در غیر این صورت پیشنهاد می‌گردد، پیش از بستن ورودی‌ها و اتخاذ تصمیم به تحریم انتخابات، این متن در خصوص دلایل مشارکت در انتخابات را مطالعه فرمایید:

۱ – چه وقت ما انتخاب می‌کنیم

فریبی که در سالهای قبلی در جوانب مختلف زندگی به ذهن افراد جامعه وارد شده است، این است که انتخاب بین بد و بدتر یا بد و متوسط، یا بد و خوب کار عبثی است. این کمال گرایی چنان رشد کرده که متولدین دهه هفتاد متوقع داشتن همه چیز بدون زحمت شده‌اند. حال آنکه کلیه انتخابهای ما مزیت سنجی نسبی است، ما هیچ وقت بهترین‌ها را نداشته‌ایم و همیشه محدود به شرایط و توانایی‌هایمان بوده‌ایم.

۲ – انتخاب ما چه معنی می‌دهد

اندیشه‌ای در جامعه رشد یافته است که رأی دادن به معنی پذیرش همه‌ی کاستی‌های نظام و بی عدالتی‌ها و … هست و به معنی تضمین صد در صد کاندیدای مورد نظر و بی عیب دانستن آن است، و این به معنی چک سفید امضای بلا عزل است. خیر انتخاب به معنی آن است که در چهار سال آینده بین این گزینه‌ها کدام شرایط بیشتری برای ما ایجاد می‌کند. فقط برای چهار سال و در چهارچوب انتخابات انجام شده.

۳ – رشد گام به گام مملکت

به نظر می‌رسد بعد از ۳۹ سال تجربه، منطقی باشد که به نقطه اول، سخنان مهندس بازرگان بازگردیم که مملکت را نمی‌توان یک شبه ساخت، ما نه پیامبر خداییم که طی الارض بلد باشیم و نه به معراج می‌رویم پس قدم به قدم مملکت را باید ساخت، و کار امروز تنها گام برداشتن به اندازه یک قدم رو به جلو است. قدم‌های بزرگتر تنها سرابی برای فریب مردم است، و اگر هم از سوی دانشمندانی بیان شود، زیرساخت این کشور توانایی اجرای آن را ندارد. پس از کلاس اول ابتدایی شروع می‌کنیم اگرچه هدف دکترا است.

۴ – رشد مطالبات و حقوق مردم و ایجاد جامعه مدنی فعال

اعلام و تحمیل نظر جمهور مردم از طریق صندوق رأی به خودی خود شروع و نهایت دموکراسی است. اگرچه فرد منتخب واجد کلیه صفات مطلوب عموم نباشد، لیکن حذف آنچه مطرودتر است به خودی خود مطلوب است، و تکلیف جناح مقابل را روشن می‌سازد. این فرایند همانگونه که در انتخاباتهای ۹۲ و ۹۴ مشاهده شد مسیر سرنوشت مملکت را تغییر داد و شرایط را برای رشد جایگاه مردم در تصمیمات کلان بازتر کرده و خواهد کرد.

مثال روشن بر این مدعا، نقش شهروندان انگلیس، در سرنوشت کشوری است که ملکه طبق قانون اساسی مختار به عزل نخست وزیر و انحلال پارلمان است، و آنگونه که می دانیم این اختیارات هیچگاه قابل استفاده نبوده و نخواهد بود و دلیل آن انسجام و قدرت جمهور مردم در برابر این نوع خودکامگی‌هاست.

۵ – آن چه از کف می‌رود عمر من و تو است

برخی بر اساس تز آنارشیستی معتقد به رها کردن مملکت برای تخریب کامل و انقلابی مجدد برای اصلاح مملکت هستند. فارغ از امکان پذیری این ایده، خطر تجزیه‌ی کشور، سرنوشت سوریه، هزینه‌هایی که در این راه می‌بایست صرف شود و تندروی‌های دوباره‌ای که بعد از آن خواهد شد تا دوباره به این نقطه برسیم، باید توجه داشت که آنچه در این سالها خواهد گذشت عمر من و شماست. آیا سالها ۸۴ تا ۹۲ به کام ما گذشت و آیا ۸ سال خیانت و خباثت منجر به نتیجه‌ای شد که تاراج ثروت و زجر آن سالها را توجیه کند؟ آیا شرایط ساختن مملکت در سال ۸۴ بهتر بود یا ۹۲؟ آیا آسیبهای مالی، روانی، محیط زیستی که در طی این سالها به مملکت و من و شما و کودکان ما وارد شد قابل جبران است؟

۶ – وجود بدنه و رهبری در جریان اصلاح دموکراتیک ایران

از پیش از انقلاب، اصلاح طلبان مخالف تغییرات خشن و انقلابی، کار خود را شروع کردند. ایده‌ی این گروه فعال سازی جامعه مدنی و مسوولیت پذیری شهروندان فعال در مقابل رویه‌های تصمیم گیری غیر دموکراتیک و تحمیل نظر مردم از طریق ساختارهای دموکراتیک قانونی بوده و هست. پس از تجارب ابتدای انقلاب و خسارات ناشی از بر هم زدن ساختارهای دولتی و جنگ و …، رفته رفته بر طرفداران این نظریه افزوده شد به گونه‌ای که پس از انتخابات ۷۶، ۸۴ و ۸۸ طیف‌های وسیعی از روشنفکران جریانات مختلف حول این فکر مرکزی گرد هم آمدند و نتیجه آن پیروزی کاندیدای این تفکر در انتخابات ۹۲ و حذف کامل جریانات رقیب از حوزه تهران در انتخابات مجلس ۹۴ بود.

این جریان متشکل از طیف وسیعی از انسانهای مبارز با سابقه و اندیشه روشن نظیر روشنفکران ملی مذهبی، سیدمحمد خاتمی، میرحسین موسوی، اعضای احزاب اصلاح طلب تا بخشی از جریان اصولگرا است، که اگرچه تمامی نقاط کارنامه کلیه‌ی این افراد شایسته افتخار نیست، لیکن به طور قطع تک تک این افراد کارنامه بسیار قابل دفاع‌تری از جناح‌های مقابل دارند.

این افراد در تمامی این سالها برای برقراری آزادی، دموکراسی، عدالت بر پایه‌ی دموکراسی، شفافیت و احقاق حقوق مردم تلاش کرده‌اند و هزینه داده‌اند و خط مشی و برنامه روشنی برای اصلاح جامعه دارند، که اگرچه در کوتاه مدت محقق نمی‌شود، لیکن چشم انداز آن قابل مشاهده و تغییراتی که ایجاد کرده‌اند ملموس است.

لیکن جریانهای مخالف حکومتی، دارای سوابق تیره‌ای در اعتقاد به آزادی، صلح، تنش زدایی، شفافیت و آزادی اطلاعات و اخبار، احترام به حقوق ملت، و پاکدستی و امانت داری در مدیریت بیت المال هستند، و جریانات خارجی طرفدار تحریم، فاقد سابقه‌ی روشن و برنامه مشخص و بدنه‌ی معرفی شده و کافی برای اعتماد به سرمایه گذاری ۴ سال آینده در روش ایشان هستند.

۷ – تا کی بازی سرنوشت ساز را واگذار کنیم

ابتدا باید بگویم در مسیر ساختن همه‌ی راه، سرنوشت ساز است، هر کجا اهمال شود خرابی به دنبال دارد، لیکن مسیر خرابی یک لحظه است و هر زمان قابل پیگیری. ما در ۸۲ ملی‌ها را در شورای شهر تنها گذاشتیم تا چمران با چند هزار رأی رییس شورای تهران شود و مسیر ریاست احمدی نژاد به شهرداری و دولت را هموار سازد، در ۸۴ معین و سپس هاشمی را مقابل احمدی‌نژاد رها کردیم، در ۹۴ در همه‌ی شهرها مثل تهران عمل نکردیم و در تهران هم با حذف دری نجف آبادی و پورمحمدی از فهرست آرایمان به امید، راه حضور آقای جنتی در خبرگان را هموار کردیم، در حالی که می‌شد او هم همچون آقایان مصباح و یزدی حذف شوند، تا مشخص شود نظر مردم به چه کسی نزدیکتر است.

در پایان خواهشمندم، حال که عزمی برای اصلاح ایران شکل گرفته است، و گروههایی پا در میان نهاده‌اند، که اگرچه عاری از خطا و لغزش و اشتباه نیستند، لیکن گامی به جلو هستند، در این مسیر همراه ما شوید.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا