سه نکته کاربردی از «منشور برادری»
علي شكوهي در یادداشتی در روزنامه ی اعتماد نوشت:
هر وقت شكاف جناحهاي سياسي و نيروهاي انقلاب تشديد ميشود به ياد «منشور برادري» امام خميني ميافتم. در سال ٦٧ و در اوج منازعات بينجناحي نيروهاي خط امام، آقاي محمدعلي انصاري با نگارش نامهاي از امام خواست تا ايشان درباره چگونگي تنظيم مناسبات نيروهاي انقلابي و مدعيان خط امام با يكديگر رهنمود دهند. امام خميني هم در تاريخ ١٠ آبان همان سال به نامه ايشان پاسخ داد و در نتيجه «منشور برادری» خلق شد. جدا معتقدم كه آن رهنمودها هنوز هم مورد نياز است و گره از كار تحليل و رفتار بسياري از نيروهاي سياسي باز ميكند و ميتواند موضعگيري مناسب و همراه با شرح صدر و رو به آينده را براي همه دلسوزان نظام ارايه كند. در اين نوشته بر آنم تا سه نكته مهم و كاربردي را از اين منشور برجسته كنم به اين اميد كه حس برادري را در ميان همه ما ايجاد كند.
اول- به رسميت شناختن اختلاف عقيده و نظر و آزادي اجتهاد
امام خميني در منشور برادري تاكيد دارند كه «كتابهاي فقهاي بزرگوار اسلام پر است از اختلاف نظرها و سليقهها و برداشتها در زمينههاي مختلف نظامي، فرهنگي و سياسي و اقتصادي و عبادي، تا آنجا كه در مسائلي كه ادعاي اجماع شده است قول يا اقوال مخالف وجود دارد و حتي در مسائل اجماعي هم ممكن است قول خلاف پيدا شود» و سپس تاكيد ميكنند كه اين اختلافات در گذشته در حد محيط درس و بحث و مدرسه محصور بود ولي «امروز با كمال خوشحالي به مناسبت انقلاب اسلامي حرفهاي فقها و صاحبنظران به راديو و تلويزيون و روزنامهها كشيده شده است چرا كه نياز عملي به اين بحثها و مسائل است». امام خميني ضمن برشمردن فهرست بلندبالايي از موضوعات مبتلابه روز كه فقها بايد به آن بپردازند، مينويسند: «حال آيا ميتوان تصور نمود كه چون فقها با يكديگر اختلاف نظر داشتهاند – نعوذباللّه- خلاف حق و خلاف دين خدا عمل كردهاند؟ هرگز».
با طرح اين مقدمات امام خميني نتيجه ميگيرند كه «در حكومت اسلامي هميشه بايد باب اجتهاد باز باشد و طبيعت انقلاب و نظام همواره اقتضا ميكند كه نظرات اجتهادي- فقهي در زمينههاي مختلف ولو مخالف با يكديگر آزادانه عرضه شود و كسي توان و حق جلوگيري از آن را ندارد».
دوم- پرهيز از رنگ عقيدتي دادن به اختلافات سياسي
نكته مهم ديگري هم در منشور برادري هست كه بايد براي اين روزهاي ما برجسته شود و آن رنگ عقيدتي ندادن به اختلافات سياسي در كنار به رسميت شناختن اختلافات فكري و مجتهدانه است. امام خميني در اين باره تاكيد ميكنند: « شما بايد توجه داشته باشيد تا زماني كه اختلاف و موضعگيريها در حريم مسائل مذكور است، تهديدي متوجه انقلاب نيست. اختلاف اگر زيربنايي و اصولي شد، موجب سستي نظام ميشود و اين مساله روشن است كه بين افراد و جناحهاي موجود وابسته به انقلاب اگر اختلاف هم باشد، صرفاً سياسي است ولو اينكه شكل عقيدتي به آن داده شود، چرا كه همه در اصول با هم مشتركند و به همين خاطر است كه من آنان را تاييد مينمايم».
معمولا همه نيروهاي سياسي رقيب تلاش ميكنند به اختلافات سياسي خود، رنگ اعتقادي بدهند و براي جلب حمايت مردم و كم كردن مقبوليت رقباي سياسي، خود را در موضع حق مطلق بنشانند. آنان ميدانند كه اتخاذ سياست حذف و كنار زدن رقيب، تنها هنگامي پاسخگوست كه بدگماني جدي نسبت به رقباي سياسي دامن زده شود و برخي مخالف دين و برخي مخالف انقلاب و تعدادي هم به وابستگي به خارج و گروهي نيز به ضديت با رهبري و امثال آن متهم شوند و در هر صورت، تصويري از رقباي سياسي در اذهان مردم ساخته شود كه به فاصله گرفتن مردم از آنان بينجامد. امام خميني به اين آفت حاكم بر مناسبات جريانهاي سياسي درون جبهه انقلاب اشاره كرده و تاكيد داشتند كه با وجود شكل عقيدتي دادن به اختلافات سياسي، اين جريانها در اصول با هم مشتركند و «آنها نسبت به اسلام و قرآن و انقلاب وفادارند و دلشان براي كشور و مردم ميسوزد و هر كدام براي رشد اسلام و خدمت به مسلمين طرح و نظري دارند كه به عقيده خود موجب رستگاري است. اكثريت قاطع هر دو جريان ميخواهند كشورشان مستقل باشد، هر دو ميخواهند سيطره و شرّ زالوصفتان وابسته به دولت و بازار و خيابان را از سر مردم كم كنند. هر دو ميخواهند كارمندان شريف و كارگران و كشاورزان متدين و كسبه صادق بازار و خيابان، زندگي پاك و سالمي داشته باشند. هر دو ميخواهند دزدي و ارتشا در دستگاههاي دولتي و خصوصي نباشد، هر دو ميخواهند ايران اسلامي از نظر اقتصادي به صورتي رشد كند كه بازارهاي جهان را از آنِ خود كند، هر دو ميخواهند اوضاع فرهنگي و علمي ايران به گونهاي باشد كه دانشجويان و محققان از تمام جهان به سوي مراكز تربيتي و علمي و هنري ايران هجوم آورند، هر دو ميخواهند اسلام قدرت بزرگ جهان شود. پس اختلاف بر سر چيست؟ اختلاف بر سر اين است كه هر دو عقيدهشان است كه راه خود، باعث رسيدن به اينهمه است».
انتهای پیام