الکل، سیگار، سینما: دلالتهای ثانویه در شبکه نمایش خانگی

احسان خان محمدی، دانش آموخته دکتری جامعه شناسی در یادداشت ارسالی به انصاف نیوز با عنوان «الکل، سیگار، سینما: دلالتهای ثانویه در فیلمها و سریالهای شبکه نمایش خانگی کشور» نوشت:
افزایش مصرف سیگار و مشروبات الکلی در ایران در سالهای اخیر (به استناد آمار و گزارشها) را نمیتوان صرفاً به انتخابهای فردی یا شرایط اقتصادی و روانی نسبت داد. به نظر میرسد این روند، بخشی از یک تغییر فرهنگی و بازنمایی نمادین در فضای رسانهای کشور است که بهتدریج ارزشها و هنجارهای مرتبط با این دو پدیده را متحول کرده است.
روشن است که رفتارها نه فقط از طریق توصیهها و قوانین، بلکه از طریق تصاویر و روایتهایی که در فرهنگ عمومی جریان پیدا میکنند، آموخته میشوند. شاید در گذشته جامعهپذیری اغلب از طریق خانواده و آموزش و پرورش صورت میگرفت، اما امروزه رسانهها از این دو نهاد جلو زدهاند.
در بین رسانههای مختلف هم فیلمهای سینمایی و سریالهای پرمخاطب شبکه نمایش خانگی، نقشی تعیینکننده دارند. چرا که برخلاف تصور عمومی، آنچه در تصویر دیده میشود، بازتاب واقعیت نیست، بلکه اغلب تولیدکننده نوعی واقعیت است. فیلم و سریال بیش از آنکه جامعه را توصیف کنند، واقعیتهای اجتماعیِ خاصی را بازتولید میکنند که افراد، سبکهای زندگی خود را با آن همسانسازی میکنند.
مصرف سیگار و الکل در فیلمها و سریالهای نمایش خانگی در حداقل یک دهه اخیر، از یک رفتار عادی و حاشیهای، تبدیل به عنصری هویتی و زیباشناختی شدهاند. شخصیتهای فیلم و سریالها اغلب در لحظات کلیدی و صحنههای تعلیق و در لحظات مهم تصمیمگیری یا در موقعیتهایی که قرار است عمق و پیچیدگی شخصیت را نشان دهند، سیگار میکشند یا مشروب می نوشند. اصلاً نباید تصور کرد که این امر تصادفی است.
در تاریخ سینما، از اوایل قرن بیستم، سیگار و الکل دو نشانه معنایی مهم برای ساخت تیپهای شخصیتی بودهاند. معمولاً شخصیتهای عصیانگر، قهرمان تنها، روشنفکر عمیق، مرد خسته، زن مستقل و سرکش یا شخصیت معمایی و پیچیده، سیگار میکشند و الکل مصرف میکنند. این رمزگذاری نشانهشناختی از گذشته وجود داشته، اما در بافت فرهنگی ایران امروز، بازنمایی این نمادها معنای متفاوتی پیدا کرده است. چون در اینجا با پدیدهای مواجه هستیم که مصرف آن رسمی و قانونی نیست و محدودیت شدید دارد، و همین امر، مصرف آن را بهنوعی علامت تمایز و نشانه سبک زندگی متفاوت تبدیل میکند.
مصرف سیگار و الکل در فیلم و سینمای یک دهه اخیر ایران، این ایده را به مخاطب منتقل میکند که سیگار کشیدن و الکل نوشیدن علاوه بر راهی برای مواجهه با اضطراب و حلوفصل تنش در روابط، حتی بخشی از تجربه زیباشناختی زندگی هستند. دودهای غلیظ مداوم و پیدرپی سیگار شخصیتهای اصلی این فیلمها، سیگار کشیدن را بهجای امری مذموم، همچون تجربهای لذتبخش بازنمایی میکند.
در اینجا، سیگار فقط سیگار نیست بلکه نماد عمق و تجربه نیز هست. الکل نیز تنها یک نوشیدنی نیست، بلکه نشانهای از آزادی، جذابیت، جسارت و مهمتر از آن برخورداری از زندگی مدرن و لاکچری است.در سنت نشانهشناسی فرهنگی، به این فرآیند دلالت ثانویه گفته میشود.
دلالت اولیه به سطح مادی کنش اشاره دارد، اما دلالت ثانویه معنا را از سطح مصرف به سطح هویت و سبک زندگی منتقل میکند. هنگامی که یک رفتار نمادسازی میشود، مخاطب آن را نه بهعنوان یک کنش فینفسه، بلکه بهعنوان استعارهای برای نوع خاصی از بودن و زیستن درک میکند. این فرایند در ایرانِ امروز، به دلیل حساسیتهای فرهنگی درباره الکل و جایگاه خاص سیگار، رنگ و بوی دیگری پیدا کرده و پیامدهای فرهنگی آنها را تقویت کرده است.
نکته مهم این است که بازنمایی رسانهای الزاماً به قصد ترویج انجام نمیشود. هیچکدام از این آثار لزوماً در پی تبلیغ مصرف سیگار یا الکل نیستند. اما پیامد فرهنگی، لزوماً محصول قصد نیست. در واقع بسیاری از پیامدهای این آثار پیشبینی نشده و نتیجه تکرار و عادیسازی هستند.
قبح امر قبیح و ممنوع یا امر پرخطر، زمانی میریزد که از جایگاه استثناء و امر پنهان به موقعیتی تبدیل شود که شخصیتها در آن زندگی میکنند و با آن مواجه میشوند. بهویژه زمانی که روایتها، پیامدهای این مصرف را کمتر بازتاب میدهند یا آن را در حاشیه روایت نگه میدارند.
از سوی دیگر، رسانه بهندرت پیامدهای مصرف را نمایش میدهد. کمتر فیلم و سریالی را میبینیم که بیماری ریه، سرطان حنجره، اعتیاد ثانویه، مشکلات بینایی ناشی از الکل تقلبی، مرگ، افسردگی یا فروپاشی خانواده را به تصویر بکشد. بیماری و پیامد، معمولاً جایی در روایت ندارند. زیرا روایت نیازمند سوژه جذاب است، و بدن آسیبدیده در این روایتها، جایی برای طرح ندارند.
البته بخشی از آثار سینمایی کشور اختصاصاً در مورد پیامدهای مصرف مواد مخدر و دخانیات است که اساساً محل بحث ما در اینجا قرار نمیگیرند.
در اینجا نکته مهم این است که در بخش قابل توجهی از تولیدات سینمایی، پیامد واقعی رفتار دیده نمیشود و همین عدم تقارن بین کنش و نتیجه کنش، به طبیعیسازی مصرف کمک میکند. حالا در کنار فضای بازنمایی رسانهای، باید واقعیتهای اجتماعی را هم در نظر گرفت.
به دلیل برخی تحولات اقتصادی و اجتماعی، بخشی از نسل جوان احساس میکند آیندهاش روشن نیست و فرصتهای موفقیت نیز محدود هستند. در چنین بستری، سیگار و الکل، نقش مکانیسم تنظیم احساسات و ابزار مواجهه با اضطراب را بر عهده میگیرند. اما مسئله این است که انتخاب سبکهای زندگی همیشه از طریق تجربه مستقیم شکل نمیگیرند. الگوها از طریق تصویر ساخته و درونی میشوند.
جوان نیاز ندارد مرگ ناشی از سرطان را ببیند. بلکه کافی است شخصیت جذاب و محبوبش سیگار به دست داشته باشد. البته تغییر مهم دیگری نیز رخ داده است. به نظر میرسد دسترسی به الکل و مواد دخانی در سالهای اخیر افزایش یافته و مصرف الکل، برخلاف تصور عمومی، نهتنها پنهان نشده بلکه در برخی جمعها تبدیل به یکی از مؤلفههای سبک زندگی جدید شده است.
آمارهای رسمی داخلی و بینالمللی نشان میدهند ایران در منطقه نهتنها از نظر مصرف سیگار، بلکه از نظر مصرف الکل نیز، روندی افزایشی طی کرده است. از سوی دیگر، موارد مرگ و نابینایی ناشی از مصرف الکل تقلبی که در سالهای اخیر بارها در کشور رخ داده، نشاندهنده تفاوت ساختار مصرف در ایران با بسیاری از کشورهاست.
در واقع، مصرف در ایران اغلب در شرایطی صورت میگیرد که کنترل کیفیت وجود ندارد؛ یعنی خطرات واقعی بیشتر از آن چیزی است که در فیلم و سریال بازنمایی میشود. بنابراین، تضاد بین بازنمایی زیبا و جذاب و واقعیت پرخطر و آسیبزا، کانون اصلی مسئله است. در واقع، مسئله این نیست که مضرات سیگار و الکل چه هستند، بلکه مسئله این است که رسانهها چگونه از طریق رمزگذاری نشانهای، این دو پدیده را تبدیل به بخشی از فرایند هویتیابی و تجربه زیباشناختی کردهاند.
هنگامی که سیگار و الکل نقش روایتساز و شخصیتپرداز پیدا میکنند، ناپدید کردن آنها از زندگی واقعی دشوار میشود. رفتارهای اجتماعی زمانی تضعیف میشوند که یا هزینه عینی آنها دیده شود یا معنای نمادینشان تغییر کند. اگر تصویر جذاب باقی بماند، حتی افزایش آگاهی پزشکی نیز اثر چندانی ندارد.از اینرو، سیاستهای فرهنگی در این حوزه نمیتوانند صرفاً بر منع صرف یا توصیههای بهداشتی تکیه کنند.
تغییر الگوهای مصرف، نیازمند بازاندیشی در بازنمایی فرهنگی است. اگر شخصیتها در داستانها از طریق مصرف سیگار و الکل، عمیق و جذاب معرفی میشوند، باید پرسید چرا روایتنویسی تا این حد محدود شده که پیچیدگی شخصیت بدون سیگار قابل تصور نیست.
در سطحی بالاتر میتوان گفت مسئله، سیگار نیست، بلکه مسئله تخیل فرهنگی است که باید بتواند برای نمایش بحران، تنهایی، سرکشی، سوگواری و مسائلی از این دست، ابزارهای دیگری بیابد و تیپهای شخصیتی تازهای بسازد که بدون تکیه بر مصرف، عمق داشته باشند.
انتهای پیام




