تریدینگ فایندر

انتقاد رسانه‌ی قزوینی از احداث «میدان دارالشفا» در بافت تاریخی قزوین

نفیسه کلهر در سایت ولایت نیوز (قزوین) نوشت: «نخستین بار در دومین جشنواره ملی چندرسانه‌ای میراث فرهنگی در قزوین در آذرماه سال ۱۴۰۲ با نمایش تیزری درباره طرح ساخت میدان دارالشفا، این پروژه مطرح شد، علیرضا خزائلی مدیرکل پیشین میراث فرهنگی قزوین این پروژه را با عنوان «احیای میدان بزرگ تاریخی دارالشفا در قزوین» معرفی کرد.

این طرح که خبر از تخریب منطقه وسیعی در ضلع شرقی بازار قزوین، سعدالسلطنه و مسجدالنبی دارد، قرار است با ایجاد میدانگاهی این نواحی را به خیابان پیغمبریه متصل کند.

در طرح مذکور دورتادور این میدانگاه، حجرات متعددی پیش‌بینی شده که هیچ مطابقتی با تاریخ و گذشته این مکان ندارد.

طرحی که هنوز هم با وجود انکار مسئولان اما هر از گاهی زمزمه‌های اجرای آن شنیده می‌شود.

میدان یا باغ دارالشفا؟

«ابوتراب شفائی نوهی» از نوادگان «حاج ملا عبدالوهاب مجتهد قزوینی (دارالشفائی)» و متولی موقوفات این خاندان-از جمله مسجد سلطانی و باغ دارالشفا- در نامه‌ای در اسفندماه سال 1329ش. مکان دارالشفاء را چنین معرفی می‌کند: «اراضی باغ‌دارالصفاء که فعلاً مشهور است به باغ دارالشفاء واقع در کوچه برق و ناحیه دو قزوین و دارای پلاک 2236[…]».

مرتضی میرزا حسینی، قزوین‌پژوه در تحلیل این نامه برای ولایت توضیح می‌دهد: نکته قابل‌تأمل درباره عبارت این نامه، نخست واژه «دارالصفاء» و سپس واژه باغ است. آنچه در نوشته‌ها و اسناد فعلی و باقیمانده از باغ دارالشفاء که تماماً به دوران قاجار و بعدازآن تعلق دارد، قابل توجه است، این نکته است که هیچگاه از واژه دارالصفا نامی به میان نیامده است، اینکه این نام برآمده از اسناد و نوشته‌هایی بوده که در اختیار متولی بوده یا صرفاً برگرفته‌شده از روایت‌های شفاهی و دهان به دهان خانوادگی بوده است و از آن طریق به متن وی راه‌یافته، امروز برای ما واضح و مشخص نیست.

اما از طرفی سبک انشا و به‌کارگیری واژه‌ها و برخی تصحیح‌های اعمال‌شده بر اسناد و نامه‌نگاری‌های به جا مانده از دوران این متولی، نشان از دقتی وسواس‌گونه در انتخاب واژه‌ها دارد، لذا به نظر می‌رسد تا دلیل محکمی بر بطلان این نسبت پیدا نشود، این نام نیز پذیرفتی است.

اما از طرف دیگر همه منابع موجود به باغ اشاره کرده‌اند و همواره واژه باغ پیش از اسم دارالشفا آمده است و در هیچ سندی اشاره‌ای به وجود میدانگاه در این منطقه نشده است و بودن یک میدان در محدوده دارالشفا منطبق بر هیچ سند و مدرک تاریخی نیست.

همچنین با مقایسه عکس‌های هوایی قزوین در بین سالهای 1335ش. و 1354ش. (تصویر شماره 1و 2) می‌توان دریافت که این باغ رفته رفته از دهه ۴۰ به بعد یعنی همزمان با توسعه شهرقزوین از میان برچیده شده و زمینش به قطعاتی برای خانه‌سازی اختصاص‌ یافته است؛ حال انکه قرار است خانه‌های این بافت در اجرای این طرح تملک شوند و دوباره تخریب شوند و طرح میدان دارالشفا اجرا شود!

باغ دارالشفا؛ محلی برای درمان‌

اما تا جایی که منابع تاریخی و روایات متواتر فضای باغ دارالشفا را روشن کرده‌اند، این محدوده دارای یک بنا با کاربری درمانی نیز بوده است، اما وجه باغ بودن آن همیشه پر رنگتر بوده؛ و از قرار معلوم باغی برای کشت گیاهان دارویی بوده است.

سابقه‌ برپایی باغ دارالشفاء در قزوین به دوره‌ صفویه برمی‌گردد. چنانکه استرآبادی در «تاریخ سلطانی» آورده است: «نواب خاقان سکندرشان رضوان مکان، شاه [صفی] نورا… مرقده […] در تعمیر عمارات و ابنیه مساعی جمیله به ظهور رسانیده. […] در دارالسلطنه قزوین بقعه رفیعه دارالشفاء […] و در سایر بلاد باغات و عمارات احداث فرموده‌اند».

دارالشفا به عقیده پژوهشگران به درمان بیماران اختصاص داشته و میرزاحسینی معتقد است این باغ الگوی ابتدایی یک بیمارستان‌ را دارا بوده است، او در این باره توضیح می‌دهد: قدیمی‌ترین سند موجود از باغ دارالشفاء به اواخر دوران فتحعلی‌شاه قاجار برمی‌گردد، در این سند به «حدود باغ» و «نحوه‌ی درآمد» برای «درمان مرضا» و «اداره دارالشفاء» اشاره شده است. تاکید بر ترکیب «باغ+دارالشفاء» هم به وضوح در متن این سند مشهود است.

شهرت این بیمارستان که به درمان امراض روح و روان می‌پرداخته، به گونه‌ای بوده که هنوز هم ضرب‌المثلی در میان مردم قزوین رایج است با این عنوان که اگر کسی حواس چندان جمعی نداشته و یا به اصطلاح ششدانگ نبوده، می‌گفتند: «طرف یک‌دانگ از باغ دارالشفاء را دارد».

این پژوهشگر می‌افزاید: باغ دارالشفاء احتمالا تا اواسط دوره‌ قاجار آباد بوده و برای درمان بیماران کاربرد داشته، اما پس از آن رفته‌رفته با ایجاد مریضخانه‌های کوچک در شهر از اهمیت آن کم شده، تا جایی که در دوره‌ی پهلوی اول دیگر کارکردش را به طور کامل از دست داده است، به طوری که روزنامه بازپرس در دیماه ۱۳۰۵ در ستون اخبار شهری زیر عنوان «خیابان دارالشفاء» آورده: «دو روز است که بلدیه دستور انهدام دیوار باغ دارالشفاء را داده و مامورین مشغول خرابی آن هستند. از قرار معلوم خیابانی تا مقابل درب مسجد سلطانی احداث خواهد شد.»

به عقیده میرزاحسینی منظور از خیابان دارالشفاء احتمالا همان ادامه‌ کوچه‌ چراغ برق است و کوچه دارالشفا از میان باغ دارالشفا عبور می‌کرده است.

این پژوهشگر اسناد تاریخی قزوین، تاکید می‌کند: طرح احیای «میدان دارالشفاء» (با تاکید بر میدان ارتباط دهنده‌ دولتخانه و مجموعه سعدالسلطنه) با هیچ سند تاریخی منطبق نیست؛ اینکه نام «میدان دارالشفاء» و طرح منسجمی که برای آن به عنوان یک مفصل شهری آورده شده، براساس کدام یک از اسناد تاریخی و مطالعات میدانی تدوین و تبیین شده نیز مشخص نشده است.

او با استناد به مطالعاتش روی تمام اسناد و مدارک باقیمانده، سفرنامه‌ها و روزنامه‌ها و هرآنچه نام دارالشفا و دارالصفا در آن آورده شده، قویا تاکید می‌کند مستند به همه داده‌ها و شواهد تاریخی همواره از این مکان به عنوان «باغ دارالشفاء» یا «باغ دارالصفا» یاد شده است که کاربری درمانی داشته و اساسا ساخت و احیای میدانی با این نام در این محدوده، جعل تاریخ و نادرست است!

لزوم حفظ یکپارچگی شهر جعفرآباد

سید مهدی مجابی، مدیرکل سابق میراث فرهنگی قزوین در این باره تاکید می‌کند که در اسناد مکتوب نامی از میدان دارالشفا نداریم.

او معتقد است: همیشه از باغ دارالشفا صحبت شده و این باغ از این جهت که بین مجموعه باغ‌های صفوی، دولتخانه و بازار قرار گرفته اهمیت داشته و این محدوده باید با توجه به همان باغ دارالشفا مطالعه شود و بقایایش مورد توجه قرار بگیرد.

این استاد دانشگاه نیز تبدیل این محدوده به میدان را درست نمی‌داند و توضیح می‌دهد: ارتباط بین بازار و باغ‌های صفوی در گذشته و حال وجود داشته و اولین آسیب ایجاد این میدانگاه در کنار عنصر مهمی مثل بازار، جعل تاریخی است.

او تغییر کارکرد بافت تاریخی و در مرحله بعدی کاربردهایی که برای این میدانگاه تعریف می‌شود را آسیب‌زا می‌خواند و در این باره می‌افزاید: مهمترین فعالیت‌ها در بازار صورت می‌گرفت. میدانگاه‌ها و سراها، کارکردهای اجتماعی و سیاسی نیر داشته‌اند و بنابراین بازار نبض شهر بوده و حالا احداث سلیقه‌ای یک میدان در این محدوده علاوه بر اینکه جعل در تاریخ است، بلکه آسیب‌زا نیز هست.

مجابی همچنین بازار را یکی از ورودی‌های اصلی مجموعه صفوی می‌داند که سفرا، تجار، سیاستمداران و… ابتدا با ورود به بازار و عبور از مسیرهایی، از این طریق وارد دربار می‌شدند و اعتقاد دارد: از طرف دیگر ایجاد این میدان توام با ایجاد حجرات و دکان‌ها و فضاهای اقتصادی نوعی بارگذاری بیش از اندازه روی بازار است و باید توجه کرد که این مداخلات اقتصادی نیز باید با مطالعه صورت بگیرد.

چهره ماندگار مرمت ایران در خصوص اهمیت این محدوده اظهار می‌کند: مجموعه بازار قزوین که وسعت زیاد و سابقه معینی دارد، به اضافه مجموعه باغات صفوی و دولتخانه صفوی که به نام «شهر جعفرآباد» معروف بوده، به علاوه آثاری مثل خیابان سپه، امام خمینی در کنار هم یک مجموعه تاریخی هستند که در ارتباط باهم در تاریخ معنا پیدا می‌کنند و باید با دقت و مراقبت با آنها برخورد شود.

مجموعه منسجمی که حتی امروز هم از لحاظ اقتصادی و گردشگری و … به شهر خدمت می‌کند و هر تصمیمی که بخواهد برای این مجموعه گرفته شود باید با توجه به این اضلاع باشد.

مجابی تاکید می‌کند: مجموعا پهنه بازار، پهنه شهر جعفر آباد و پهنه سازه‌های اقتصادی اطراف آن امروز برای شهر قزوین یک پلتفرم اقتصادی، اجتماعی، سیاسی محسوب می‌شود و باید هر تصمیمی در متن این پلتفرم و باتوجه به این پلتفرم صورت بگیرد که به نظر نمی‌رسد در طرح میدان دارالشفا این مطالعات به صورت اصولی صورت گرفته باشد.

او خاطرنشان می‌کند: اگر بخواهیم هر تغییری در محدوده باغ دارالشفا ایجاد کنیم، باید این مجموعه را مورد مطالعه دقیق قرار دهیم و برای مداخلات در این نقطه دلایل کافی بیابیم. به هرحال در برخورد با هر اثر تاریخی، مهم است که حد تاریخی آن‌ها در نظر گرفته شود و کارکردهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، گردشگری و … آن احیا شود.


در حالی که به عقیده متخصصان میدانی به نام دارالشفا وجود نداشته و این طرح نه تنها «احیا» نبوده بلکه به نوعی «تاریخ‌سازی» و «جعل تاریخ» نیز محسوب می‌شود، اما بسیاری معتقدند در اجرای این طرح نیات اقتصادی و مباحث درآمدزایی مطرح است؛ چراکه املاک اقوام نزدیک مدیران پیشین در این محدوده واقع شده است.

بهتر بود به جای ارائه طرح‌های جعلی در میراث فرهنگی که هیچ ارتباطی با تاریخ و هویت شهر ندارد، هزینه‌ها صرف حفظ و مرمت بناهای تاریخی موجود می‌شدند که اغلبشان با بهانه‌هایی چون نبود بودجه در معرض تخریب هستند و یا مکان‌ها و بناهایی بیشتر مورد توجه قرار می‌گرفتند که اسناد و منابع نوشتاری و تصویری بیشتری از آن‌ها در دسترس است.

چراکه وظیفه اصلی ادارات کل و سازمان میراث فرهنگی کشور همین است و نه ارائه طرح‌های مغایر با تاریخ!»

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا