انتخابات 96 و تأملی در خلقیات ایرانیان
یادداشت ارسالی یک پژوهشگر فرهنگ و ارتباطات به انصاف نیوز دربارهی رفتار ایرانیان در انتخابات اخیر در پی میآید، با این توضیح که وی بنا به ملاحظهای نخواست نامش درج شود:
در این روزها شاهد یکی از رویدادهای بزرگ سیاسی بودیم که نمیتوان از تأثیر و ابعاد ملی و بین المللی آن در این مقطع تاریخی و حتی در آینده غافل شد. اما من در این یادداشت قصد دارم توجه مخاطبان را به انتخابات ایران از این زوایه که میتواند دست مایهای برای پژوهشهای حوزه خلقیات ایرانیان باشد جلب کنم.
بسیاری از روشنفکران، از خلال متون مربوط به خلقیات ایرانیان مدام بر بیاخلاقی ایرانیان و فقدان اخلاق مدنی و ضد توسعه تأکید دارند و ایرانیان را دارای ویژگیهای نامطلوبی همچون قانون شکنی، عدم مسوولیت پذیری عدم صداقت و ترس و عدم اعتماد و قس علی هذا میدانند. یاد دارم در مقطعی که احمدینژاد بر کرسی ریاست جمهوری تکیه زده بود جامعهی روشنفکری و کسانی که در باب خلقیات ایران قلم میزنند معتقد بودند احمدینژاد بازتابی از وضعیت خلقی جامعهی ایرانی است. او دروغگوست چون جامعه دروغگوست او قانون شکن است چون جامعه نیز قانون شکن است. اما از نگاه من چنین گزارههایی با واقعیت جامعهی ایرانی همخوانی نداشت. چون انگیزههای پاکی در پس آن انتخاب در آن مقطع وجود داشت که در جای خود میتوان به آن پرداخت. انتخابات 96 نیز تا اندازه زیادی میتواند انگاره های تکراری روشنفکران و متون مربوط به خلقیات ایران را مورد تردید قرار دهد.
برخی ترس و بیاعتمادی را از مشخصههای جامعهی ایرانی ذکر میکنند و دلیل عدم مشارکت حداکثری جامعهی ایرانی را در این ویژگیها جستجو میکنند و معتقدند این ترس ریشه در تاریخ ایرانی دارد. حال آنکه اگر چنین ویژگیهایی از مشخصههای جامعهی ایرانی باشد در این صورت این ترس و بیاعتمادی در جوامع غربی و توسعه یافته به مراتب بیشتر است چرا که نرخ مشارکت در این دست کشورها همواره بسیار پایین بوده و بعضاً به 40 درصد میرسد.
نتیجهی این انتخابات میتواند نشان دهد که بخش قابل توجهی از ایرانیان معتقدند باید عقلانیت در جامعه حاکم باشد و برای رسیدن به پیشرفت و توسعهی درست و مطلوب باید زحمت کشید. نباید به کسانی که یک شبه و بدون تجربه و سابقهی اجرایی و تنها با اتکا بر احساسات و عواطف مذهبی مردم میخواهند راه صد ساله را بپیمایند اعتماد کرد. آنها اگر چه دیندارند و مذهب در متن زندگی آنها جریان دارد اما تحت تأثیر احساسات مذهبی قرار نمیگیرند و معتقدند سیادت و عمامه سیاه و دیگر نمادها و المانها مذهبی و تَکراری نمیتواند دلایل خوبی برای انتخاب برتر باشد. آنان نمیتوانند اجازه دهند خشونت، جای نرمش و تساهل بنشیند و دوست دارند در عین دفاع از استقلال و شرف ایرانی و اسلامی خود با دنیا وارد گفتگو و تعاملی درست و منطقی شوند. آنان از تکفیر و تفسیق یکدیگر بیزارند و از کسانی که مدام در صدد تکفیر و تفسیق خودیها و دگران هستند خوششان نمیآید.
مردم در این انتخابات نشان دادند که اگر تمام نهادهای رسمی و قدرتهای سیاسی و امنیتی با همهی دستگاه عریض و طویل رسانهای و مالی و غیره خود بخواهند فرد خاصی را به جامعه تحمیل کند آنان اجازه نخواهند داد چنین امری محقق شود . پس نباید از عاملیت انسان ایرانی غافل شد و او را اسیر ساختارهای موجود خواند. این نشان داد ایرانی اگر بخواهد ساختارشکن است و در برابر تمام اشکال استبداد میایستد. آنان ثابت کردند دارای مسوولیت اجتماعی بالایی هستند و وقتی موجودیت جامعهی امروز و فردای کشور را در خطر ببینند زن و مرد و پیر و جوان به موقع در صحنه حضور دارند و تصویر بینظیری از مسوولیت پذیری اجتماعی ایرانیان را به نمایش میگذارند. آنان ثابت کردند جنگ طلب نیستند و دوست ندارند کارگزارانشان بر طبل جنگ بنوازند. نیز تمایل دارند مسائل کشور در فضایی عقلانی، آرام و منطقی و بدون هیاهو و هیجان رتق و فتق شود.
آنان ثابت کردند کسانی که دوست دارند هنر را در خدمت اهداف و امیال خود ببینند و به دروغ خود را دوستدار هنرمند و موسیقی معرفی میکنند و به سان الغریق یتبث بکل حشیش به هر ابزاری حتی تتلو متوسل میشوند نمیتوانند نماینده خوبی برای مردم ایران باشند. چون دروغ میگویند. چون میدانند همانها کسانی هستند که اجازهی برگزاری کنسرت نمیدهند و یا بخشی از هنرمندان را فاحشه میخوانند.
مردم ما نشان دادند با تندروی و خشونت و هیاهو و بداخلاقی میانهی خوشی ندارند و باید از تهمت زدن و بهتان و دروغگویی و بیانصافی برحذر بود و اخلاقی زیست و اخلاقی عمل کرد. مردم نشان دادند اقتدارطلبی و خودمداری مذموم است و اقتدارطلبان و خودمداران باید بر سر جای خود بنشینند نباید به کسانی که خود را دائرمدار حق میبینند و دیگران را باطل میشمردند و مدام در صددند یکی را بیبصیرت بنماند دیگری را طلحه و زبیر و آن یکی را معاویه اعتماد کرد.
مردم ایران ثابت کردند اخلاق در جامعهی ایرانی نمرده است و بداخلاقی زشت و مذموم است.
پی نوشت:
روشن است که من نمیخواهم بگویم کاندیدای جبهه مقابل و یا همهی کسانی که وی رأی دادهاند چنینند و چنانند بلکه سخن ما ناظر بر جریانی است که هستهی مرکزی این گروه به حساب میآیند و این ویژگیها از مشخصههای آن به شمار میرود که البته اقلیت محدودی هستند.
انتهای پیام
با این تحلیلت وقتمونو گرفتی
برو خجالت بکش
تمام این مطلبی که نوشتی ناظر به فردیه که توی انتخابات پیروز شد. دروغگو و بی اخلاق و اهل خشونت و تزویر. اینو میتونید در سابقه و رفتار قبل و بعد از انتخابش ببینید.
شماها نبودید که بعد پیروزی احمدی نژاد در سال ۸۴ به مردم با عباراتی مثل عوام احساساتی،جامعه فاقد عقلانیت،پوپولیست و دهها عبارات توهین آمیز دیگر ناسزا می گفتید حالا اومدید بعد از این همه بد اخلاقی و تخلفات انتخاباتی و بد و بیراه به رقبا قربون صدقه مردم می رید… امان از جماعتی که نه آداب شکست رو می دونند و نه ادب پیروزی دارند