تمایز ماندلا در چیست؟ / عباس عبدی
به گزارش انصاف نیوز، عباس عبدی* در یادداشتی در روزنامه ی شهروند درباره ی ماندلا نوشت:
نلسون ماندلا هم رفت، ولی رفتن یا ماندن او به عنوان رهبر جنبش ضد آپارتاید با رفتن یا ماندن سایر رهبران این جنبش در آفریقا به کلی متفاوت است. عجیب این که رابرت موگابه چنین تمایزی را بهتر از هر کس دیگری نشان میدهد. موگابه نیز از مبارزان و فعالان ضد نژادپرستی و از همنسلهای ماندلا است که در همسایگی یکدیگر و در یک دوره زمانی نسبتاً مشابه به مبارزه علیه آپارتاید مشغول شدند. موگابه در زیمبابوه، همسایه شمالی آفریقای جنوبی و علیه نژادپرستان سفیدپوست به رهبری یان اسمیت مبارزه میکرد. موگابه حدود پانزده سال زودتر از ماندلا بر رژیم یان اسمیت در رودزیا (زیمبابوه فعلی) غلبه کرد. ولی این موفقیت موجب برتری موگابه بر ماندلا نبود، زیرا رفتار آنان پس از پیروزی بر نژادپرستان، تمایز اصلی میان این دو نفر بود. آفریقای جنوبی دو دهه است که رژیم نژادپرست را سرنگون کرده. در این مدت ماندلا فقط یک دوره رئیسجمهور شد و پس از آن علی رغم اصرار بسیاری از افراد، نامزد انتخابات ریاست جمهوری نشد. آفریقای جنوبی اکنون یکی از معتبرترین کشورهای جهان و مهمترین آنها در آفریقاست. هرچند مشکلات متعددی دارد ولی افق آن روشن است. در مقابل زیمباوه نزدیک به 35 سال است که رژیم نژادپرست را سرنگون کرده و در تمام این دوران موگابه حرف اول را در حکومت پیروز شده بر نژادپرستی زده است. ولی الان رژیم زیمباوه یکی از بدنامترین و بیاعتبارترین رژیمهای دنیاست و اقتصاد و زندگی مردم و شاخصهای اقتصادی آن بدتر از 35 سال پیش یعنی زمان نژادپرستی است. در زیمبابوه یک رژیم نژادپرست رفت و یک دیکتاتوری جایگزین آن شد. در حالی که در آفریقای جنوبی دموکراسی به جای نژادپرستی آمد. در زیمبابوه چیزی که عوض نشد، وجود و غلبه نفرت و خشم و خشونت بود. چه در رژیم گذشته و چه در رژیم بعد این ویژگیها برقرار ماند. در آفریقای جنوبی، ماندلا با نفرت و خشم و خشونت مبارزه کرد و از این طریق نژادپرستی را سرنگون کرد، ولی موگابه از طریق دمیدن بر نفرت و خشم و خشونت با نژادپرستی مبارزه کرد و وقتی پیروز شد، این سه همچنان بر روابط حاکم ماندند و جهنمی را ایجاد کرد که مطلوب هیچ کس جز شخص موگابه نیست.
اهمیت ماندلا در تشخیص درست درد و شیوه درمان آن است، تفاوتی که پیش از پیروزی کمتر دیده میشد. به همین دلیل در گذشته ماندلا و موگابه در کنار و مشابه یکدیگر تصور میشدند. ولی اکنون روشن شده که این دو نفر در دو مسیر کاملاً متفاوت قدم برمیداشتند و عملکرد آنان به دو نتیجه مغایر با هم منجر شده است. مبارزه با نژادپرستی کار سختی است، ولی مبارزه با ریشههای نژادپرستی یعنی نفرتپراکنی، خشم و خشونت، بسیار سختتر است. اگر بدون توجه به این ریشهها با نژادپرستی و ظلم مبارزه کنیم، چه بسا پس از پیروزی به گونه دیگری در دام نوع دیگری از نژادپرستی و ظلم گرفتار شویم. همچنان که رابرت موگابه اکنون گرفتار آن شده است.
اگر بخواهیم میان سیاستمداران قرن بیستم، یکی را به عنوان برترین سیاستمدار انتخاب کنیم، گزاف نخواهد بود که ماندلا را در رأس قرار دهیم. اگر هر رهبر دیگری در مبارزه با آپارتاید به جای وی بود، اکنون معلوم نبود که شاهد چه جهنمی در آفریقای جنوبی میبودیم. فقط کافیست تصور کنیم که به احتمال فراوان نسخه مشابه زیمبابوه برای آفریقای جنوبی نیز پیچیده میشد.
اثرگذاری ماندلا محدود به آفریقای جنوبی نبود. نقش او در تلطیف فضای سیاسی جهان نیز بسیار مهم و فراموشنشدنی است. ماندلا به نوعی اهمیت و تأثیرگذاری گسترده سیاستمداران را به رخ جهان کشید. برخی میکوشند که او را سیاست مداری اخلاقگرا معرفی کنند، در حالی که مسأله اصلی در نگرش سیاسی او بود. نگرشی که اتفاقاً از نظر عدهای از مخالفانش، ممکن بود غیراخلاقی نیز تلقی شود. وقتی نژادپرستانی را که چندین دهه ظلم و ستم کردهاند میبخشد، آیا میتوان چنین کاری را با معیارهای عادی عملی اخلاقی دانست؟ پاسخ لزوماً مثبت نیست، ولی به لحاظ معیار اثربخشی سیاسی میتوان از این اقدام به بخشایش دفاع کرد و چه دلیلی بهتر از مقایسه وضعیت آفریقای جنوبی با کشورهای همسایهاش از جمله زیمبابوه؟
ماندلا دیگر امروز نیست، اگر چه فلسفه سیاسی او بیش از هر زمان دیگری اهمیت دارد. ولی عجیب است که برخی افراد در دفاع از ماندلا همچنین بر کوره نفرت و خشم و خشونت میدمند و آتش آن را شعلهورتر میکنند، در حالی که پیام ماندلا جز این است. پیام صلح و دوستی و نفی نفرت و خشونت، فقط یک شعار نیست که هر جنگطلبی بتواند آن را سر دهد. ریشه این پیام در درون صلحجو و اعتقاد به برتری مهر و محبت بر کینه و نفرت، هر انسانی نهفته است. تمامی کسانی که میخواهند در عرصه سیاست بذر نفرت و کینه را بکارند و میوه خشم و خشونت را بچینند، حق ندارند که خود را پشت سر افرادی چون نلسون ماندلا پنهان کنند.
*این یادداشت بدون ذکر نام در این روزنامه منتشر شده است.
انتهای پیام