خرید تور تابستان

جایگاه قوه تخیل برای یک پزشک

کانال تلگرامی دکتر «مصطفی ملکیان» بخشی از سخنرانی او درباره‌ی اخلاق پزشکی در فروردین 96 در جمع دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی تهران را با عنوان «جایگاه قوه تخیل برای یک پزشک» منتشر کرده که در پی می‌آید:

🔹همان طور که سیمون وی- متفکر و عارف و دین شناس- می گوید، بزرگترین قاتل اخلاق توهم زدگی است و بزرگترین کمک حال اخلاق تخیل است.

پزشک با استفاده از قوه ی تخیل، از جایگاه پزشکی خود خارج می شود و خود را در شرایط بیمار قرار می دهد تا بتواند درک کند و بچشد که بیمار در چه شرایطی قرار دارد. این رفتار، موجب اخلاقی‌تر شدن انسان می‌شود. یک بیمار، به سبب بیماری‌اش در شرایط شکنندگی بیشتری قرار دارد.

🔹حرفه‌ها، عموما به دو دسته‌ی کلی قابل تقسیم‌اند:
دسته‌ی اول، شغل‌هایی هستند که طرفین در موضعی یکسان قرار دارند. یعنی مراجعه کننده و شاغل، در یک سطح‌اند و هیچ یک برتری بر دیگری ندارد. برای مثال وقتی شخصی به سوپر مارکت مراجعه می‌کند، پولی را می‌دهد و جنس را می‌گیرد. دو طرف در یک موضع قرار دارند.

🔹دسته‌ی دوم، شغل‌هایی هستند که موضع شاغل، برتر از موضع رجوع کننده است. برای مثال، شغل قضاوت، این گونه است که قاضی در موضعی بالاتر از متهم قرار دارد. ارتباط استاد و شاگرد نیز چنین است.

حرفه‌ی پزشکی، جزو دسته‌ی دوم است. یعنی پزشک در موضعی بالاتر از بیمار قرار دارد. یک شخص، وقتی به مغازه‌ی کفش فروشی برای خرید کفش می‌رود، جسارت زیادی دارد، اما همین شخص اگر بیمار شود و به پزشک مراجعه کند، آن جسارت قبل را ندارد چراکه اوضاع و احوال او را فرو دست قرار داده است. اولین موضع برتری پزشک نسبت به بیمار، سلامتی پزشک است. دومین موضع برتری پزشک، بدین خاطر است که مراجعه کننده برای بهبود بیماریاش به او رجوع کرده است تا سالم شود و ارزش این سلامتی بسیار بسیار بالاست و مانند آن کفش نیست که اگر پیدا نشد هم چندان اتفاقی نیافتد. این باعث می‌شود که بیمار بسیار محتاطانه با پزشک برخورد کند. مراقب باشد که پزشک را دلسرد یا عصبانی یا خسته نکند.

🔹پزشک با استفاده از قوه‌ی تخیل خود، این شرایط بیمار را درک می‌کند و متوجه می‌شود که بیمار تحت چه فشارهای درونی قرار دارد. در واقع قوه‌ی تخیل، این امکان را به انسان می‌دهد که ویژگی‌های بالفعل خود را موقتا خلع کند و ویژگی‌های بالفعل دیگری بر خود اعمال کند. هر چقدر قوه‌ی تخیل پزشک قوی‌تر باشد شرایط بیمار را بهتر درک می‌کند و اگر بیمار کج خلقی می‌کند یا تنگ حوصله است، پزشک راحت‌تر با او کنار می‌آید.

🔹نویسنده‌ای آلمانی در داستانی کوتاه نقل می‌کند که:
“در اتوبوسی نشسته بودم که مردی با سه یا چهار بچه‌ی قد و نیم قد وارد اتوبوس شد و در صندلی‌ای نشست و بعد از آن بچه‌ها شروع کردند به شیطنت کردن و سر و صدا. من دائما جلوی خودم را می‌گرفتم که به این مرد اعتراضی نکنم که چرا سر جایت نشسته‌ای و بچه‌هایت را کنترل نمی‌کنی؟
بالاخره تحملم تمام شد و به سراغ آن مرد رفتم و گفتم: شما که پدر هستی و بچه‌هایت را در مکان عمومی آورده‌ای، چرا آنان را ضبط و مهار نمی‌کنی؟
آن مرد در پاسخ گفت: من الان این بچه‌ها را از سر جنازه‌ی مادرشان از بیمارستان می‌آورم و در این شرایط، خواسته‌ی شما شدنی نیست.”

🔹وقتی که نویسنده در این داستان به تعبیری از پشت صحنه آگاه می‌شود و چیزهایی بیشتری را متوجه می‌شود، تحمل سر و صدا برایش بسیار آسان می‌شود. در واقع شرایط بیرونی سر جای خودش است و بچه‌ها کماکان مشغول سر و صدا هستند اما چون حقایقی از پشت پرده بر نویسنده آشکار شده و او نسبت به موضوع بیشتر دانسته است، تحمل این شیطنت‌ها برای او بسیار آسان‌تر شده است.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا