نقدی بر نحوه مواجهه مطبوعات با حادثه تروریستی تهران
«ماشاءالله شمس الواعظین» روزنامه نگار پیشکسوت در یادداشتی که کانال باشگاه روزنامه نگاران ایران منتشر کرده، نقدی بر نحوه مواجهه مطبوعات با حادثه تروریستی تهران نوشته است.
به گزارش انصاف نیوز، متن یادداشت آقای شمس الواعظین در پی میآید:
الف. رسانههای نوشتاری سالهاست از وحشت عقبافتادگی از سرعت انتقال خبر بهوسیله تلویزیون و شبکههای اجتماعی و سایتها و … بهمدلهایی از روزنامهنگاری و تیترزنی و گرافیک صفحه نخست گرایش پیدا کردند که بهدهه ۶۰ و ۷۰ میلادی قرن پیشین تعلق دارد. مثلا:
اختصاص کل تای اول بهیک عکس بزرگ.
تمپلات کردن تای اول با یک رنگ.
زدن تیتر در فضای عکس.
استفاده از تیترهای توصیفی روتین.
سیاه کردن تای اول بهنشانه همدردی با بازماندگان رویدادهایی نظیر آنچه در روز ۱۷ خرداد در تهران اتفاق افتاد.
استفاده از یک یا دو شعار بهجای تیتر.
استفاده از یک مصراع شعر در تای اول و…
همه این سبکها برای این است که صفحه متفاوتی عرضه شود.
این نگاه بهطور کلی نگاهی از سر ضعف و بلکه ترس از دیده نشدن در فضای شلوغ رسانههای دیجیتالی است.
من بااین نگاه مخالفم.
رسانههای نوشتاری نباید جاذبههای اصطلاحا گیشهای ایجاد کنند.
این روش خیلی زود کهنه میشود. من همیشه بههمکارانم گفتهام که شما باید «لگو فروشی» کنید، نه تیترفروشی یا عکسفروشی یا رنگفروشی.
در روش نخست، سردبیر یک روزنامه اطمینان دارد که مخاطبانش سر راهی نیستند.
آنها جلو گیشه مطبوعاتی نمیایستند زیباترین و جذابترین تیتر را انتخاب کنند.
آنها لگوی مورد علاقهشان را برمیدارند و میروند…!
سردبیر باید موقعیت روزنامه خود را بهنقطه لگوفروشی برساند.
در این صورت مخاطب حتی در روزهای حادثهساز از پیش میداند که روزنامه مورد علاقه یا مورد عادت او حوادثی از قبیل حادثه تروریستی تهران را با مقالهها، یادداشتها، تصویرها، گزارشها و مصاحبههای جذاب و تقریبا متفاوت از دیگر روزنامههای رقیب پوشش داده و فرآوردههای مورد نظر مخاطب را تامین کرده است.
در نتیجه، این روزنامه (چنانکه در پاسخ بهپرسش قبلی بدان اشاره کردم) برای روزهای بحرانی، نقشه راهی دارد که آن را به اجرا میگذارد و بهچهکنم چهکنم نمیافتد!
همه خبرنگاران، گزارشنویسان، عکاسان و یادداشتنویسان روزنامه از قبل میدانند که این روزنامه در رویدادهایی از این قبیل از چه مدلی برای تامین مایحتاج مخاطب بهره میگیرد.
تنها مزیت سردبیر در چنین روزهایی چیدمان خوب این فرآوردههای خبری، گزارشی، تصویری و نوشتاری است.
ب. در حادثه تروریستی تهران آنقدر حاشیههای جذاب و زیبا و درعین حال خواندنی و یا دیدنی وجود داشت که میتوانست صفحات اول روزنامهها را بهخود اختصاص دهد.
من فقط یک روزنامه را دیدم که از تصویر فوقالعاده زیبای «نجات یک کودک از پنجره طبقه سوم ساختمان اداری مجلس» استفاده کرده بود، اما این تنها سوژه جذاب نبود.
آن «باغبانی که در آرامگاه امام بهنیروهای امنیتی نشانی حرکت یکی از تروریستها را در لابلای درختان میدهد» و از سوی تروریست مسلح مورد اصابت گلوله قرار میگیرد و شهید میشود، اما با اشاره دست، محل اختفای تروریست را نشان میدهد…، خود داستانی دارد بسیار جذاب، خواندنی و درعین حال نمایشی از فداکاری یک باغبان را بهمنصه ظهور میرساند و خود در همین راه شهید میشود… و صدها سوژه دیگر که در حاشیه این رویداد تکاندهنده گم شد…!
ج. من همیشه هم در فعالیتم در روزنامه و هم در کلاسهای درسیام بر این نکته تاکید کردهام که تصویر و کاریکاتور خود مستقلا یک اثر بهشمار میروند که نباید بهصورت حاشیهای یا تزیینی از آن استفاده شود.
وقتی یک تصویر در صفحه اول یک روزنامه چاپ میشود؛ این عکس آنقدر جذاب هست که با تیتر درون تصویری خراب نشود…!
این مدل گرافیک صفحه اول آنقدر مرسوم شده که معلوم نیست بالاخره تصویر اولویت داشته یا تیتر درون تصویری؟!
از همه مهمتر آمیخته شدن دوپیام (یکی تصویری و یکی نوشتاری) بهلحاظ بصری مزاحمت ایجاد میکند.
در واقع هم تصویر با همه جاذبههایش خراب میشود و هم تیتر درون تصویری…!
روزنامهها وقتی تای اول صفحه نخست خود را بهیک تصویر اختصاص میدهند، آن وقت دیگر جا برای تیتر نمیماند؛ در نتیجه تیتر را در وسط تصویر میزنند!
من نمیدانم چرا عکاسان حرفه ای به این مدل گرافیک اعتراض نمیکنند…؟!
انتهای پیام
درود و ماشاءالله به استاد عزیز ، واقعا جای شما در میان مطبوعات خالی ست ، در ضمن لطف کنید و یک یادآوری هم به انصاف عزیزما بکنیدکه بابا این تصویر ما ، مربوط به ۲۵ سال پیش است و در صورت امکان یک عکس تر و تازه و به روز خود را به انصاف هدیه کنید. چندی پیش هم یکی از مخاطبین به انصاف یادآوری کرد ولی ……