فرهنگ داعش پرور | رضا بابایی
«رضا بابایی» پژوهشگر فرهنگی در یادداشتی در روزنامهی «اطلاعات» با تیتر «فرهنگ داعش پرور» نوشت:
چهار سال پیش که وحشیگریهای داعش آغاز شد و بر صدر اخبار نشست، من جزء کسانی بودم که میپنداشتیم عمر این آدمخواران شقی، به یک سال نمیرسد؛ اما اشتباه میکردیم. چهار سال گذشت و در این سالهای خونین، آنان از هیچ تباهی و قساوتی دریغ نکردند. میلیونها انسان را آواره کردند؛ هزاران بیگناه را کشتند؛ آثار باستانی هفتهزار ساله را زباله کردند و چه آشیانههایی را که به خاکستر گرم نشاندند. برتری نظامی داعش نه در سلاح است و نه در شمار و نه در زمین و نه حتی در زمان.
دست بالای داعش در برخورداریاش از نیروی انسانی قسیالقلب و آماده انتحار و انفجار است. هر گروهی که چنین سربازانی در اختیار داشته باشد، همه جهان را ناامن میکند؛ بهویژه تا آنگاه که استقرار سیاسی نیافته باشد و دیپلماسی را هم حرام بشمارد.
آنچه ما تروریسم و توحش میخوانیم، نزد داعشیان «جهاد مقدس» است. «انتحار» تعبیر ما است؛ آنها خود میگویند «استشهاد». ما از ارزشمندی جان و مال انسانها میگوییم؛ آنان از توهمات بیمرزشان دم میزنند و جان انسانها را به هیچ میگیرند.
اگرچه رهبران داعش، هیچ عقیده و آرمانی جز قدرت ندارند، اما بسیاری از سربازان این ارتش خونخوار، انسانهایی عقیدهپرستاند که بهشت و خشنودی خدا را در کشتن انسانها و ویرانی شهرها میبینند. اگر غیر از این بود، لباسهای انتحاری نمیپوشیدند و به استقبال مرگ نمیرفتند. داعش را باید فهمید.
داعش، ارتش کلاسیک نیست که به پیروزی آبرومند بیندیشد. داعش در پی انتقام از جهانی است که به گمان او در زیر سلطه شیطان است.
هنوز اعتقاد دارم که داعش، دیر یا زود، از خبرهای جهان حذف میشود؛ اما جای خالی او را گروهی دیگر و با نامی دیگر میگیرد؛ چنانکه داعش نیز خود جانشین «القاعده» و «جماعت توحید و جهاد»(به رهبری ابومصعب زرقاوی) است. داعش را با سلاح گرم نمیتوان از پای درآورد. سلاح گرم اگر توفیق یابد، یکی از سرهای این اژدهای هفتسر را از تن جدا میکند. با سرهای دیگر چه باید کرد؟
منطقه ما داعشخیز است؛ چون در این بخش از جهان، گفتمان صلح و آشتی مغلوب آتشافروزی شده است. در اینجا انسانهایی زندگی میکنند که پیگیری مطالبات را از راه قانون مسخره میکنند و به راهکارهای خشونتبار دل بستهاند. ما هیچگاه نمیتوانیم داعشیون را از پای درآوریم؛ مگر آنگاه که «قانون» را در شمار مقدسات ساکنان منطقه درآوریم. باید در پی روزی بود که مردم خاورمیانه، اصل قانون را مقدس بشمارند؛ فارغ از محتوای آن. نخستین جنایت داعش، کشتن قانون و زخمی کردن پرنسیبهای جهانی بود. مقدس بودن قانون، به دلیل محتوای آن نیست که هر کس خطایی در قانونی دید، به مقابله با آن برخیزد. قداست و حرمت قانون در اصل و جایگاه آن است. محتوا را میتوان بهمرور زمان و با روشهای مسالمتآمیز تغییر داد؛ اما اگر جایگاه قانون فرو ریزد، جای آن را داعش یا چیزی مانند آن میگیرد.
اگر در چنین روزهایی، سازمان ملل و منشورهای جهانی و آرای عمومی، فصلالخطاب نیست، چون ما پیشتر این شاخه را از بُن بریدهایم. در داخل و خارج، هر توصیه و گفتمان و ادبیاتی که سرکشی را در برابر قانون داخلی یا نظم جهانی بر نقد آن برگزیند، آبستن داعشهای آینده است؛ اگرچه امروز خود قربانی آن باشد. اگر رویارویی با سربازان داعش، بدون جنگ با فرهنگ داعشپرور راه به جایی میبرد، اکنون هیچ اثری از این جرثومههای قساوت و شقاوت نبود.
انتهای پیام