«نظریه مصباح ربطی به رهبری ندارد!»
«علی شکوهی» در یادداشتی با عنوان «نظریه مصباح ربطی به رهبری ندارد!» در روزنامهی اعتماد نوشت:
✅ در روزهاي اخير بار ديگر برخي اظهارات جناب روحاني موجب برانگيختن واكنش از سوي جرياني خاص شده است. ايشان گفتهاند: «اميرالمومنين مباني حكومت و مبناي ولايت را نظر مردم و انتخاب مردم ميداند». برخي از مخالفان شايد اين سخنان را درباره حكومت غيرمعصوم از جمله ولي فقيه بپذيرند اما درباره امام معصوم نظر ديگري دارند و در مقابل هستند كساني كه اين ارزيابي را حتي درباره حكومت مبتني بر اصل ولايت فقيه هم قبول ندارند يعني معتقدند كه ولي فقيه هم مشروعيت خودش را از مردم نميگيرد. جناب مصباحيزدي و شاگردان ايشان از جمله كساني هستند كه به هيچوجه، شاني براي راي مردم در مشروعيتبخشي به حكومت قايل نيستند و اصل جمهوريت را هم صرفا به اين دليل كه ولي فقيه آن را قبول دارد، ميپذيرند. مناسب است ابتدا به بخشي از نظرات مشهور جناب مصباح توجه شود:
🔹- در حكومت اسلامي راي مردم هيچ اعتبار شرعي و قانوني ندارد نه در اصل انتخاب نوع نظام سياسي كشورشان و نه در اعتبار قانون اساسي و نه در انتخاب رياستجمهوري و انتخاب خبرگان و رهبري.
🔹- ملاك اعتبار قانوني تنها يك چيز است و آن «رضايت ولايت فقيه» است.
🔹- اگر در جمهوري اسلامي تاكنون سخن از انتخابات بوده است، صرفا به اين دليل است كه ولي فقيه مصلحت ديده است فعلا انتخابات باشد و نظر مردم هم گرفته شود.
🔹- ولي فقيه حق دارد و ميتواند هر زمان كه اراده كند و مصلحت بداند نوع ديگري از حكومت را كه در آن چه بسا اصلا به راي مردم مراجعه نشود، انتخاب كند.
🔹- مشروعيت حكومت نهتنها تابع راي و رضايت ملت نيست، بلكه راي ملت هيچ تاثير و دخالتي در اعتبار آن ندارد.
✅ درباره اين سخنان و سستي منطق آن فراوان گفته شده و باز هم ميتوان نوشت و گفت اما در اين نوشته صرفا ميخواهيم نشان دهيم اين مواضع با ديدگاههاي رهبري نظام سازگار نيست و ترويج آن نظرات را نبايد تقويت انديشه سياسي امام و رهبري تلقي كرد. در زير برخي از سخنان آيتالله خامنهاي را نقل ميكنيم كه مطابق آن، مشروعيت در نظام سياسي مبتني بر اصل ولايت فقيه داراي دو منبع است يعني هم صلاحيتهاي شخص فقيه و هم راي و خواست مردم.
✅ آيتالله خامنهاي در دوران رياستجمهوري در يكي از خطبههاي نمازشان گفتند: «اگر مردم آن حاكمى را، آن شخصى را كه داراى ملاكهاى حكومت است، نشناختند و او را به حكومت نپذيرفتند، او حاكم نيست. قبول مردم و پذيرش مردم شرط در حاكميت است و اين همان چيزى است كه در قانون اساسى جمهورى اسلامى مورد نظر بوده و روى آن فكر شده و تصميمگيرى شده است».
(در مكتب جمعه، ج٧، ص٣)
✅ در موردي ديگر با توجه به اينكه در قانون اساسي آن زمان شرط مرجعيت در شرايط رهبري ذكر شده بود، گفتند: «رهبر طبق قانوناساسى جمهورى اسلامى، آن مجتهد عادل، مدير، مدبر، صاحبنظر صاحب بصيرتى است كه مردم او را به مقام مرجعيت تقليد شناخته باشند… اگر مردم چنين كسى را نشناختند، خبرگان امت جستوجو مىكنند، چنين كسى را پيدا مىكنند و به مردم معرفى مىكنند. باز در اينجا هم اولا خبرگان نمايندگان مردمند، ثانيا خود مردم بعد از معرفى خبرگان او را مىپذيرند، بعد او امام مىشود». (همان، ص٤)
✅ ايشان در يكي ديگر از خطبههاي نماز جمعه گفتند: «وقتى امام سر كار آمد، مردم او را قبول داشتند و مظهر قدرت مردم بود. او از خودش چيزى نداشت. از پدرش چيزى به ارث نبرده بود. با شمشير چيزى عليه مردم به دست نياورده بود. بلكه شمشير مردم در دست او بود و بر سر ضد مردم و بر سر مهاجم و استعمارگر و توطئهچى و كودتاچى زد. هر وقت هم مردم اراده مىكردند كه شمشير را از دستش بگيرند، متعلق به خودشان بود و او هم دو دستى تقديم مىكرد و طلبى از كسى نداشت». (همان، ج٦، ص١١٥)
✅ در سال ٦٤ در پيام آيتالله خامنهاي براي افتتاح كنفرانس انديشه اسلامي آمده است: «نظر مردم تامينكننده است اما نسبت به آن انسانى كه داراى معيارهاى لازم است. اگر معيارهاى لازم در آن انسان نباشد، انتخاب نمىتواند به او مشروعيت ببخشد. معيارهاى لازم تقوا، دين، عدل و آشنايى با اسلام است. آن كسى كه اين معيارها را دارد و از تقوا و صيانت نفس و ديندارى كامل و آگاهى لازم بر خوردار است، آن وقت نوبت مىرسد به قبول ما، اگر همين آدم را با همين معيارها مردم قبول نكردند، باز مشروعيت ندارد. چيزى به نام حكومت زور در اسلام نداريم. » (حكومت در اسلام (مقالات سومين كنفرانس انديشه اسلامى)، ص٣٢ و ٣٣، سازمان تبليغات اسلامى، ١٣٦٤ تهران)
✅ صريحترين اظهارنظر آيتالله خامنهاي در اين باره مربوط به زماني است كه ايشان در جايگاه رهبري نظام قرار گرفتند و باز بر همين ديدگاه تاكيد كردند: «هيچ كسى حق حاكميت بر مردم ندارد مگر آنكه داراى معيارهاى پذيرفته شده باشد و مردم او را بپذيرند. امروز در جمهورى اسلامى ايران مقاماتى كه به نحوى در كار مردم دخالت دارند، به طور مستقيم يا غيرمستقيم منتخب مردم هستند و اين مساله حتى در مورد رهبرى نيز صدق مىكند و اين بدان معناست كه در نظام اسلامى داراي معيار بودن كافى نيست، بلكه انتخاب مردم نيز شرط لازم است». (روزنامه جمهورى اسلامى، ١٤/١١/٧٠)
✅ نظر جناب مصباح هر چه باشد اين را با قاطعيت ميتوان گفت كه ربطي به نظرات امام يا مقام رهبري ندارد. در واقع اين روزها شاگردان مصباحيزدي در كلاسهاي بصيرتافزايي در ميان سپاهيان و بسيجيان و دانشجويان و طلاب جوان و ديگران، چيزي را به عنوان نظريه ولايت فقيه آموزش ميدهند كه خلاف نظر رهبران نظام است اما متاسفانه به دلايلي جلوي اين كارها گرفته نميشود و روند ايجاد انحراف فكري در جامعه ديني ما همچنان ادامه دارد.
انتهای پیام
ای کاش هر چند سال یکبار درباره زعامت بعضی شخصیت ها نظرخواهی میشد تا اطمینان حاصل شود مقبولیتشان نزد عموم مردم پا برجاست و خدایی ناکرده حضورشان خلاف میل مردم به آنان تحمیل نشده است.
ما آخر متوجه نشدیم نظریه خلافت اسلامی رو ایشون از البغدادی گرفتند یا البغدادی از ایشون
منظورتان فراغت از نتیجه گیری ایت اله است؟مگر فرقی هم میکند ؟………
جناب بنده خدا، لطفا به شخص آيت ا… اهانت نفرمائيد، مسلم است که البغدادي ، متقدمينش و حتي متاخرين وي ، همه و همه نظراتشان را از آيت ا… ميگيرند!
بازهم میگوییم باز هم می نویسم که شاگردان ومریدان مصباح فرقه هستند که این فرقه گاهی وقت ها شبیه نظرات همدانی هم هست پاسخ این نظرات را باید زغیم ورهبری بدهد وتنها فقیه ولایت فقیه میتواند جلوی این نظرات را بگیرد شاگردان واین جریان دردانشگاه سخنرانی تمی کنند معمولا جای که نیروهای نظامی وبسیج هستند نظرات خو. را مطرح میکند اغلب جوانان پای منبر این جریان فکرمیکنند که این فرقه دارند از ولایت فقیه دفاع می کنند وگرنه در حوزه ودانشگاه این نظریات رامطرح کنند حتما با واکنش اهل نظر روبرو میشوند همه ما مطیع ولایت فقیه هستیم وانرا برگرفته ازایات قرانی می دانیم
جناب شكوهى از كجا اطمينان دارند كه نظر آيه الله خامنه اى تا كنون دستخوش تغيير نشده باشد ؟!
خداوند انشاء الله ساکتان ایام انقلاب و امام رو در ایام بعد الفتح توفیق بیشتر مغتنم شمردن ایام عنایت بفرماید