هنرِ شیخ دیپلمات ما
«ناصر آملی» فعال اصلاح طلب مشهد در یادداشتی تلگرامی با عنوان «هنرِ شیخ دیپلمات ما» نوشت:
این روزها بازار تحلیل و نقد سیاسی قدری کساد است! میدانید چرا؟ چون رییس جمهور سخنانی میگوید صریح، که ما باید پوشیده در هفت لای خود سانسوریِ ناگزیر بیان میکردیم. قبلاٌ میگفتیم دولت پنهان، و اراده میکردیم آنچه در ذهن مخاطب حضور دارد؛ اکنون رییس جمهور میگوید اقتصاد را از دولت گرفتند و به دولت تفنگدار دادند!
القصّه، رییس جمهوری دولت پنهان را آشکارتر از قبل کرده است و چیزهایی واضح از آن میگوید که تا دیروز پنهانی نیز نمیشد گفت؛ و این همان نتیجۀ یک مقاومت پایدار و مظلومانۀ مردمی و اصلاح طلبانه است که تابوهای زیادی را در هم نوردیده؛ لذا آدم میماند که چه را بگوید که ناگفته مانده باشد؟!
به نظر میرسد روحانی با خود میگوید اگر قرار است عدهای با سنگ اندازی در راه نجات کشور نگذارند امور پیش رود، و نگذارند مردم طعم رأی حماسی خود را بچشند، و دلواپسان تحریمخوار در پی گرفتن انتقام از مردم و دولت مردم برآیند، چرا خود کمک کنیم تا مزاحمتها را بدون پرداخت هیچ هزینهای انجام دهند؟ روحانی لابد با خود میگوید وقتی با من و هاشمی چنان و چنین میکنند، خدا میداند چه بر سر خاتمی آوردهاند! او حدود چهل سال مستمراٌ در این کشور سِمَتِ سیاسی و نظامی و وکالتی و نمایندگی و قائم مقامی و ریاستی داشته است. او سابقۀ ریاست جمهوریهای هاشمی و خاتمی را پیش چشم دارد. او عضو جامعۀ روحانیت تهران و عضو خبرگان و …. و …. بوده است و میداند یک من ماست چقدر کره میدهد؛ لذا از ارزش بیش از 24 میلیون رأی نمیگذرد و چه بسا نمیخواهد در بن بستِ تدارکات برای مخالفان خود بماند!
من روزها پیش وقتی مصاحبۀ سیدحسن خمینی را در تلوزیون دیدم، به وجد آمدم و با خود گفتم چه بسا دارد یخها آب میشود! اما انگار باز هم اسیر خوش بینی مفرط شده بودم و ظاهراٌ گرفتن، و پخش آن مصاحبه از دستشان در رفته بوده؛ وگرنه چرا پس از آن، میبایست چنین انگشت در چشم دهها میلیون مردم کنند و روز عید را بر آنها تلخ؛ چنانکه مدّاحی … را بگذارند تا علیه امید مردم شعر و معر سر هم کند؛ و بعد هم در تلوزیون و اینجا و آنجا هر روز کسی چیزی؟!
باری؛ این کشمکشها خوب نیست و اثر خوبی نیز بر مردم نمیگذارد؛ اما ظاهراٌ برخی، رییس جمهوری را دست بسته میخواهند؛ در حالی که او میخواهد فقط دستهایش را باز کند؛ همین؛ وگرنه چه کس از روحانیِ معتدل، روادارتر؟ این یکی را نه میتوان به باد فتنه بست، و نه میتوان با دروغ و هیاهو، غریبه با انقلاب و نظام تلقّی کرد؛ و نه اهل جن گیری و رمّالی است.
روحانی میخواهد دستهایش را باز کند و جز قانون چیزی، نه راه بر او بندد، نه بگشاید: این توقّعِ زیادی نیست. بندۀ خدا تا میخواهد راه تعامل بین المللی را گشودهتر کند، ناگاه از گوشهای تَقّی و تُرومبی درمیآید؛ میخواهد تا یک قرارداد مهم منعقد کند، شروع میکنند به هیاهو که ای وای و ای داد که دین و آئین برباد رفت؛ و چون میخواهد قدری پول در بازار تزریق کند و تکانی به این اقتصاد خواب آلود بدهد، میبیند چه دهانها که گشادهاند و چه نهنگها که بلعنده!
بالاخره وقتی شما میخواهید پول به بازار تزریق کنید، فارغ از تورّم اجتناب ناپذیری که میزاید، در همین اقتصاد باید جذب شود، اقتصادی که بسیاری از شریانهایش در دوران معجزۀ هزارۀ سوم، به شریان دارهای ویژه تحویل شده است: همانها که هر چه خواستند و توانستند برای پیروزی رقیب روحانی کردند، و هر چه داشتند را رو کردند: پول بی زبان و بیکران و عِدّه و عُدّه و قدرت.
خوب، این خود مشکل بزرگی است. دولت البته که میخواهد پول در دست مردم به گردش درآید، نه اینکه بچرخد و بچرخد و نهایتاٌ در تهِ قیفِ لاجرم، بریزد در دامان پُر عرض و طولِ دامان دارانِ پُر عرض و طول ناپاسخگو.
بله؛ برای این معضلات باید اندیشید و گفتگو کرد؛ «گفتگوهای مهم با مراکز مهم و جدّی»؛ و با برگ دهها میلیون رأی، روی میز. این هنر شیخ دیپلمات ماست.
انتهای پیام
چه نهنگی بزرگتر از حسین جان فریدون وچه کاسب تحریمی بزرگتر از زنگنه ودیگر وزرا این اژدهای سی سه سر در دولت ورشکسته که با غوغا سالاری می خواهد بی کفایتی خود را بپوشاند اگر امام زمان اصلاح کند
بله این هنر شیخ […] شماست که وعده دروغ می دهد که بقیه تحریمها را هم من میتوانم بردارم، که 960هزار شغل ایجاد میکنم، که ال می کنم و بل میکنم ،
که من دولت راست گویانم و با فساد مبارزه میکنم.
آخر یکی نیست بگوید بقیه تحریمها چه ربطی به تو و دولتت دارد که تو بتوانی یا نتوانی.
اگر میخواهی با فساد مبارزه کنی ابتدادست برادرت را کوتاه کن،
اگر میخواهی به مردم خدمت کنی برو کار کن.
البته این یکی را خوب از خاتمی یاد گرفته ای که با دنیا تنش زدایی کنی .
بله تو آمده ای که با دنیا (یعنی چند کشور اروپایی و آمریکا ) تنش زدایی کنی و در مردم کشورت تنش زایی.
برو کار کن حرف بس است آخوند […].