دانشگاه در روزهای دشوار بیم و امید
«احمد بخارایی»، مدیر گروه مسائل و آسیبهای اجتماعی در انجمن جامعهشناسی ایران در یادداشتی در روزنامه ایران نوشت: آقای دکتر حسن روحانی سلام. لطفاً توجه کنید: ساعاتی پس از انصراف دکتر قالیباف از کاندیداتوری ریاست جمهوری به نفع آقای رئیسی در دوشنبه ۲۵ اردیبهشت۹۶، من میهمان شهر زادگاه شما به دعوت مجمع اسلامی دانشجویان دانشگاه سمنان در سالن خوارزمی دانشگاه با موضوع: «جامعه مدنی و انتخابات» بودم. این مجمع، تنها تشکل دانشجویی منتقد در دانشگاه سمنان است که پنج ماه از تعلیق فعالیتش در دوران ریاست جهموری شما سپری میشد و جرمشان هم، نمایش یک ویدئو در نشستی با آقای علی مطهری در آبان ۹۵ در آن دانشگاه بود. در آن پنج ماه هم مسئولان وزارت علوم و تحقیقات در دولت اول شما، کمک کار دانشجویان منتقد نبودند. این تشکل دانشجویی با قید «اسلامی» به چنین سرنوشتی دچار شده بود و ایشان بعداً پرسیدند: با ما که چنین میکنند با سایر تشکلهای دانشجویی چه خواهند کرد؟ در آن نشست، دانشجویان دارای نگرانیها و پرسشهایی بودند که در کنار آقای دکتر دینی ترکمانی به آنها پاسخ دادیم و این عزیزان را دعوت به مشارکت در انتخابات روز جمعه ۲۹ اردیبهشت کردیم و آنها پذیرفتند که مشارکت کنند اما در پایان، با چشمهای نگران و نامطمئنشان ما را بدرقه کردند. این یادداشت را در ایام انتخابات به روزنامه نسپردم چون قصد آن نبود که فضای انتخاباتی دوازدهمین دوره ریاست جمهوری با نگاه نقادانه نسبت به دولت نخست شما، به نفع رقیب، رقم بخورد. اما اینک بازمیگویم…دانشجویان دانشگاه شهر شما در نشستمان چه نکاتی را مطرح کردند:
۱- تحلیل دانشجویان این بود که با توجه به دوقطبی شدن دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری به گونهای که آقای قالیباف در اطلاعیه انصرافش به نفع آقای رئیسی نوشت: «جریان مقابل (بخوانید: جریان شما) ریشههای انقلاب را دارد میخورد و با مبانی فکری ما (بخوانید: اصولگرایان)، تضاد دارد و باید جبهه انقلابیون، متحد شوند» و آقای روحانی هم با «ذکر شعارهایی منتقدانهتر از سال ۹۲ در پیشانی اصلاحطلبی، استقرار جدی گرفته است، این احتمال به قوت وجود دارد که دردوازدهمین انتخابات ریاست جمهوری در جمعه ۲۹ اردیبهشت ۹۶، رأی دهندهها نسبت به کل واجدین اعطای رأی در مقایسه با دو انتخابات مهم ریاست جمهوری گذشته (دوره هفتم در سال ۷۶ با ۸۰٪ و دوره دهم در سال ۸۸ با ۸۴٪ با احتساب رأیهای اخذ نشده) کمتر نباشند و آمار مشارکتکنندگان به حدود۸۰ درصد برسد. این احتمال قوی هم وجود دارد که درصد رأی آقای روحانی نسبت به کل واجدین اعطای رأی در مقایسه با درصد رأی کاندیداهای پیروز در همان دو انتخابات (آقای خاتمی در سال ۷۶ با ۵۵٪ و آقای احمدی نژاد با ۵۲٪ واجدین اعطای رأی) فراتر رود و بسا مرز ۵۵٪ را درنوردد و پیروز نهایی در دور اول شود. دانشجویان در آن نشست پرسیدند آیا شما بر این دوقطبیشدن انتخابات که منجر به رأیآوری بالای شما خواهد شد اشراف لازم را دارید و از معنای عمیق آن مطلع هستید؟ ما در آن زمان پاسخ دادیم به نظر میرسد این گونه است!
گمانها و حدسهای ما و دانشجویان در آن نشست، در ۲۹ اردیبهشت قرین به صحت شد اما هنوز این ابهام وجود دارد که آیا شما به معنای واقعی دوقطبی شدن انتخابات اخیر، تماماً اشراف دارید؟
۲- دانشجویان در نشست ۲۵ اردیبهشت، مطرح کردند: اگر در نقطهای از دنیا در سال ۱۹۸۰، ریگان با اتخاذ سیاستهای انقباضی طی سه سال به کنترل تورم پرداخت و پس از سه سال در ۱۹۸۳ توانست با سیاستهای اقتصادی، رشد اقتصادی امریکا را از زیر صفر به بالای ۴ درصد برساند در آنجا جامعه مدنی وجود داشت به گونهای که خرده نظام سیاسی در خدمت خرده نظام اقتصادی بود. حال جامعه مدنی مورد تعریف آقای روحانی چیست؟ دانشجویان میگفتند که جامعه مدنی ملازم توسعه و رشد اقتصادی دارای ویژگیهایی از این دست است: شکلگیری نهادهای مدنی و سازمانهای غیر دولتی برای نظارت و اقدام در سطح وسیع و بدون نگاه امنیتی به آنها، تساوی همه در مقابل قانون فارغ از گرایشهای دینی و قومی و جنسیتی و نبود نظام گزینش محور، آزادی رسانهها و مطبوعات و احزاب و…. آنگاه دانشجویان پرسیدند: آیا بخشی از موانع شکلگیری جامعه مدنی در ایران ، از ابهامات و دو پهلو بودن برخی مواد قوانین مادر آغاز نمیشود ایشان (بخوانید: شما) چه میخواهد انجام دهد؟ ما پاسخ دادیم که امید است شما به این موانع آگاه بوده و با بازنگری اساسی به گذشته، به وعدههای انتخاباتی خود که نهایتاً نشاط اقتصادی برای مردم از همه آنها مهمتر است جامه عمل بپوشانید. ایشان میگفتند در زمانی که انقلاب اسلامی در ایران شکل گرفت، در همسایگی ما (شوروی) پایان دوره سوسیالیسم اعلام شد و تلاش برای ایجاد جامعه مدنی، جایگزین آن شد. ما در ایران چه میخواهیم
انجام دهیم؟
۳- در نشست مجمع اسلامی دانشجویان دانشگاه سمنان در ۲۵ اردیبهشت، بیان شد: برای پاسخگویی به نیاز بیکاران فعلی و برای جان گرفتن کارگاههای در حال تعطیلی نیازمند ایجاد بیش از ۵ میلیون شغل در ۴ سال آتی هستیم (صرفنظر از ورود سونامیگونه فارغ التحصیلان و متقاضیان زن و مرد به بازار کار و افزوده شدن به جمعیت فعال ناشی از جمعیت ۹ میلیونی متولد شده در سالهای نزدیک به ۱۳۶۵) و نیز برای رشد ۸ درصدی نیازمند جذب ۵۰ تا ۱۰۰میلیارد دلار سرمایه گذاری مستقیم خارجی در طول یک سال در ایران هستیم حال آنکه در 40 سال گذشته فقط ۴ میلیارد دلار در هر سال جذب شده و از سال ۶۵ تا ۹۵ فقط حدود ۵/۱۲ میلیون شغل با متوسط سالانه ۴۰۰ هزار شغل، ایجاد شده است. آنگاه دانشجویان پرسیدند: اگر این نیازها پاسخ داده نشود آقای روحانی چگونه میخواهد از شکلگیری جنبش تهیدستان جلوگیری کند؟ ما به ایشان پاسخ دادیم که اگر شعار«اقتصاد مقاومتی و اشتغال و تولید» خودش را با قاعده توسعه هماهنگ نکند بسا نتوان از شکلگیری این گونه جنبشها جلوگیری کرد.
آیا واقعاً همه صاحبان قدرت در ایران به این سطح از تحلیل دست پیدا کردهاند که احتمال وقوع خروش تهیدستان در ایران
وجود دارد؟
۴-دانشجویان، تاریخ ایران را مرور کردند و گفتند پس از کودتای ۲۸ مرداد، شاه به کنار گذاشتن نخبگان روی آورد و به جای آن تکنوکراتها و مهندسان را ارتقا بخشید زیرا متوجه نبود که تمام بخشهای اصلی جامعه باید دارای یک هماهنگی ارگانیک باشد و نمیتوان خرده نظام اقتصادی را از خرده نظامهای اجتماعی (نهادها و سازمانهای ملازم توسعه) و سیاسی (مقوم جامعه مدنی) منفک کرد. او به سرنوشت ۱۳۵۷ مبتلا شد، حال آیا آقای روحانی میدانند که تاریخ با چه قواعدی به جلو حرکت میکند؟ ما از جانب شما گفتیم: احساس میکنیم شما میدانید. امیدوارم
این گونه باشد.
۵- دانشجویان از آمار بالای بیکاری و اعتیاد و کار کودکان و روسپیگری و بزهکاری و فقر و تکدیگری و طلاق و همسر آزاری و خودکشی و فرار مغزها و رشوه خواری و فساد اداری و بحران محیطزیست و…گفتند و پرسیدند که شما با موانعی که بر سر راه ایجاد جامعه مدنی در ایران وجود دارد و اینکه تا جامعه مدنی شکل نگیرد، کنترل و درمان آسیبهای اجتماعی امکان ناپذیر است چه میخواهید بکنید، موانعی مانند: خودکامگی گروههای واسط بین جامعه و دولت، بخشینگری و قفسهای فرهنگی؟ در اینجا ما، نگاهشان کردیم و با چشمانمان سعی کردیم پاسخی که خودمان هم نمیدانستیم را منتقل کنیم…. در هنگام خداحافظی در محوطه دانشگاه سمنان در ساعت ۱۰ شب ۲۵ اردیبهشت ۹۶، همچنان با نگاههای پرسشآلود از دانشجویان خداحافظی کردیم و من عازم تهران شدم اما در طول راه داشتم به آنچه خواندید فکر میکردم… و امروز هم که بیش از یک ماه و نیم از انتخابات ریاست جمهوری میگذرد همچنان دارم فکر میکنم اما به نتیجه مشخصی دست نیافتهام….
انتهای پیام