اصلاح طلبان و علی مطهری
محمدآزاد جلالی زاده، فعال اصلاح طلب در یادداشتی برای انصاف نیوز نوشت:
به احتمال فراوان زمانی که آیت الله مرتضی مطهری در اوایل بهار سال 1349 در میهمانی ناهاری که در منزل خود در قلهک ترتیب داده بود و از روش و کارهای علی شریعتی ابراز تاسف کرده و در بعدازظهر همان روز دوان دوان به سوی منزل آیت الله قمی شتافته و از شریعتی به عنوان فردی غیرقابل کنترل، خیره سر و بی اعتنا به توصیه ی دیگران یاد کرده بود (مسلمانی در جستجوی ناکجاآباد، ص 361 ) گمان نمی برد چهل و اندی سال بعد، زمانی که وی دیگر رخت خویش از این زمین فسون زده برکنده و نظامی اسلامی که او برای برپاییش چه رنج ها که نبرده بود بر سر کار است، فرزند دومش که عنوان دکتر را یدک می کشد و نماینده ی مجلس است خودآگاه یا ناخودآگاه ویژگیهایی ترکیبی از استاد شهید و معلم شهید، هر دو با هم را با خود به همراه داشته باشد. ترکیبی از دفاع قاطع از لایه های سنتی فقهی در خصوص مسایل و آزادی های فردی و اجتماعی همچون پدر و کمال گرایی و سرسختی و معتقد به گفتن واقعیت های سیاسی و اجتماعی بدون توجه به مصلحت گرایی همچون شریعتی.
چند سال پیش، زمانی که 88 و انتخابات معروف آن سال و وقایع پس از آن رخ نداده و شکوفه های دولت مهر و عدالت ورزی از نوع احمدی نژادی در حال گل دادن بودند!، دانشجویان بسیاری که همچون دیگر دوستانشان به احمدی نژاد رای نداده بودند، برای کار و امور درسی شان راهروهای تنگ و تقریباً همیشه تاریک دانشکده ی الهیات را پشت سر می گذاشتند و زحمت بالا رفتن از پله ها را تا طبقه ی چهارم بر خود هموار می کردند و خود را به گروه فلسفه و کلام اسلامی می رساندند و در اتاق استاد علی مطهری حاضر می شدند، وی را همچون دیگر اصول گرایان در قامت مدافع تمام عیار معجزه ی هزاره ی سوم می دیدند و در مقابل دفاع های استاد دم فرو می بستند و چیزی نمی گفتند، اما انتخابات 88 و وقایع بعد از آن هر آسیب و زیانی که داشت، دست کم این حسن را دارا بود که از شاخص های پراکندگی و رادیکالی و سیاه و سفیدی بسیاری از سیاسیون این طرف یا آن طرفی کاست و بسیاری را به سوی شاخص مرکزی میانگینی و میانه ای و خاکستری دیدن امور کشاند و فراوان افرادی را از تعصب و یکجانبه نگری در مسایل و امور به نهایت متغیر سیاسی و اجتماعی رهانید و در این میان یکی از شاخص ترین افرادی که دچار بازنگری اساسی در انگاره های سیاسی خویش شد، ” علی مطهری ” بود.
علی مطهری که بر خلاف بسیاری از افراد فعال در سپهر سیاست ورزی عملی در ایران امروز ، به شدت صادق، صریح اللهجه و اهل رو بازی کردن است از آن دست آدمهایی است که بنا به اصل روانشناسی شخصیتی ” کمال گرایی “، و نیز دانستن این نکته روان پویشانه و فرویدی که بین من واقعی و فعلیش و من ایده آلش تفاوتی بسیار وجود دارد، تعارف و رودربایستی معمول میان ما ایرانیان را به کناری نهاده، و به جای آنکه سعی کند که دل همگان را به دست آورد – کاری که خاتمی، سید خندان ما ! استاد بازی در زمین آن است – هر آنچه را که به نظرش درست می آید و درست می نمایاند بر زبان می آورد و انجام می دهد، و این ویژگی شخصیتی مهم است که به مطهری این امکان را می دهد که در اوج یکه تازی هاله ی نوری ها ! سردمدار آنان را به مجلس بکشاند و بحث سوال از رییس جمهور را تعریفی عملیاتی و نیز بعداً مساله ی شنود در دفترش را علنی نماید و آن را پیگیری نماید، از زندانیان سیاسی دلجویی کند و بحث حصر بدون محاکمه را غیرقانونی اعلام کرده و از قوه ی قضاییه خواستار رسیدگی عادلانه و همه جانبه به قضیه ی انتخابات 88 کند و از صدا و سیما به خاطر انتخاب سیاست نادرستش در قبال مسایل کشور زبان به انتقاد بگشاید و از دخالت نابجای نهادهای نظامی و امنیتی در امر انتخابات گلایه کند و در عین حال از پوشش زنان و دختران ایراد بگیرد که غیر اسلامی است و مطابق با آموزه های اسلامی نیست و در این میان پروای هیچ کس و هیچ گروه و دار و دسته ای را نداشته باشد.
الغرض:
بحثی که در این میان پیش می آید و کمتر کسی در آن مداقه روا داشته است این پرسش است که در زمان کنونی وظیفه ی اصلاح طلبان – به طور عام و فارغ از دسته بندیهای گاه غیر لازم موجود میان آنان – نسبت به پدیده ی مطهری چیست و آنان بایستی چه برخوردی در این زمینه داشته باشند؟
نگارنده را باور بر آنست که هر چند اصلاح طلبان در بسیاری از موضعگیرهای مطهری گونه، با وی سر همراهی و همدلی و سازگاری دارند اما آنچنان که شاید و باید است، حمایت های لازم – دست کم در حیطه ی اجتماعی – را از وی به عمل نیاورده اند. در زمانه ای که دست اطلاح طلبان از همه جا کوتاه و حتی در جایی چون مجلس شورای اسلامی قادر به تشکیل فراکسیونی هر چند محدود به نام اصلاحات و اصلاح طلبان نیستند و حرکت های اصلاح طلبان مجلس محدود به اظهار نظرهای شخصی خواهرزاده ی خاتمی در باب جواب او به رسایی در باب عاقبت به خیری خاتمی است! (روزنامه ایران ، 19 دی 92)، پدیده ی مطهری به راستی برای اصلاح طلبان نعمتی محسوب می شود، مطهری یک تنه و شجاعانه در برابر تندروی ها و دگم اندیشی ها و فرصت طلبی عده ای که خواسته یا ناخواسته در جهت حرکت بر علیه منافع نظام در حال حرکتند، ایستاده است و بنا به پیشینه ی خانوادگی و نیز تحصیلاتش در حوزه ی الهیات، انسان سالمی در حوزه ی اخلاقی و مالی است، اصلاح طلبان بایستی به مطهری به عنوان یک سرمایه بنگرند و بزرگان اصلاحات دفاع و حمایت همه جانبه از وی را چون فرضی عینی به بدنه و پیروان و همراهان اصلاحات تزریق نمایند و همه ی امکانات خویش بویژه در حوزه ی اجتماعی را برای دفاع از وی بسیج نمایند.
سیاست عرصه ی بازی شطرنج گونه ای است که پایانش، در بسیاری موارد غیر قابل پیش بینی است و نیاز به مهارت ویژه ای در بازی با مهره ها دارد، بر آن باورم که در دوره های بعدی جبهه ی اصلاحات می تواند بر روی مهره ی پر ارزشی چون مطهری که توان گذشت از لایه های پر پیچ و خم تایید صلاحیت و … را در جمهوری اسلامی دارد، حتی برای انتخابات ریاست جمهوری سرمایه گذاری نمایند، چرا مطهری نیز بدان یقین رسیده است که راه حل عبور از مشکلات برای دستیابی به ایرانی آزاد و آباد، همان رجوع به مردم و اعتقاد به نقش آنان در اداره ی امور کشور است، نقشی نه نمایشی چونان که اصولگرایان بدان می اندیشند بلکه نقش واقعی و اساسی مردمان، همان ایده ای که بانی و باعث پیروزی انقلاب 57 گشت …
انتهای پیام