خرید تور نوروزی

شصتی‌ها دلسوزترند و هفتادی‌ها باهوش‌تر!

کشمکش بین نسل سوم و چهارم، یا همان متولدین دهه‌ی شصت و هفتاد از زمان ورود دهه‌ی هفتادی‌ها به دوره‌ی نوجوانی و جوانی آغاز شد. هر نسل صفت خاصی را به خودش نسبت می‌داد و مجلات جوان پسندی چون چلچراغ و همشهری جوان عبارت‌های نسل سوم و نسل چهارم را ترجیع بند پرونده‌ها و مطالبشان قرار دادند، اما اگرچه وانمود می‌شود این کل کل دو طرفه است و متولدین این دو نسل سعی می‌کنند از روحیات و رویکردهای فکری نسلشان دفاع کنند، این رویه‌ی «دفاع از روحیات نسلی» برابر نیست. نه از این جهت که گروهی بیشتر بر ویژگی‌های منفی نسل مقابل پافشاری می‌کنند بلکه خیلی از متولدین دهه‌ی هفتاد هم برخی صفات منفی را راجع به خودشان پذیرفته‌اند. آسان گیر، کمی تنبل و شاید بدون آرمان اجتماعی قوی. خبرنگار انصاف نیوز درباره‌ی این عقیده‌ی عمومی با دکتر «حسین باهر»، جامعه شناس، کارشناس علوم رفتاری و استاد بازنشسته‌ی دانشگاه شهید بهشتی گفت‌وگو کرده است که در پی می‌آید:

انصاف نیوز: به عنوان یک دهه هفتادی، بارها با مقایسه‌ی روحیات دهه‌ی شصتی‌ها و هفتادی‌ها و نسبت دادن صفات منفی به متولدین دهه‌ی هفتاد مواجه شدم. حتی تا جایی که می‌دانم برخی دهه‌ی هفتادی‌ها هم همین نظر را درباره‌ی خودشان دارند یعنی راحت‌طلب، آسان گیر و بدون دغدغه‌ی بارز اجتماعی! اغلب خود را درگیر مباحث فکری نمی‌کنند و تنها درگیر درس و تلاش برای ورود به بازار کار می‌شوند. تحلیل شما در این باره چیست؟

دکتر باهر: این مسأله مرزبندی دقیقی ندارد که سر سال مشخصی بخواهیم راجع به تفاوت‌های دو گروه مختلف صحبت کنیم. موضوع، توالی دو نسل است؛ یکی رو به سنت و دیگری رو به صنعت! نسل رو به سنت معمولاً متعهدتر و کاری‌تر هستند و آی کیو (خردمندی) بالاتری دارند و تقریباً دلسوزترند. نسل دوم که با تکنولوژی ارتباط بیشتری دارند به همان اندازه که تسلط بیشتری به فناوری برتر دارند به همان اندازه از خرد فردی‌شان کمتر استفاده می‌کنند.

یعنی در حقیقت اگر بخواهیم خوب تفکیک کنیم، بدون اینکه بخواهیم مرزبندی دقیقی داشته باشیم؛ این مسأله فقط به تفاوت دهه‌ی هفتاد و دهه‌ی شصت محدود نیست، اما تقابل این دونسل بیشتر مورد بحث قرار گرفته است. تفاوت بین متولدین دو دهه، دو تا 30 سال است، یعنی متولدین دهه‌های 40 50 60 و… و از آن سو متولدین دهه‌های 70 80 90 و… دو نسل دوقرنی هستند!  نسل اول معطوف به انقلاب بهره خردی بیشتری دارند؛ اهل کار و صاحب معلومات هستند. در نقطه‌ی مقابل همان طور که گفتیم نسل دوم آی کیو (هوشمندی) بالاتری دارند، اما سطحی‌نگر و محفوظاتی هستند. نسل قبلی عربزدگی بیشتر و نسل بعدی به نسبت غربزدگی بیشتری دارند.

به نظرتان علت این تفاوت چیست؟

دو علت دارد. یک علت آن انقلاب است. نسل بعد از انقلاب به نسبت گرایش بیشتری به صنعت دارند. علت دیگر تکنولوژی است. تکنولوژی، اینترنت، موبایل، فناوری‌های برتر (های تک) و… این‌ها اثر وجودی بیشتری بر نسل جدید دارند. علت دیگر تغییرات جهانی است. جهان هم تحت تأثیر این تغییرات بوده است، اما تحولات ناشی از انقلاب به این مسأله ضریب بیشتری داده است. پس این بحث تنها محدود به ایران نیست  و به هرحال دنیا دچار تغییر و تحول سریع است. اگر طی چندسال متوالی به کشورهای خارجی سفر کنید متوجه این تغییرات می‌شوید. برای نمونه من در سال 66 به عربستان سعودی سفر کردم. سال 65 همه‌ی مساجد قدیمی و سال 66 همه‌ی مساجد جدید بود؛ یعنی تحولات آنقدر سریع است که حتی نمی‌توان به سال خاصی آن را محدود کرد، چه برسد به تفاوت‌های دهه‌های مختلف.

برخی جامعه شناسان معتقدند به دلیل رشد تکنولوژی سرعت تحولات اجتماعی بالا رفته و به تبع آن، نسل‌های بعدی فعال‌تر شده‌اند، این نگرش را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

در گذشته، «دقت» بیشتر بوده اما در دهه‌های بعدی، «سرعت» اهمیت بیشتری به خود می‌گیرد. در دهه‌های قبل، «معنویت» بیشتر بوده و مردم بیشتر به خدا و آخرت فکر می‌کردند و اکنون، مادیات پررنگ‌تر است و به جای مسجد ساختن، بیشتر به ساخت برج ساخته می‌شوند. در گذشته، بازار می‌ساختند و حالا پاساژ می‌سازند. در قدیم مردم در خانه‌های حیاط دار زندگی می‌کردند اما درحال حاضر اکثراً در آپارتمان زندگی می‌کنند. در واقع دهه‌های پیشین، افقی حرکت می‌کردند و حالا عمودی حرکت می‌کنند.

برخی معتقدند روحیه‌ی نسل جدید یکی از عواملی است که در افول جنبش دانشجویی در سال‌های اخیر تأثیر داشته و خواهد داشت. نظر شما در این باره چیست؟

من تصور می‌کنم که در آینده نیازی به جنبش دانشجویی نیست. در گذشته که دانشجویان دور هم جمع می‌شدند، زمانی بود که تلگرام، اینستاگرام و… نبود و به همین دلیل مجبور بودند در یک جا تجمع کنند و با یکدیگر تعاطی افکار داشته باشند تا به جنبشی حرکت بدهند، اما اکنون خیلی راحت این کارها را از طریق تلگرام و اینستاگرام و کمپین‌ها انجام می‌دهند و تظاهرات دانشجویی بیشتر کمپینی شده و به صورت جنبشی نیست. پس یکی از تفاوت‌های بین نسل قدیم و جدید تفاوت بین جنبش و کمپین است. در گذشته ما یک جنبش دانشجویی تداومی داشتیم، اما دانشجویان امروزه سعی می‌کنند فارغ‌التحصیل شوند تا هرچه زودتر وارد بازار کار بشوند. در گذشته دانشجویان حتی در خارج از کشور هم با هم در ارتباط بودند، اما گمان نمی‌کنم در حال حاضر چیزی با عنوان کنفدراسیون دانشجویی به صورتی که در گذشته بود، وجود داشته باشد. اگر ارتباطی هم بین دانشجویان وجود دارد از طریق اینترنت است.

به نظر می‌رسد برخی دختران نسلی که با آن مواجه هستیم، سعی می‌کنند کمتر خودشان را درگیر دغدغه‌های فکری فرادرسی و دردسرهای ناشی از آن کنند و بیشتر در صدد ازدواج و راحتی پس از آن و تأمین معیشتی هستند، به این موضوع از نظر جامعه شناختی چگونه می‌توان پرداخت؟

زن ذاتاً برای مادر شدن آفریده شده است. در اوقات آزادش می‌تواند تحصیل کند تا رییس جمهور بشود یا صدراعظم آلمان. کسی جلوی او را نخواهد گرفت، اما ساختار زن برای مادرانگی است و ساختار مرد هم برای پدرانگی؛ این تقسیم کار طبیعی است. مازاد بر این، اختیاراتی است که افراد دارند. این ساختار از اجبارهاست. اکتسابات اختیارات است. یکی از مسائل زنان اینست که زمان علیه زنان است! چه از نظر طراوت برای ازدواج و چه توانمندی آنها برای مادر شدن، هرکدام زمان بندی خاص خودش را دارد. زن و مرد باهم مساوی نیستند بلکه معادل یکدیگرند و حقوقشان باهم برابر است.

به نظر شما بارزترین نکته مثبت دهه‌ی هفتادی‌ها چیست؟

آی کیو مهمترین ویژگی این نسل است؛ البته می‌تواند در جهت مثبت یا منفی رشد کند. اگر آی کیوی بالای نسل جدید مدیریت نشود، می‌تواند اثرات مخربی داشته باشد. خردمندی و آی کیوی بالا که ویژگی نسل قدیم بود، خطر زیادی ندارد. آی کیو شاخصه‌ی متوسطی است که براساس اکتسابات به صورت پله به پله به دست می‌آید. اما آی کیو اکتسابی نیست و رشد تدریجی ندارد و چه در جهت مثبت و یا منفی رشد کند، اثرات چشمگیری دارد.

6579837987958798738

6579837987958798739

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

یک پیام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا