پاسخی به آقای قالیباف و چند سوال
«فرهاد خادمی» اصولگرا در سایت اکونیوز نوشت: آقای دکتر قالیباف درهفته گذشته با انتشار یک نامه تمام عیار سیاسی؛ خطاب به جوانان موضوع “نواصولگرایی ” را مطرح کردند که در بادی امر قبل از هر چیز این مهم به ذهن میرسد که ایشان میخواهد جریان سیاسی جدیدی در دل اصولگرایی ایجاد نماید و با کلمه “نواصولگرایی” قصد دارد خرج خود را ازاین جریان جدا نماید! ایشان با طرح 5 سؤال خواستهاند تا پاسخهایی درخور جریان نو اصولگرایی و مرزبندی با گذشته به دست آورند.
شهردار تهران با طرح موضوع “لزوم تغییر اساسی در نحوه کنش جریان اصولگرایی”؛ مواردی را مطرح مینمایند که خودشان در طی دوران فعالیتهای سیاسیشان عامل به عمل به آنها نبودهاند و اینک میخواهند بهنوعی با گذشته خود خداحافظی کنند و طرحی نو دراندازند!
بر آنم که در پاسخ به سؤالات آقای قالیباف نیز مطالبی چند را مطرح نمایم که ممکن است نیز باعث تکدر خاطر ایشان شود اما گریزی ازطرح این موارد نیست و ایشان و دوستانشان باید سعه صدر داشته باشند و آستانه تحملشان بالا باشد.
1 – آقای قالیباف در نامه خود به ضرورت اجرایی شدن موضوع “انتقاد و انتقاد از خود” در جریان اصولگرایی سخن راندهاند؛ لذا باید از خودایشان بپرسیم که از چه زمانی به اهمیت این موضوع رسیدهاید که باید خودانتقادی در میان جریان اصولگرایی باب شود؟ به نظر میرسد که ایشان یکشبه نمیتواند به این مهم رسیده باشد؛ و باید بپرسیم که چرا از خودتان شروع نمیکنید؟ چرا در یک بیانیه رسمی به افکار عمومی؛ از خطاهایتان و رفتن در مسیر اشتباه در حوزه سیاست و اجتماعی حرفی نمیزنید؟
چرا پس از کناره گیریتان از ادامه مسیر انتخابات ریاست جمهوری با مردم سخن نگفتید و در خصوص این رفتارتان توضیحی ندادید؛ شاید به این امر متمسک شوید که جریان رقیب از این خوداننقادی شما سوءاستفاده کند؛ خب بکند چه اشکالی دارد مگر همه 75 میلیون ایرانی رقیب شما هستند که توضیح ندادید؛ ضمن اینکه یک سیاستمدار صادق ازاینکه حتی مورد تمسخر واقع شود از اصول خود دست نمیکشد و با مردم که بفرموده امام (ره) و مقام معظم رهبری “ولی نعمتان” هستند به صراحت و صداقت سخن میگوید و شما متاسفانه تاکنون این کار را نکردهاید!
2 – آقای قالیباف؛ دلیل شکست جریان اصولگرایی در انتخابات ریاست جمهوری و شوراها و حتی مجلس دهم؛ این است که متاسفانه دوستان؛ حاضر نیستند خود را با تغییرات اجتماعی و اقتصادی جامعه و مردم وفق دهند و خواست و نظر مردم را بپذیرند و همیشه ازموضع قدرت و بالانشینی به مردم و مشکلاتشان نگاه کردهاند و مردم این را درک کردهاند که سیاسیون مورد نظرشان همپا و همدرد آنها نیستند.
آقای شهردار؛ باور کنید که سبک زندگی مردم طی این یک دهه گذشته به شدت تغییر کرده و خواست و ذائقه مردم و به ویژه نسل جوان امروزی به مدد خیل رسانههای عمومی؛ شبکههای مجازی و ماهواره و…. دچار تحول و دگرگونیهای فراوان شده و این امر مهم متاسفانه از دید شما و دوستان هادی جریان اصولگرایی مخفی مانده و به تغافل عمدی از کنارش رد شدهاید. نخواستید همپای این تغییرات برنامههای مدون اصولی و منطبق با این خواستها طراحی و اجرایی کنید و همیشه به دنبال حتی نفی و نادیده گرفتن این خواستها و تغییرات برآمدید و مردم این را فهمیدهاند.
3 – آقای قالیباف ممکن است شما الان متوجه برخی اشکالات مهم و اساسی در جریان اصولگرایی شده باشید اما یک سؤال در ذهن افکار عمومی و حتی ما هواداران جریان اصولگرایی مطرح است که اختلافات اساسی و زیربنایی هادیان این جریان در چیست که حتی به گونهای در صدد حذف رقیب اصولگرا از صحنه سیاست برمیآیید؟
جوانان مخاطب شما این پرسش را دارند که چرا گروههای اصولگرایی در تمام طول سال خواب هستند و سه روز مانده به انتخابات پیدایشان میشود وآنچنان به چهره همه چنگ و پنجه میکشند و آخرالامر که رسوایی بالا میگیرد با یک ائتلاف “باسمهای و نیم بند” میخواهید سر و ته قضیه را هم آورید؛ چرا؟ اشکال کار در کجاست؟ چرا گروههای جریان اصولگرایی که خود را مدعی ارزش گرایی و پایبندی به حفظ اصول دین و انقلاب اسلامی و خط امام و رهبری اینگونه در منظر عموم علیه هم سمپاشی میکنند وهر کسی خود را برتر از دیگری میداند و خود را در نگاه مردم “شیفتگان قدرت” مینمایانند؟ دلیل این رفتارغیر عقلایی و خلاف تشکیلات سیاسی چیست و در کجاست؟
شما از سالها پیش جریان “پیشرفت و عدالت” را راه اندازی کردید، چرا در طی این سالها که دو انتخابات ریاست جمهوری و مجلس برگزار شد هیچ مانیفست مشخص و برنامهای که مختص خودتان باشد را بهصورت علنی منتشر نکردید؟ آقای قالیباف بگذارید به عنوان یک اصولگرای معتقد به آنچه رهبر فرزانه انقلاب در ترسیم اصولگرایی فرمودهاند؛ بگویم متاسفانه انحصارطلبی در قدرت و طرد نیروهای جوان و بازنشسته نشدن هادیان جریان اصولگرایی آنقدر شدید هست که حتی میتوان گفت این چسبندگی به قدرت در جریان اصولگرایی موروثی؛ قبیلهای و خانوادگی شده است که این جریان حاضر به پذیرش “نوزایی” و “نواندیشی” فکری و دریافت دیدگاههای نسل جوانتر نیست و همیشه صاحبان رأی و اندیشه را متاسفانه در حلقههای سوم و چهارم قرار دادهاند و نظراتشان را به هیچ گرفتهاند وهمین معضل مهم و اساسی وجود دارد که جریان اصولگرایی دچار این ریزش رأی وعدم استقبال شده است. و سوال اصلیتر اینکه شما چرا جریان خودساختهتان را به یک حزب عمومی و فراگیر تبدیل نکردید تا تکلیف خودتان با مردم و جریانات سیساسی موجود روشن شود؟
4 – آقای قالیباف در نامهتان سخن از این گفتهاید که: “چتر نواصولگرایی باید شامل کدام گروههای جامعه باشد؟” به نظر حقیر این یک خواست اشتباه و انحصارطلبانه است که مطرح کردهاید؛ شما از همین ابتدای کار که میخواهید با عبور از اصولگرایان سنتی؛ جریان نوتری راه بیاندازید باز هم براساس همان نگاه در حقیقت فئودالی؛ آحاد جامعه را تقسیم بندی میکنید و باز هم همان شعار نخ نما شدهی “شهروند درجه یک و دو” و “خودی و غیرخودی” را مطرح مینمایید!
معلوم نیست چه کسانی به شما این مشاوره را دادهاند که به دنبال تفکیک جامعه سیاسی اصولگرایان و بقیهی آحاد مردم باشید. برادر عزیز؛ جریان نو اصولگرایی شما باید دربرگیرنده همه آحاد مردم باشد نه طیف و طبقه خاص؛ این چه منطق غیر عقلایی است که مطرح میکنید؟ اگر میخواهید جریان شما مختص یک طیف از جوانان؛ زنان؛ مردان و یا کهنسالان باشد از همین ابتدا بفرمایید تا بقیه تکلیفشان را بدانند نه اینکه به دنبال نظرخواهی برای پذیرش یک طیف خاص از جامعه باشید؟!
5 – نوشتهاید: “چگونه و با چه روشی میتوان از اصولگرایی به سمت نواصولگرایی حرکت کرد؟”؛ در پاسخ به این سوالتان باید بگویم شما بهعنوان نویسنده نامه قبل از هر چیز باید تکلیف و تعریف اصولگرایی و نو اصولگرایی را مشخص کنید؛ شما در یک کلی گویی زیرکانه و با فرار از پاسخ به افکارعمومی این سؤال را مطرح میکنید؛ و ژست اپوزیسیونی میگیرید ومیخواهید “مارتین لوترکینک” جریان اصولگرایی باشید اما برای مخاطبین خود نمیگویید که: اصولگرایی چه بود؟ چه ناکارآمدی داشت؟ و… که اینک تز نو اصولگرایی را مطرح میکنید؛ بدون اینکه بگویید نو اصولگرایی چیست؟ مزیتها و برتریهایش بر اصولگرایی سنتی چیست؟ شباهتها و اشتراکاتش با اصولگرایی سنتی چیست؟ و اصولا در نواصولگرایی به دنبال چه هستید؟
آقای قالیباف جوانان باهوش و درایت این مرز و بوم و آنهایی که دل در گروی جریان اصولگرایی دارند قطعاً و یقینا این کلی گویی و شعار شما را باور نمیکنند. آنها از شما مطالبهگر پاسخ به این سؤالات هستند که شما در نامهتان مغفول گذاشتهاید.
آقای شهردار بیایید کمی صادق باشیم؛ شمایی که الان “عبور از اصولگرایی ” را کلید زدهاید؛ به نقش خودتان در قصور و اشکالات و نارساییهای جریان اصولگرایی اعتراف کنید؛ شما نمیتوانید بدون اینکه خودتان را در برابر وجدانتان و وجدان افکار عمومی محاکمه کنید؛ “طرحی نو و حرفی نو” دراندازید.
قطعاً و یقیناً بدون این اعتراف و انتقاد شدید از خودتان؛ مردم و جوانان در خیرخواهی شما و سیاستهای شما شک میکنند و این نامه و محتویاتش برایشان باور ناپذیر میشود. لطفاً یکبار دیگر نامهتان را بخوانید و اشکالات مستتر در آن را که گوشه کوچکیاش را برایتان گفتم “بازخوانی و ویراستاری مجدد کنید” وبه دهها سؤال مطرح شما در این نامه پاسخ علنی و آشکار بدهید و آنوقت به میدان یک جریانسازی جدید بیایید. باقی بقایتان.
انتهای پیام
امیدی به صلاحی نیست و قالیباف و هادیان این جریان فقط برای رسیدن به قدرت ، تغییر تاکتیک میدهند و بقول نویسنده مقاله ، آن هم یک شبه.
همین چسبندگی به قدرت و استفاده رانتی و ….و…. که هیچ وقت این تفکر و فرهنگ انتقاد از خود نمیتواند رواج گیرد و اگر هم ورق برگردد و دیگر در قدرت نباشند ، واکنشی عصبی با موضع گیری های ریاکارانه
در پبش میگیرند.
فعلا که آن دسته از اصولگراهای عاقل راه خود را جدا کرده و اعتدالگرائی را پیشه میکنند چون امیدی به تغییر و اصلاح در اصولگرائی دیده نمیشود .
احتمالا نو اصولگرايي تعريف جديد نو گاز انبر و نو كهريزك و نو اوين و نو چماق تكفير است.
این تغییر سبک زندگی مردم توطئه دشمن است ، توقع دارید سردار دکتر قالیباف با آن سوابق موتورسواری کف خیابان ، در زمین دشمن بازی کند ؟!