«مساجد به جناح ها آلودهاند/برخیشان اسلامی نیستند»
قرائتی معتقد است که در حال حاضر برخی مساجد جناحی شدند و از کارکرد و تعریف اصلی خود خارج گشتند. رئیس مؤسسه مسجد می گوید: مسجدی مطلوب است که همه نیازهای جامعه را در همه زمانها و شرایط جوابگو باشد و شخص محور نباشد.
حجتالاسلام و المسلمین تقی قرائتی در گفت وگو با شفقنا، علاوه بر بررسی سابقه تاریخی مساجد و کارکرد آنها، اظهار می کند که ما باید همه چیز را در مسجد بیاوریم، نه بعضی چیزها را. ما ختم را به مسجد آوردهایم و عروسی را بردهایم. گروه فلان را آورده ایم و فلان گروه را بیرون کردهایم. این جناح آمده و آن جناح را بیرون کرده است.
متن گفت وگوی شفقنا با رئیس موسسه مسجد را می خوانید:
مسجد چه جایگاهی در اسلام و تشیع دارد؟
برای بیان اهمیت یک چیزی گاهی باید تصور کنیم که اگر آن را برداریم چه اتفاقی می افتد مثل یک جمله که اگر کلمه ای از آن را برداریم، گاهی جمله به هم می ریزد و اگر بهم نریخت، آن کلمه اضافه خواهد بود. اگر ما مسجد را از اسلام قرآن و تاریخ پیامبر برداریم چه اتفاقی پیش می آید؟! سابقه وجودی مسجد از پیغمبران و قرآن هم بیشتر است چون دو هزار سال قبل از خلقت آدم، ساخته شده است. پیغمبران خادم مسجد بودهاند؛ قرآن، آیین نامه اجرایی اهل مسجد است. تمام پیغمبران در مسجد مبعوث شدهاند و تمام قیامها، چه قیام حضرت ابراهیم، چه پیامبر ما، چه امام حسین و چه حضرت مهدی از مسجد آغاز شدهاند. در جامعه اسلامی هیچ مشکلی بی مسجد حل نمیشود، هیچ ارگان دیگری در جامعه اسلامی نمیتواند جای مسجد را بگیرد؛ نه حوزه، نه سینما، نه دانشگاه، نه فرهنگسرا. جلالت و عظمت مسجد از همه موضعات اسلامی بیشتر است
جایگاه مسجد را در سیره ائمه تشریح بفرمایید
حدیثی داریم که امام صادق(ع) فرمودند: «اهلبیت(ع)، یعنی اهل مسجد» چون مصداق بارز اهل مسجد، اهلبیت است لذا همه ائمه ما با اینکه گاهی در مسجد علیه آنها حرفهایی زده میشد، شایعههایی پراکنده میشد، اما هیچکدام دست از مسجد نکشیدند.
مسجد در طول تاریخ چه تأثیراتی را به طور کلی بر جامعه انسانی و در مرحله دوم اسلامی و شیعی داشته است؟
تاریخ ماندگار، همان تاریخ مسجد است. مکانهای تاریخی مانند پلها، کاروانسراها و حمامها میراث خدماتی ما هستند. کاخها میراث ظلمپذیری ما هستند؛ ولی مسجد میراث فرهنگی و دینی ماست لذا استقبال جهانگردها از مساجد از بقیه اماکن به مراتب بیشتر است و برای گردشگرها معنا و مفهوم مردم آن جامعه را از مسجدش می توان فهمید، از حمام و آب انبار و کاروانسرایش نمی توان آن معنا و مفهوم را دریافت؛ از نظر تاریخی مساجد تاریخی ما حرف اول را میزند و تاریخ در مسجد هم سالمترین تاریخ است. به دلیل اینکه پیغمبرانی که در مسجد دفن شده اند همچنان هستند، کتابخانههایی که در مسجد بوده اند همچنان هستند، علمایی که قبرشان در مسجد بوده اکنون هم باقی است. پیغمبرانی که کتاب داشتند، کتابشان نیست ولی پیغمبرانی که با مسجد خودشان را معرفی کردند در حال حاضر کتابشان وجود دارد. اگر مسجد را از تاریخ پیامبر بردارید، چیزی از آن باقی نمیماند لذا قبل از اینکه پیامبر برای خودش خانه بسازد، مسجد ساخت. از لحاظ سیاسی هم پیامبر وقتی که مجبور شد از مسجدالحرام به سمت مدینه خارج شود، اولین کار ایشان مسجد سازی بود و از آن زمان هم که جدا شد همیشه دغدغه مسجدالحرام را داشت. لذا ۲۳ مورد جنگ با مشرکین داشت ولی وقتی که مسجدالحرام را گرفت، آرام شد و به اهدافش رسید، در حال حاضر اگر پنج کشور شامات یا اگر همه این کشورها را به ما بدهند، مسجدالاقصی را ندهند ما باخته ایم؛ اگر مسجدالقصی را بگیریم، باقی را نگیریم، بردهایم. ما مسجد داشته باشیم، همه چیز داریم. اکنون درباره مسجدالحرام همه طرحها به شکست خورد. تنها سیاستی که سیاست امام(ره) بود، این بود که مسجدالحرام برای آل سعود نیست، بلکه برای همه است. هر وقت توانستیم آن را از چنگ آلسعود دربیاوریم، برندهایم لذا از خلیفه دوم سوال کردند که چرا شورا را در سقیفه برگزار کردی، گفت اگر در مسجد برگزار میکردیم، ابوبکر از آن بیرون نمیآمد. البته شاید سند این حرف ضعیف باشد. ولی ما سند دیگری هم داریم؛ بعد از کشته شدن عثمان مردم رفتند با علی(ع) بیعت کنند و به خانه ایشان هجوم بردند، حضرت گفت من فقط در مسجد بیعت میکنم. مفهوم این حرف این است که بیعت با علی(ع) در خانه مخدوش است و اگر بیعت ابوبکر در مسجد بود، سالم بود. لذا در مسائل تاریخی و سیاسی مسجد مهم است.
با توجه به اینکه جوامع گسترش پیدا کرده و حالت بسیط اولیه نیست به این صورت که ما مرکزی داشته باشیم که همه کارها را انجام دهیم، آیا این امر ممکن است که ما آن وضعیت را احیا کنیم و همه کارها را باز به سمت مسجد بیاوریم؟
این سوال، چندین پاسخ میتواند داشته باشد. مثال تربیتی قابل گسترش نیست، ما ممکن است با موسسه رویان صحبت کنیم و کارخانه آدم سازی خلق کنیم اما تربیت را ما نمیتوانیم خلق کنیم. شما با چند کلاس یک زبان جدید یاد میگیرید اما با چند کلاس تربیت میشوید؟ آیا میشود گفت که زمان پیغمبر مردم زنان و بچههایشان را بیشتر دوست داشتند؟ لذا برخی از موارد در صنعت و کشاورزی و تجارت گسترش و تغییر پیدا می کند، اما تربیت نمیشود.
فرهنگ سرا، دانشگاه و سینما نتوانست جای مسجد را بگیرد. دین ما کامل و تمام است. اولیاء، دین کامل را در غیر مسجد، معرفی نکردهاند. بعد هم سر سلسله حکومتها، حکومت امام زمان(عج) است که آن هم نگفتند در کاخ ریاست جمهوری خواهد بود و مجلس خواهد داشت و… گفتهاند که در مسجد کوفه میآید. شما تصور کنید که چطور میشود از یک مسجد دنیا را اداره کرد.
این کاخ و مجلس و… جواب نداده است. مشکلی نیست که در غیر مسجد حل شود. مشکلی نیست که در حل شدن آن مسجد سهیم نباشد چون جامعه ما، جامعه تعریف شدهای است. هر چیزی را باید در جدول خودش حل کنیم. یک وقتی است که فضا، مثل اروپا، فضای بیدینی است لذا نمی توانیم حکومت حضرت مهدی(عج) را با شاخصهای اروپای و فرانسوی درست کنیم مثل اقتصادمان. ما نمیتوانیم با اقتصاد دنیا طرف باشیم چون کم میآوریم؛ چون آنها زیادند و ما کم هستیم. اما در زمینه ادب و آدمیت آنها صد سال دیگر هم نمیتوانند به ما برسند. هدف ناخالص، آدمیت است؛ هدف ناخالص، نفت و طلا و فنآوری نیست. دنیا چیزی که دنبالش است در ادب، فهم و کمال میداند.
در صدر اسلام، مسجد مرکز تجمع اسلام بوده و چون جامعه کوچک بوده می توانست پاسخگوی همه کارکردها باشد وقتی تعدد جمعیت زیاد می شود، مجبور می شوند که مراکز زیادی ایجاد کنند. به فرض که بپذیریم در مراکز تربیتی همچنان مسجد را داشته باشیم؟ مرکز اداره کشور، مرکز اقتصاد هم همچنان باید مسجد باشد؟
غیر مسجد موفق نیست
اما تضمینی وجود ندارد که در مسجد موفق باشیم
یک وقتی هست که میگوییم نمیشود، یک وقتی میگوییم میشود و حرام است. یک وقتی میگوییم تکوینا نمیشود، یک وقتی میگوییم تشریعا نمیشود. در معارف اسلامی گفته شده تشریعا نمیشود. ما در جمهوری اسلامی تجربه کردهایم که تکویناً هم نمیشود. بعضی چیزها را باید تأمل کرد. برای مثال در مسئله همجنس بازی تکثیر اولاد درنمیآید؛ برخلاف زنا و نکاح درمیآید. ما در همجنس بازی هر چه را هم حل کنیم، تکثیر را میخواهیم چه کنیم؟ در مسایل تربیتی تکثیر مهم است و تکثیر هم جاهای دیگر جواب نمیدهد لذا مساجد مهم ما وسط بازار است، دانشگاه ما مسجد بوده؛ دانشگاهی که در حال حاضر داریم، دارالفنون است. علومی مثل ریاضی، فیزیک و شیمی ربطی به مسجد ندارد، فن است، علم هم نیست. علم در لسان اسلام یعنی علوم تربیتی و انسانی. لذا ما به طور مثال به پرفسور حسابی نمیگوییم عالم، اما اگر کسی چندسال درس دین خوانده باشد، به او میگوییم عالم. با اینکه خدمات پرفسور حسابی را نمیشود، منکر شد اما عنوان، عنوان دیگری است. تربیت یک عنوان است، جامعه اسلامی یک جامعه تربیتی است و جامعه تربیتی سازوکار خودش را دارد. نه در کلاس می رود نه ترم و نه واحد و کنکور می رود، هیچکدام از اینها جواب نمیدهد چند ترم طول میکشد کسی آدم شود؟
آقای قوامی می فرمایند که بایستی ما به بحث امامت و امارت برگردیم، در حقیقت به زمان پیغمبر و همان روال حکومتی ایشان بازگردیم؛ شما میفرمایید به لحاظ مسجد باید برگردیم به آن دوره. فلان عالم هم می فرماید که درباره فلان مسئله باید برگردیم به آن دوران. این نگاه چه تفاوتی با نگاه سلفی دارد؟ چون در نگاه سلفی عنصر مکان و زمان را در نظر نمی گیرند.
مسائل سلفی بیشتر به مسائل اجتماعی و مسائل فکری برمی گردد
ما در شرایطی زندگی میکنیم که سلفیها هستند و داعشیها ادعای سلفی گری دارند. چرا نتوانستیم؟ چرا نشد؟ ماشینی هست از ماشین ما بهتر، ولی راه نمیرود، این ماشین چرا راه نمی رود؟ ما باید به دنبال این باشیم که کدام یک از اهداف را می توانیم اجرا کنیم. شما دیدید که داعشی ها و سلفی ها کاری کردند که همه دنیا علیه آنها شدند ولی همه دنیا علیه ما نیست.
به خاطر اینکه بخشهایی را کنار گذاشته اند
ما چیزی را کنار نمیگذاریم. ما نسبت به کسی هتک حرمت نمی کنیم. معاهدات بینالمللی را محترم میشماریم ولی آنها روی هیچ چیزی حساب نمی کنند؛ آنها فقط هدف را میبینند؛ ولی ما ابزار و هدف را با هم میبینیم.
اما درباره حسینهها اگر جای مسجد را میگیرد؛
حسینه تاریخ زیادی ندارد و قدمتش صد سال است و جایگزین مسجد هم نشد. لذا نماز در حسینه با نماز در خانه و تکیه و مصلی و خیابان فرقی نمیکند.
برخی مساجد نیز در حال حاضر به جناح ها و کانون ها …آلوده شده است. تا می گوییم مسجد یاد مثلا درمانگاه میافتیم.
وقتی همه مسایل را به مسجد بیاوریم، همین وضعیت به وجود می آید
ما باید همه چیز را در مسجد بیاوریم، نه بعضی چیزها را. ما ختم را به مسجد آوردهایم و عروسی را بردهایم. فلان گروه را آورده ایم و فلان گروه را بیرون کردهایم. این جناح آمده و آن جناح را بیرون کرده است. ما با اهلسنت حرفمان در مسجد یکی است، گرچه در حدیث و فقه دوتاست.
یک مسجد مطلوب چه مسجدی است؟
مسجدی مطلوب است که همه نیازهای جامعه را در همه زمانها و شرایط جوابگو باشد؛ شرایط جامعه را نه شخص را. یک وقتی هست که سیل میآید ما به مسجد میآییم، رابطه سیل با مسجد چیست؟ ما پولدار میشویم به مسجد میآییم، عزا میشود، مسجد میآییم، عروسی داریم، عاشورا داریم به مسجد میآییم. چیزی است که ما نمیتوانیم از آن فرار کنیم؛ حتی کسی که نماز نمیخواند، مسجد را میتواند بیاید
یعنی شما از مسجد کارکرد تالار دانشگاه فرهنگسرا و… انتظار دارید و اگر جمعیت زیاد شد باید تعداد مساجد را بالا ببریم؟
همه اینها در مسجد تعریف میشود. اسلام، مسجد را در قانون خاصی تعریف کرده است ما در دیگ ده لیتری پنج کیلو برنج میپزیم، حالا میخواهیم آن را گسترش دهیم و بگوییم داخل دیگ ده هزارلیتری پنج تن برنج می شود پخت؟! لذا جایی که برنج میپزند همه دیگها سی کیلویی است. یک دیگ صدکیلو شما پیدا نمیکنید. برنج در آن خراب میشود. مسجدها هم برای پنجاه نفر تعریف شده، قبیلهای است. لذا تمام مساجدی که پیغمبر ساخته، یک بن(طایفه) جلوی آن است لذا ۳۵ مسجد در مسجدالنبی فعلی است. با اذان بلال ۹ مسجد نماز میخواندند. سر هر کوچهای یک مسجد میساختند و تمام اجتماعاتشان آنجا بوده؛ امروزه ما در هر خانهای یک محل پذیرایی داریم، یک سالن پذیرایی داریم ولی سالی چندتا پذیرایی داریم؟ ده تا. اما یک ساختمان مجلل را برای پذیرایی میگذاریم. در اسلام این تعریف نشده است. میگوید پذیرایی در مسجد است. لذا از کربلا میآیی، بچه دار میشوی، هیئت داری، ازدواج میکنی، همه مراسم در مسجد است. ما بیاییم مسجدهای بزرگ تعریف کنیم یا پر نشود یا با سختی پرنشود راه نباشد همسایهها شاکی شوند، این مسجد اسلامی نیست، مسجد باید به گونه ای باشد که امام جماعت به همه تسلط داشته باشد، چه کسی آمد، چه کسی نیامد. چه کسی چرا نیامد چه کسی چرا آمد. در مسجد دویست نفری نمیشود اینها را فهمید. مسجد و نماز جمعه هر یک تعریف خاصی دارند.
با تعریف حضرتعالی هر کوچه ای باید یک مسجد داشته باشند؟
هرقلعهای و هر مجتمعی؛ به گونه ای که همسایهها بتوانند آن را جمع و جور کنند.عروسی و ختم هم اگر شلوغ باشد، نمیتوانید بفهیمد چه کسی آمد و یا چه کسی نیامد، یک اندازهای دارد که ما در تراز اسلامی آن را گم کردهایم لذا اکنون اگر در هر محلهای یک آخوند داشته باشیم، دیگر دکتر روانشناس، نیرویانتظامی یا شهردار نمیخواهیم. ما آنها را بستیم و اینها را باز کردهایم.
در سال های اخیر مساجد نسبت به قبل، خلوتتر شده است. علت این را درچه میدانید؟
یکی از دلایل آن جناحی شدن مساجد و دیگری تبلیغات سوء بوده است؛ آمریکاییها بعد از انقلاب گفتند ما برای شاه همه چیز را رصد کرده بودیم. رایزنی فرهنگی و رایزنی سیاسی گذاشته بودیم. برای مسجد نگذاشته بودیم و از مسجد و آخوند هم ضربه خوردیم.
برخی نهادها مخالف رفتن مردم به مسجد هستند چون اگر بروند بصیر می شوند و به مشکلات و انحرافات واکنش نشان میدهند. اما اگر همین مردمی که به مسجد می روند به سینما و فرهنگ سرا بروند، غافل میشوند لذا دوست دارند مردم دنبال ورزش بروند تا نفهمند که چه کسی اشکال دارد یا ندارد.
منظورتان که این نیست ورزش تعطیل شود؟
ما در اسلام ورزشمان تعریف شده است ورزشهایی که امروزه داریم، بالای هشتاد درصدش حرام است چون خلاف جسم و روح است. ما ورزشمان این است که روزی پنج وعده بیاییم مسجد. میگویند بهترین ورزش، راه رفتن است. ما مسجد نمیرویم، بعد میرویم پارک میدویم. بیهدف، بیغرض و بینتیجه. جسممان راحت میشود، ولی روحمان افسرده. اگر در شهرهای مذهبی نگاه کنید مردم ممکن است دو ساعت بروند پارک و برگردند یا دو ساعت، برای نماز و زیارت بروند حرم حضرت معصومه و برگردند. هر دوی اینها تفریح است اما یکی روحیهاش هم نشاط پیدا کرده و آن یکی، روحیهاش افسرده است. ما مکه و کربلا هم که میرویم وقتی برمیگردیم، هم تفریح کردهایم و هم توان و روحی مان بالاست. اما وقتی میرویم شمال و برمیگردیم، جسممان خوب است و روحمان افسرده. ورزش در اسلام تعریف شده است. ورزشهای بیهوده، غلط و اضرار رساننده به نفس، مشکل دارد.
این گفت و گو قبل از ویرایش نهایی اشتباها ارسال شده بود که تصحیح شد. از مخاطبان محترم پوزش می طلبیم.
انتهای پیام