انتقادی به سیدحسن و خوئینیها
«یدالله اسلامی» دبیرکل مجمع نمایندگان ادوار مجلس در یادداشت تلگرامی انتقادی به سیدحسن خمینی و آیت الله موسوی خوئینیها، با عنوان «به کجا میرویم؟!» نوشت:
اقای روحانی کابینهای را معرفی کرد که رأی ۲۴ میلیونی را نمایندگی نمیکند ولی سوگند یاد میکند که از اینها بهتر نیافته است. میگوید میخواسته است سه زن به عنوان وزیر معرفی کند و نشده است و پیش از آن هم تاکید میکند که برای چینش کابینه تحت فشار نبوده است. نمایندگان لیست امید بدون اعتنا به درخواستهای اجتماعی به محافظه کارترین اعضای کابینه رأی یک پارچه میدهند. و دریغ از توضیحی به مردمانی که باامید به آنها رأی دادهاند. آقای روحانی هم ضرورتی نمیبیند که به مردم توضیحی روشن بدهد.
شهردار تهران معرفی میشود ولی حکم وی امضا نمیشود، توضیحی نه از جانب شورای شهر ونه از جانب وزارت کشور داده نمیشود. به توصیه وزیر کشور سرپرستی برای شهرداری تهران برگزیده میشود وحکم اقای نجفی در پیچ وخم هایی که نمیگویند کجاست گیر می افتد
اقای موسوی خوئینیها وسید حسن خمینی به تعریف وتمجید قالیباف همت میگمارند و این همه گزارشهایی را که تا کنون درهمه جا منتشر شده است نادیده میگیرند یعنی خواست بخش بزرگی از مردم تهران را که در دوره گذشته هم به قالیباف رأی ندادند و مشکلات شهر تهران را هم در رقابتهای انتخاباتی شنیدند وهم در گزارشهایی که به وضوح کاستیهای بی شمار را نشان میداد نگرانی خود را از آیندهی شهر محل زندگی خود بروز دادند محل بررسی نمیدانند. و توصیه میشود که این گزارشها به هیچ انگاشته شود. یعنی چی؟ نمیدانیم؟
اینها و همهی اینها امید را نشانه میرود. تردیدها روز افزون میشود. پرسشها تلنبار میشود. مردم درگوشی خواهند گفت اینها چه میگویند و چرا سخنشان در گذر زمان این همه دگرگونه میشود؟ مردم کم کم رشتههای پیوند خود را میگسلند. اینها نشانههای روشن است ولی چرا برخی سعی میکنند اینها را نادیده بگیرند به خود آنها مربوط است. این رفتار سبب میشود که کم کم مردم کسی را به عنوان پشتیبانی واقعی در میدان سیاست نپذیرند و پیامد این واکنش اجتماعی روشن است. این سخنان و رفتارها به هر دلیل که بیان شود وعمل شود پاسخ گوی مشکلات و پرسشهای بسیار نیست. کاش بیشتر دقت کنند.
انتهای پیام
نان را به نرخ روز خوردن هم عالمى دارد.
من در انتخابات دور دوم رياست جمهوري روحاني، عليرغم فشار زيادي که بعضي ها وارد مي آوردند که به اين دليل که رئيسي انتخاب نشود، لذا بايستي به روحاني رأي داد، رأي ندادم و خوشحالم ، اکنون مي بينم که همانهائي که نگران بودند الان ابراز پشيماني ميکنند و ميگويند که سرشان کلاه رفته است و البته که پربيراه هم نميگويند. الان مدتي است که خبري از روحاني نيست، نه به آن دو سه ماهه قبل از انتخاباتش که بوق و کرناهايش گوش همه را کر ميکرد و نه به اين مدت بعد از انتخاباتش که سکوتش حال همه را گرفته است!
….. پرسشها تلنبار میشود. مردم درگوشی خواهند گفت اینها چه میگویند و چرا سخنشان در گذر زمان این همه دگرگونه میشود؟ مردم کم کم رشتههای پیوند خود را میگسلند……
در تائید این انتقاد جناب یدالله اسلامی ، متاسفانه این ناامیدی شروع
شده ، بسیاری از مردم چنان ناامید شده اند که چنین سخنانی به زبان میآورند : ” ای بابا اینها هم همه سر و ته یک کرباسند ”
به کجا میرویم ؟ با این نوع عمل کردها و موضع گیریها، اینطور که پیش میرود باید بزودی منتظر چند دستگی و اختلاف شدید بین جبهه اصلاحات بود . این نوع گردش به راست رادیکال ، باعث بوجود آمدن چپ رادیکال میشود و در نتیجه به جای اتحاد و همگرائی ، جدائی و درگیری به همراه خواهد داشت ، که آن وقت است که همه این بزرگان گلایه مند که نباید تندروی و زیادی خواهی کرد و همه کاسته چه کنم بدست خواهند گرفت ، غافل از عمل کرد امروز خودشان !!
با این روند فقط راه را برای جریان تند رو و دلواپس هموار خواهیم کرد و نباید تعجب کرد که بعد از روحانی برگردیم به سال ۸۴ .