ترامپ در مواجههی با ایران به دنبال چیست؟
یک کارشناس مسائل بین المللی در گفتگو با خبرگزاری خبرآنلاین، چشم انداز برجام و رابطه ایران و آمریکا را مورد بررسی قرار داده است.
این گفتگو با با فیاض زاهد، تحلیلگر و کارشناس مسائل بین المللی در پی میآید:
سفر نیکی هیلی به وین و تلاش برای فشار به آژانس برگ تازه ای از سیاستهای امریکا در مقابل ایران بود؟ ارزیابی شما از سیاست ها و رفتارهای جدید امریکا چیست؟
ترامپ در کمپین تبلیغاتی خود حرف از رد کردن برجام می زد و ایراداتی به صورت شکلی بر برجام می گرفت و اعتقاد داشت این باید به فرجام ختم شود. ضمن اینکه دولت ترامپ چه در عرصه حزبی و چه در عرصه افکار عمومی چند برنامه شعاری که می خواست دنبال کند تماما شکست خورده تلقی می شود. به نظر می رسد که رییس جمهور آمریکا دنبال این است که در برجام اتفاقاتی رقم بخورد که بخشی از همان وعده های سیاسی تحقق پیدا کند.
اما سفر هیلی نشان می دهد که آمریکایی ها به راحتی نمی توانند درباره برجام تصمیم بگیرند و این خودش به نظرم نشان از نوعی سردرگمی است. بخشی از سفر هیلی تبلیغاتی است به این معنا که از نظر روانی بر ایران فشار بیاورد و تمرکز ایران را در این ماجرا بهم بریزد. یک بخشی هم این است که واقعا فشارهای بین المللی روی کاخ سفید آنچنان زیاد است که بدون ارزیابی ابعاد مختلف کارشناسی قادر به برداشتن گام به جلو نیستند.
در واقع سفر هیلی به این منظور است که اولا جدیت ترامپ را در نقض برجام نشان دهد و دوم اینکه ما را وادار به پرده برداری کند و سوم اینکه ابعاد فنی کارشناسی چگونگی رفتار آمریکا را مشخص کند و چهارم به نظرم آمریکایی ها دنبال این هستند که به بخشی از اطلاعات محرمانه و گزارشات بازرسی آژانس مراجعه کنند که واکنش مقامات ایرانی را هم در پی داشته است. با همه اینها فکر می کنم که تضمین های بین المللی، شورای امنیت و همینطور مخالفت اروپایی ها، کار ترامپ را برای اینکه برجام را تبدیل به یک موجود مرده کند، خیلی سخت می کند.
به نظر شما ترامپ تصمیم خودش را گرفته و در سررسید سه ماه آینده برجام را رد می کند؟
ما اخبار متناقضی از کاخ سفید داریم. برخی از گزارشات رسانه ای از منابع معتبر در آمریکا گویای این حقیقت است که دولت ترامپ تصمیم دارد که زمینه های عدم تحقق برجام یا خروج آمریکایی ها از برجام را کلید بزنند. من فکر می کنم این افکار بیش از آنکه ریشه در واقعیت داشته باشد، اعمال نوعی جنگ روانی و فشار بر ایران است. به طور روشن آلمانی ها و فرانسوی ها مخالفت خودشان را با این رویکرد آمریکا اعلام کرده اند. به نظر می رسد در سطح دیگری آمریکایی ها علاقه مند هستند با روسها در اوکراین معاملاتی را انجام دهند و سرنوشت سوریه هم دراین میان بخشی از این منازعه است. هنوز ابعاد این پازل ها برای ما بصورت دقیق روشن نیست. من فکر می کنم که در سه ماه آینده همچنان دولت آمریکا و ترامپ پایبندی خودش را به برجام حفظ خواهد کرد.
به نظرتان ایران همچنان سیاست خارجی فعال خودش را می تواند ادامه دهد تا کشورهای اروپایی را با خودش همراه داشته باشد یا مسیری که امریکا در پیش گرفته، اروپایی ها را خسته خواهند کرد و مجبور به پیروی از ترامپ خواهند بود؟
انتخاب اروپا نهایتا کار سختی خواهد بود. برای اینکه اگر نهایتا اروپا وادار به انتخاب بین ایران و آمریکا باشد بدون تردید سمت آمریکا خواهد بود. ما باید واقع بین باشیم، سهم اقتصاد ایران در اقتصاد اروپا سهم چندان قابل ملاحظه ای نیست درحالی که مولفه های بسیار زیادی منابع آمریکا و اروپا را به هم پیوند داده است. مهمترین پیوندهای تاریخی که بعد از جنگ جهانی دوم شکل گرفته، مجموعه مناسبات امنیتی و تعهدات نظامی مخصوصا نقش و جایگاه آمریکا در ناتو برای اروپا بسیار مهم است. کشورهای اروپایی به شدت نگران توسعه طلبی روسها هستند و اگر آمریکایی ها سهم خودشان چه از نظر مالی و چه از نظر لجستیکی و چه از نظر نظامی را در اروپا و در ناتو انجام ندهند، به امنیت و ثبات اتحادیه اروپا به شدت لطمه وارد خواهد شد.
به این جهت فکر می کنم که مقامات ایرانی می توانند در گپ و فضاهای موجود میان چین، اروپا و آمریکا تمرکز کنند. مدل تعامل ما با شرکت بوئینگ نشان داده که حتی با حفظ منازعات سیاسی میان ایران با آمریکا می توانیم از علائق آنها در حوزه های اقتصادی استفاده کنیم. به نظرم وزارت نفت در این سیاست ها و برنامه هایی که برای جذب 200 میلیارد دلار که بیش از نصف این میزان برای سرمایه گذاری در نفت، گاز و پتروشیمی را باید از منابع خارجی در چهار سال آینده تامین کرد، می تواند از شرکتهای نفتی صورت بگیرد. ما در زمان آقای خاتمی هم زمانی که در ابعاد خاصی با امریکا درگیر بودیم، دولت بوش نشان داد که طمع اقتصادی آنها قابل تحریک است و بعد از یکسال امتناع، مذاکرات اقتصادی با چندین شرکت آغاز شد که نهایتا هم برنامه ریزی و تعامل با توتال فرانسه صورت گرفت.
من بسیار بعید می دانم که امضای تعهدات جدید میان رنو و توتال فرانسه بدون چراغ سبز آمریکایی ها بوده باشد یا پذیرش اعطای خط اعتباری هشت میلیارد یورو توسط بانک دولتی کره جنوبی بدون رایزنی با بانکهای امریکا باشد. من نشانه های متناقضی می بینم که شاید تمرکز و دقت لازم استراتژی از سوی ایران را سبب خواهد شد. لذا خیلی باید با هوشمندی رفتار کرد. از طرفی نشانه هایی را هم می بینم که گویای علائق عربستان برای کاهش تنش با ایران است. چند ماه پیش، پیش بینی کردم سال جاری 2017، سال کاهش تنش میان ایران و عربستان خواهد بود. خودِ این یک معنای روشنی دارد. اگر بخواهیم یک جمع بندی نهایی کنم، معتقد هستم شاید آمریکایی ها علاقه مند هستند که پای ما را به حوزه های دیگر معاملات یا داد و ستدهای سیاسی با خودشان باز کنند و این فشارها همه به شکلی اراده ما را در تعامل نسبت به سرسختی که در مورد آمریکا داریم، کم کند.
انتهای پیام