پشت پردهی فروش میلیونی بورسیههای ایران در افغانستان
وزیر سابق علوم سال ۹۳ گفته بود که ایران سالانه به ۵۰۰ دانشجوی افغان بورسیه میدهد، اما آنطور که نخبگان افغان ساکن در ایران میگویند، این بورسیه به دانشجویان نخبه نمیرسد. نبود شفافیت و چگونگی اعطای این بورسیهها به متقاضیان همواره موردگلایه و انتقاد دانشجویان افغانستانی بویژه مهاجران مقیم ایران بوده است. همین مساله موجب شد خبرنگار افغانستانی انصاف نیوز به گفتوگو با رتبههای برتر کنکور کارشناسی ارشد امسال بنشیند.
چرا رتبهی یک کنکور ارشد انصراف داد؟!
«مهدی جعفری»، دانشجوی افغانستانی کارشناسی زمینشناسی دانشگاه پیامنور مشهد است. او در کنکور ارشد امسال توانست رتبهی یک را کسب کند، اما بدلیل نداشتن استطاعت مالی برای پرداخت شهریه دانشگاه در مقطع ارشد نتوانست انتخاب رشته کند و از تحصیل بازماند.
وی در مصاحبه با «شفقنا» گفته است: با این که سالانه صدها بورسیه به مردم ما تعلق میگیرد، اما سهم نخبگان واقعی ما تقریباً صفر است. بسیاری از جوانان با استعداد افغانستانی هستند که با فکر کردن به هزینهها، منصرف میشوند و دیده نمیشوند و چه بسا نخبگانی که بدلیل نداشتن استطاعت مالی در گوشه گوشه این شهر خاموش میشوند!
جعفری ادامه میدهد: عمق فاجعه این است که بسیاری از نخبگان که در کنکور شرکت میکنند، پس از قبول شدن نمیتوانند ادامه دهند و این واقعیت تلخی است که سرنوشت من و بسیاری مانند من است. مشکل ما این است که ضابطهی مشخصی برای دادن بورسیههای تحصیلی وجود ندارد و بیشتر بورسیهها بین برخی افراد تقسیم میشود.
او میگوید: یکی از دوستانم در سال 93، رتبهی یک کنکور ارشد شد و به ارگانهای زیادی مانند کنسولگری و سفارت افغانستان رجوع کرد و بعد از رفت و آمدهای بسیار، جواب بورسیهاش منفی اعلام شد و درد ما هم همین است که چرا باید اینگونه باشد؟!
بورسیه به رتبههای برتر نمیرسد، پس به چه کسانی میرسد؟!
مهدی غلامی، دانشجوی افغانستانی و رتبهی دو کنکور 96 کارشناسی ارشد دربارهی بورسیههایی که سالانه ایران به افغانستان میدهد به خبرنگار انصاف نیوز میگوید: حدود دو سال پیش، اولین باری که این مطلب را شنیدم برایم خیلی عجیب بود. آدمهای نخبهای را دیده بودم که بدلیل شهریه دانشگاه نتواسته بودند ادامه تحصیل دهند؛ مانند مهدی احمدی که از دوستان قدیم من بود و رتبهی یک کنکور کارشناسی ارشد زمینشناسی سال 93 و سال گذشته نیز در مقطع دکترا رتبهی سه شده بود.
وی عنوان میکند: وقتی شنیدم ایران سالانه 500 بورسیه به افغانستانیها میدهد، از این که احمدی بورسیه نشده، بسیار تعجب کردم، به او ندهند، به چه کسی تعلق میگیرد؟!
غلامی میگوید: در این یکی دو سالی که دقت کردم، دیدم آدمهایی بورسیه میشوند که لینکهای سیاسی داشتند؛ به احزاب وصل بودند و کمتر دیدم به آدمهای شایسته داده نشده و همیشه به آدمهایی که رابطهی خوب و یا پارتی داشتند، داده شده است.
این دانشجوی افغانستانی با اشاره به استدلال برخی مسوولان مرتبط ایران دربارهی اعطای بورسیه، عنوان میکند: آنها اذعان دارند که کسانی را بورسیه میکنیم که داخل افغانستان درس خواندند و میخواهیم روی اینها سرمایهگذاری کنیم تا بازگردند و این درحالیست که در عمل اینطور نیست و چندین نفر را میشناسم که همین جا درس خواندند و به واسطه پدرشان که از احزاب سیاسی بوده؛ بورسیه شدهاند.
او حتی ابرازامیدواری میکند که خدا کند یک درصد از این 500 بورسیه به دانشجویان شایسته اختصاص پیدا کند و فقط مختص وزارت علوم نباشد و شامل رشتههای علوم پزشکی که شرایط درس خواندن در آنها سختتر است هم بشود، چون بچههایی که پزشکی قبول میشوند شهریههای 10 تا 12 میلیون تومانی و حتی بیشتر دارند و باید بپردازند.
مرزبندی بین افغانستانیها
چندی پیش روزنامه فرهیختگان در گفتوگو با «حسین عطایی»، رتبهی 300 کنکور کارشناسی و رتبهی چهار کنکور ارشد رشته علوم سیاسی سال 96، نوشته است: «وضعیت ما خیلی سختتر است. در اینجا حتی باید بین افغانستانیها هم مرزبندی کنیم. دولت ایران هر ساله نزدیک به 500 بورسیه به افغانستان میدهد. این بورسها به دولت افغانستان و بین احزاب تقسیم میشود. باید گفت بسیاری از کسانی که برای بورس وارد ایران میشوند، صلاحیتهای لازم علمی را ندارند و با لهجهی فارسی ایرانی آشنایی ندارند، اما مهاجران در شرایط سختتری هستند. ما کنکور را باید بگذرانیم. این کنکور مثل مسابقه دو است که در آن ایرانی و افغانستانی شرکت میکنند. در این مسابقه افغانستانیهای مهاجر 10 کیلومتر عقبترند. در وزارت علوم به آقای علیزاده گفتم اگر ایران آن 500 بورسی که به دولت افغانستان میدهد سالانه 10 تای آن را به مهاجران اختصاص میداد، خیلی بهتر بود. او گفت ما بورسها را به کسانی میدهیم که فردا روز در توسعهی افغانستان نقش داشته باشند. من گفتم شما بررسی کنید رأس حکومت افغانستان را ببینید که اکثر مسوولان افغانستانی، پیشینهی مهاجران دارند و از متن مهاجرت رفتهاند در دولت. گفتم یک مهاجر از کودکی در ایران بزرگ میشود و زیستبوم و شخصیتش در اینجا شکل میگیرد و خیلی راحتتر میتواند رشد کند. ما گفتیم اگر مکانیسمی ایجاد شود که وزارت علوم ایران قراردادی با دولت افغانستان ببندد که اینها را به دولت معرفی کند، مشکل حل میشود. حیف است این بورسیهها داده شود و برخی از آنها بعد از دو ترم مشروطی اخراج شوند.»
بورسیههای تحصیلی افغانستانیها با بیکفایتی حیف و میل میشود!
«ستاره قربانی»، رتبهی 18 کنکور ارشد سال 96 رشته استخراج معدن نیز در این باره حرفها دارد؛ او دربارهی این که بورسیههای تحصیلی که به افغانستان داده میشود، چرا به افرادی که مستحق آن هستند، نمیرسد؟، میگوید: به نظر من دو دلیل اصلی وجود دارد؛ اول حاکمیت رابطه به ضابطه و دوم قومیتپرستی در افغاستان!
او ادامه میدهد: سالانه بورسیههای زیادی از کشورهای مختلف به افغانستان تعلق میگیرد و فقط از ایران نیست و متاسفانه با بیکفایتی وزارت تحصیلات افغانستان و سازمانهای بورس دهنده و دخالت وزرا و وکلا حیف و میل میشود و به افرادی داده میشود که به واقع شایستگی ندارند.
این دانشجوی رتبهی برتر ارشد با بیان این که «بورسیههای درجه یک نصیب خویشاوندان، افراد صاحب قدرت و سیاستمداران میشود»، اظهار میکند: سایر بورسیهها هم به بچههای پشتون، بلوچ و تاجیک میرسد و حتی پشتونهای پاکستانی هم فقط به خاطر قومیتشان از اینها سهم میبرند و بیشتر دانشجویان افغانستانی مقیم ایران از قوم هزاره [شیعیان] هستند که در افغانستان محبوب نیستند و با وجود این که شایستگی لازم را دارند، اما همواره مورد بیتوجهی و بیمهری قرار میگیرند.
او تصریح میکند: داشتن شایستگی در افغانستان به هیچ وجه ملاک مهمی نیست و قدرت، رابطه و نژاد تعیین میکند چه کسی رشد کند و به چه کسی اجازهی پیشرفت داده نشود.
برخی قبل از آزمون بورسیه، ستارهدار هستند!
«هادی رضایی»، دانشجوی افغانستانی و رتبهی 26 کنکور ارشد سال 96 رشته معدن گرایش مکانیک سنگ و تونلسازی، میگوید: وقتی در دانشگاه کاشان بودم، هر سال حدود 7 نفر به عنوان بورسیه وارد این دانشگاه میشدند؛ با اینها هم اتاق بودیم و خودشان هم میگفتند بر اساس همان رابطهای که داشتیم بورسیه شدیم و در میان آنها، کسی بود که پدرش در یک منطقه در افغانستان قاضی بود یا در حزب خاصی فعالیت داشته و از این راهها توانستند بورسیه بگیرند.
خبرنگار انصاف نیوز از او پرسید: «مگر از کسانی که متقاضی بورسیه هستند آزمون علمی گرفته نمیشود؟» که پاسخ میدهد: آزمون میدهند، اما وقتی از خودشان هم سؤال میکردیم، میگفتند آزمون، «صوری» است و سر جلسهی امتحان از قبل جلوی اسم ما علامت خورده و قبول شدن ما از قبل هماهنگ شده است.
رضایی عنوان میکند: البته شاید در میان این افراد، کسانی هم باشند که صلاحیت علمی داشته باشند، اما آنها نه به خاطر صلاحیت علمی بلکه بدلیل این که روابط پشت پرده، بورسیه میشوند.
از فروش امتیاز بورسیه تا عضویت در یک حزب سیاسی
یک دانشجوی استعداد درخشان دانشگاه فردوسی مشهد دربارهی چگونگی اعطای بورسیه در گفتوگو با خبرنگار انصاف نیوز میگوید: شاید قبل از سال 87 و 88 بچههای افغانستانی که در ایران ساکن بودند با توجه به درخواستی که به وزارت علوم ایران میدادند از اینجا پذیرش میگرفتند، اما بعد از آن سیاست تغییر کرد و گفتند بورسیهها از داخل افغانستان توزیع میشود و پرونده مهاجران ساکن ایران را نمیگیرم.
به گفتهی این دانشجو که نخواست نامش منتشر شود، وقتی این ماجرا به داخل افغانستان کشیده شد، این پرسش مطرح میشد که بورسها دست چه کسانی است؟! همه در افغانستان این را میدانند که روسای احزاب بشدت در این کار دست دارند و به تازگی هم اطلاع پیدا کردم که روسای دانشگاههای خصوصی و بعضی دپارتمانها هم در این کار دخالت دارند و به این ترتیب اگر همین حالا در افغانستان یک رابطهی قوی یا واسطهای داشته باشید، میتوانید براحتی خودتان را بورس کنید.
او تصریح میکند: برای نمونه لازم نیست از برخی دانشجویان افغانستانی که در دانشگاه فردوسی مشهد بورس شدهاند، بپرسید چطوری بورسیه شدهای؟، بلکه بهتر است جویا شوید پدرت کیست و یا فامیل چه کسی هستی؟! و به تازگی وقتی با یکی از همین دانشجویان دارای «ژن خوب» که در دانشگاه فردوسی، کارشناسی میخواند صحبت کردیم، میگفت: برای ارشد یک جای دیگر میروم؛ اگر هم نشد همین جا [دانشگاه فردوسی] دوباره یک بورسیه دیگر میگیرم. اینقدر با قاطعیت و اطمینان صحبت میکرد که شما فکر میکردید بورس خود را گرفته و مهرماه در دانشگاه مینشیند. اینها وابسته به یکی از احزاب سیاسی و اسلامی افغانستان بودند.
این دانشجوی استعداد درخشان در پاسخ به این پرسش: «کسانی که از ایران میروند و از احزاب سیاسی تقاضای بورسیه دارند، احزاب در قبال اعطای آن چه توقعی از آنان دارند؟»، میگوید: در بیشتر موارد، توقع خاصی ندارند و تنها بورس را یک ابزار خرید و فروش میدانند و در واقع نوعی معامله است.
وقتی خبرنگار انصاف نیوز این موضوع را مطرح کرد: طبق گزارشهایی که به ما رسیده برخی مدعی هستند که در قبال عضویت در یک حزب سیاسی یا اسلامی بورسیه هم اعطا میشود، این دانشجوی افغانستانی، توضیح میدهد: این مورد را هم دیدهام دانشجویانی که اسمی در میآوردند، آن حزب، او را برای خودش میگیرد و امتیازاتی از جمله بورسیه هم به او میدهد.
در پایان از این دانشجوی افغانستانی پرسیده شد: «واسطهها بورسیهها را به چه قیمتی و چگونه به فروش میرسانند؟!» که او میگوید: قیمتهای مختلفی دارد و یک بورسیه برای مقطع ارشد در ایران تا 15میلیون تومان بفروش میرسد و البته اینطوریست که آنها [احزاب سیاسی، روسای دانشگاهها، کارمندان دولت و…] این بورسیهها را ابتدا بین اقوام درجه یک خود توزیع میکنند که در اینصورت معاملهای صورت نمیگیرد، اما گاه دو تا سه دلال در دستگاه پیدا میکنید که شما را پیش آنها میبرند و سهم خود را میگیرند و در نهایت شما را برای بورسیه معرفی میکند.
بر اساس این گزارش، کشورهای زیادی از جمله ایران، ژاپن، چین، ترکیه، مالزی، قزاقستان، فرانسه، سوئیس، مکزیک، هند و… هر ساله به افغانستان بورسیه میدهند، اما همواره دانشجویان افغانستانی عقیده دارند که در اعطای این بورسیهها نه تنها شفافیتی وجود نداد بلکه «رابطه» تعیین کننده آن است.
«صفیالله جلالزی»، سخنگوی وزارت تحصیلات عالی افغانستان آبانماه 1394 بود که به فارس گفته بود: تاکنون هیچ وکیل، وزیر و مقامی نتوانسته از طریق غیرشفاف برای نزدیکان خود بورسیه بگیرند. انتخاب این که چه کسی شامل بورسیه شود مربوط به کمیسیونی است که در وزارت تحصیلات عالی برگزار میشود.
او احتمال داده است: برخی مقامات دولتی از طریق سفارتخانهها، نزدیکان خود را به بورسیههای تحصیلی که از طریق کشورها اعلام میشود بفرستند، زیرا ما در جریان اخذ امتحان سفارتخانهها نیستیم و نمیدانیم به چه افرادی و با چه شرایطی بورسیه اعطا میشود!
با این وجود، همچنان دانشجویان افغانستانی بویژه مهاجران ساکن ایران نسبت به نحوهی اخذ بورس اعتراض دارند؛ بهطوری که شماری از آنها میگویند نه تنها مقامات افغانستان بلکه کشورهای بورس دهنده هم از وجود فساد گسترده در اعطای این بورسها خبر دارند، اما بدلایلی سکوت میکنند یا حتی بنظر میرسد برخی از آنها در اعطای غیرقانونی آن دست دارند.
گزارش از خبرنگار افغانستانی انصاف نیوز
انتهای پیام
در دوران ستم شاهی یکی از سالم ترین تشکیلات دولتی دانشگاهها بود ، هیچ چیز مانع تحصیل نبود و هیچ حقی ضایع نمیشد . بیشترین دانشجویان از شهرهای کوچک و دورافتاده بودند . همکلاس ما پس از تحمل سه سال حبس به اتهام سیاسی به دانشگاه بازگشته و سرکلاس نشسته بود !