خرید تور تابستان

«ایران برای همه ایرانیان» در پاسخ رهبری به مولوی عبدالحمید

مهرداد خدیر در عصرایران نوشت: پاسخ مقام معظم رهبری به نامه مولوی عبدالحمید امام جمعه اهل سنت زاهدان و از متنفذترین شخصیت های هم وطنان سُنّی مذهب خاصه در جنوب شرقی کشور حایز چنان اهمیتی است که می توان از آن نه تنها به عنوان یک نقطه عطف یاد کرد که به مثابه یک فرمان قابل توجه و تحلیل است.

برابر اطلاعیه ای که با امضای رییس دفتر مقام معظم رهبری انتشار یافته آیت الله خامنه ای تصریح کرده است:

«همه ارکان جمهوری اسلامی موظفند هیچ گونه تبعیض و نابرابری بین ایرانیان از هر قوم و نژاد و مذهبی روا ندارند».

خود حجت الاسلام محمدی گلپایگانی نیز اظهار امیدواری کرده است «با الهام از تعالیم اسلامی و تمسک به اصول قانون اساسی همه ما به عنوان ایرانی بتوانیم در جهت اعتلای کشور و تأمین منافع ملی و تحکیم وحدت و یک پارچگی گام برداریم و نقش خود را در انجام وظایف دینی و ملی ایفا کنیم.»

اهمیت موضوع را در چهار نکته می توان تبیین کرد:

«ایران برای همه ایرانیان» در پاسخ رهبری به مولوی عبدالحمید

1- این نامه فراتر از پاسخی صرفا عاطفی یا حتی از جانب قدرت مندترین چهره روحانیت تشیع به یک روحانی متنفذ سُنی است. زیرا یک فرمان است. فرمان رفع تبعیض و محو نابرابری یا اعلام سیاسی روا ندانستن آن.

2- در پاسخ کوتاه رهبری بر «برابری» تأکید شده است. ستایش برابری و سرزنش نابرابری یک مفهوم کاملا مدرن است که در هیچ متن سنتی مسبوق نیست.

هنگامی که برخی کوشیدند دکتر علی شریعتی را به ترویج بنیاد گرایی متهم کنند و حتی بعضا پا را فراتر گذاشتند و گفتند اگر در جامعه اهل سنت داعش ظهور کرده در تشیع هم چنین امکانی با آموزه های شریعتی وجود دارد در پاسخ و نفی و به درستی گفته شد شریعتی منادی دو مفهوم کاملا مدرن آزادی و برابری بوده است. در حالی که این دو هیچ جایی در بنیاد گرایی ندارند.

در سفر سال 88 به افغانستان هرات مجال دیدار و گفت و گویی با یکی از روحانیون افغان منتسب به طالبان فراهم آمد که چهره ای صرفا مذهبی بود و پس از سقوط حکومت طالبان نیر به درس و بحث خود ادامه می داد و با محدودیتی رو به رو نشد.

چرا که منظور از طالبان بیش از آن که یک گروه و تشکیلات باشد «طالب ها» است به مفهوم طلاب علوم دینی و گرایش های مختلف دارند.

وقتی پرسیدم : چرا با انتخابات مخالف اید و رأی مردم را نمی پذیرید؟ بی درنگ پاسخ داد: «هل یستوی الذین یعلمون و لا یعلمون»؟

او آیه قرآن را خواند که «آیا آنان که می دانند با آنان که نمی دانند برابرند؟» پاسخ دادم: منظور این آیه ستایش دانستن است و علم و آگاهی نه سرزنش برابری اما او اصرار داشت که این آیه برابری و مساوی دانستن را نفی می کند و ما با انتخابات مخالفیم چون بنای آن بر برابری آراست!

این مثال ذکر شد تا بر حساسیت نسبت به واژه «برابری» تأکید شود که در نگاه برخی اگر هم مفهومی ضد دینی نباشد برون دینی است.

با این نگاه می توان مهم ترین کلیدواژه در پاسخ آیت الله خامنه ای به مولوی عبدالحمید را «برابری» دانست که در قالب روا ندانستن «نابرابری» ابراز شده است.

3- هم در پاسخ رهبری و هم در توضیح رییس دفتر محترم، بر واژه «ایران» و نیز «ایرانیان» تأکید شده است. تا جایی که آقای محمدی گلپایگانی حتی نمی گوید «همه ما به عنوان مسلمان» بلکه می نویسد «همه ما به عنوان ایرانی».

جا دارد توجه دوستانی که در ماه های اخیر رؤیای احیای امپراتوری صفوی با تأکید بر دو عنصر «تشیع» و «زبان پارسی» را تئوریزه می کنند یا دروصف آن می نویسند به این نکته جلب شود که جناب مولوی عبدالحمید نه پارسی زبان است نه شیعه اما ایرانی است و کمتر از من و شما هم ایرانی نیست. کاملا هم ایرانی است.

شرط و مشخصه ایرانی بودن اما چیست؟ شیعه بودن است یا به زبان پارسی سخن گفتن یا دست کم به یکی از این دو ویژگی شناخته شدن؟ در این صورت مولوی عبدالحمید و پیروان و همفکران که نه شیعه هستند و نه پارسی زبان چگونه ایرانیانی اند؟

پاسخ البته روشن است: ایرانی هر کسی است که شناسنامه جمهوری اسلامی ایران برای او صادر شده و در شناسنامه هم نه شیعه یا سنی بودن قید می شود و نه زبانی که به آن تکلم می کنند و البته بخش قابل توجهی از دارندگان شناسنامه ایران، به زبان پارسی سخن می گویند و پیرو مذهب شیعه اند.

بر این پایه اصطلاح «مسلمان شناسنامه ای» هم نادرست است چون در شناسنامه نیامده که شخص مسلمان است. شاید گفته شود که فرض بر مسلمان بودن هر به دنیا آمده ای است و تنهاغیر مسلمانان مشخص می شوند. اما به هرحال در شناسنامه نمی نویسند مسلمان.

4- آقای محمدی گلپایگانی بر 4 آرمان تأکید کرده وهر چهار ملی است: اعتلای کشور (ایران)، تأمین منافع ملی، تحکیم وحدت و یک پارچگی (ایران).

نویسنده این سطور اگر چه نمی خواهد سخنی را به رهبری نسبت دهد ولی این مکاتبه را نمی تواند در قالب «ایران برای همه ایرانیان» تفسیر نکند.

ایران برای همه ایرانیان یعنی هیچ عامل یا مؤلفه ای اعم از زبان و مذهب و قومیت توجیه گر نابرابری و تبعیض نیست.

ایران برای همه ایرانیان یعنی همه ایرانیان فارغ از این که چه دین یا مذهبی دارند یا به چه زبانی تکلم می کنند و تابع و متکلم به مذهب رسمی و زبان رسمی هستند یا نه حقوق برابری دارند.

از واژه های بسیار مهم دیگر در پاسخ کوتاه رهبری این است که در کنار تعبیر «هر قوم و نژاد» واژه «مذهب» هم آمده است.

به یاد آوریم سال پیش و هنگامی که منشور حقوق شهروندی را دولت روحانی منتشر و شخص رییس جمهوری به عنوان یک سند ملی مبتنی بر قانون اساسی امضا کرد برخی از اصول گرایان برنتافتند وخُرده گرفتند که در این منشور بر «برابری حقوقی» فارغ از زبان و نژاد و قومیت و مذهب تأکید شده در حالی که در قانون اساسی هر چند زبان و قوم و نژاد آمده اما به مذهب اشاره نشده است.

در واقع می خواستند بگویند یا دوست داشتند بگویند نابرابری در جایی که پای مذهب در میان باشد توجیه دارد و اگر رو در بایستی و نیاز به آرای اهل سنت یا نگرانی های دیگر نداشتند می پرسیدند آیا پیروان مذهب رسمی با پیروان مذاهب دیگر برابرند؟

در پاسخ رهبری اما آمده: «هیچ گونه نابرابری بین ایرانیان از هر قوم و نژاد و مذهبی روا نیست.»

چنان که گفتیم بر واژه های نابرابری، ایرانیان و «هر مذهب» باید درنگ کرد چرا که در نگاه صرفا سنتی نه بر برابری تأکید می شود نه بر ایران و مهم تر و حساس تر از همه البته «هر مذهب».

با این اوصاف گزاف نیست اگر در توضیح این نامه بنویسیم:

ایران برای همه ایرانیان و از این رو شاید شگفت آور نباشد که آنان که ایران را بیشتر برای خودشان و نه همه ایرانیان می خواهند چندان به این پاسخ نپرداخته اند یا بعید نیست بخواهند این گونه القا کنند که در چارچوب های ملاحظات حکومتی بوده حال آن که اگر چنین بود به صرف تشکر یا اعلام دستور به مقامات بسنده می شد یا پاسخ علنی و منتشر نمی شد و یا صرفا به قانون اساسی ارجاع می شد تا بحث مذهب هم درنگیرد.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا