«شعرا دیوانهاند، خودکشی در آنها زیاد است»
«امیرحسین ناظری کنزق»، انصاف نیوز: دفتر کارش در طبقه 12 یک برج بود. انتظار داشتیم یک دفتر شیک و رسمی در انتظارمان باشد اما وارد که شدیم مواجه شدیم با دفتری ساده که کف آن را فرش انداخته بودند و باید کفشهایت را برای ورود درمیآوردی. دکتر خودش به استقبالمان آمد و ما را به اتاقی راهنمایی کرد که روی دیوارهایش پر بود از تقدیرنامهها و مدارکی که مربوط به خودش بود. تقدیرنامهها از بهترین دانشگاهها و پژوهشگاههای سراسر دنیا بود. با وجود اینکه 73 سال سن داشت اما از یک جوان 20 ساله با امید بیشتری زندگی میکرد. دکتر «حسین باهر» که سالها در دانشگاههای معتبر دنیا ازجمله مک گیل تدریس کرده حالا روبروی ما نشسته بود و میخواست برایمان از خودکشی هنرمندان بگوید. این سوژه زمانی به فکر ما رسید که خبر خودکشی کوروش اسدی را شنیدیم. در ادامه فیلم و متن مصاحبه انصاف نیوز با حسین باهر را میبینید.
انصاف نیوز: آقای دکتر! بعضی معتقدند خودکشی در جامعه رواج دارد و هنرمندآن هم بهعنوان بخشی از جامعه خودکشی میکنند اما بعضی دیگر معتقدند هنرمندان اصولاً تمایل بیشتری به خودکشی دارند و خاص هم خودکشی میکنند. شما کدام نگاه را تایید میکنید؟
حسین باهر: درباره خودکشی حرفهای زیادی زدهشده. حتی درباره حیوانات هم این موضوع را داریم؛ مانند نهنگها. در یک بیان ساده ما جسم و روح داریم. اگر اینها باهم سازگار نباشد همدیگر را از بین میبرند؛ یعنی اگر روح در جسم نگنجد از آن خروج میکند. ممکن است این خروج بهصورت خودکشی جسمی باشد یا خودکشی عرفانی. یکی از راههای دیگر هم فرافکنی است مانند طنزپردازی. اگر بین ذهن عقلی و ذهن عشقی ما تناقض به وجود بیاید این مشکل را به وجود میآورد. ما 4 تیپ مستعد خودکشی داریم. یکی از طریق ژن مانند آنهایی که در خانواده خودشان خودکشی داشتند. دوم محیط، در بعضی از مناطق ایران خودکشی زیاد است یا سوئد که کشوری ابری است در آن خودکشی زیاد است. یا مثلاً چون زنها مشکلات بیشتری در جامعه دارند بیشتر خودکشی میکنند اما خوشبختانه کمتر فوت میشوند؛ اما از اینها که بگذریم به هنرمندها میرسیم که اینها تیپهای عاطفی هستند که احساسات در آنها بسیار غلیظ است که خیلی آسیبپذیری بالا دارند و روحشان نیاز به پروازهای نامحدود دارد و وقتیکه شرایط پرواز نباشد مانند پرندهای که در قفس باشد آنقدر خود را به دیوار میکوبد تا از بین برود. در ایران ما کمتر هنرمند داشتیم اما در دنیا بسیار زیاد بود. مثلاً در ایران صادق هدایت را داشتیم که از نوشتههایش مشخص است روحش چقدر نیاز به پرواز داشته. در مورد همینگوی او چون تعداد زیادی آدم در جنگهای مختلف کشته بود کشتن برایش سادهشده بود؛ و درباره مایکل جکسون او بهنوعی اشباعشده بود.
هنرمندان تلاش میکنند نوع خودکشی آنها خاص باشد. چقدر نوع خودکشیها میتواند دلیل خودکشی را مشخص کند؟
شاید سادهترین دلیل این خودکشیهای خاص جلبتوجه باشد. اصولاً خودکشی امری است که مظلومنمایی است و باعث جلی توجه است. اگر کمی عرفانی حرف بزنیم انسان در جهنمی گیر میکند که سوختن برایش بهشت میشود؛ یعنی این درد کمی عالم آنها تسکین میدهد. البته خود ابزار هم مهم است مثلاً در کشورهایی که تفنگ در اختیارشان است با تفنگ خودشان را میکشند؛ بنابراین شرایط و ابزار مهم و مؤثر است.
بدرفتاریهای جامعه چقدر تأثیر دارد در خودکشی هنرمندان؟ و این را چگونه با آن جلبتوجه که خودتان گفتید توجیه میکنید؟
تصور دیده شدن بعد از مرگ در هنرمندان وجود دارد. حتی خیلیها قبل از خودکشی نامه مینویسند یا عکس میگیرند؛ یعنی شخصی که به مرز بیتفاوتی میرسد بهجایی میرسد که از کشتن خود هم ابزاری برای جلبتوجه میسازد. هنرمند میخواهد فقط از این شرایط تقاص بگیرند و برایشان مهم نیست به کجا میروند. خیلی از زنان برای آزار شوهرشان خودکشی میکنند.
هنرمندانی که به لحاظ مالی مشکلی نداشتند و محبوب هم بودند چرا خودکشی میکنند؟
اینها اشباع میشوند. بیانگیزگی عامل مهمی است. اینکه میگویند حتماً کار بکن حتی اگر پولی نمیگیری کارکن. کار خیریه کن برای همین است. اینها اشباع میشوند؛ و دست به خودکشی میزنند. من خودم مورد مشابه ای شبیه این داشتم که آدم خوشتیپ و خوشبرخورد و ازلحاظ جنسی هم خیلی جذاب ولی مخواست خودکشی کند. ما رفتاردرمانی نتوانستیم کاری کنیم و او را هورمون تراپی کردیم و درمان شد البته.
خیلیها معتقدند که با خواندن متنهای این نویسندهها بهراحتی میتوان متوجه شد که احتمال خودکشی در آنها بسیار زیاد است. آیا این حقیقت دارد؟ اصولاً نوشتههای یک نفر چقدر به شخصیت او مربوط است؟
کسانی که شعر تلخ میگویند. آهنگهای سیاه میسازند همه افسردهاند که متأسفانه این روزها در ایران زیاد شده؛ و از آنها بدتر آنهایی که اینها را گوش میدهند. شما وقتی اخبار و چیزهای منفی گوش کنید افسرده میشوید. بالاخره دنیا سختی دارد اما نباید ناامید شد. شاید یکی از دلایل خودکشیها این است که ما رفاه زدهشدهایم. شما خانوادههای متمول را نگاه کنید کسی که خودش را از طبقه 19 ساختمانی در خیابان فرشته پائین میاندازد به لحاظ مالی مشکلی ندارد اما رفاه زدهشده است.
خیلی از هنرمندان ما خودکشی تدریجی داشتند. رو به اعتیاد آوردهاند و بعد یا اوردوز کردهاند یا در فلاکت مردهاند. این هم خودکشی محسوب میشود؟
بهطورکلی هرگونه آزار و اذیت تدریجی و یکجا این خودکشی است. اوردوز یکچیز عمدی نیست. گاهی کاری میکنند که در آن گیر میکنند. یکی از مشکلاتی که مسکرات و مخدرات دارند همین است که بیحساب میشود.
من یک کیث موردی را میخواهم با شما مطرح کنم. من یک شاعر جوان را میشناسم که به خاطر اینکه نتوانست کتاب خودش را چاپ کند اقدام به خودکشی کرد. البته از دنیا نرفت ولی خب اقدام به خودکشی کرد. چقدر اینکه یک هنرمندی که میخواهد روی جامعه تأثر بگذارد میتواند از همان جامعه تأثیر بپذیرد؟
اینها اصول دنبال بهانهاند برای خودکشی. آیا شده که اینها مشکل خودشان را با مشاور مطرح کنند؟ ما هم درد و بلا زیاد داریم اما به خوکشی فکر نمیکنیم و مسائل را حل میکنیم. ما تنها یک خودکشی داریم که معقول است و آنهم شهادت است که اسمش هم دیگر خودکشی نیست؛ اما اینکه یک نفر به خاطر یک مساله مادی خودش را بکشد باید مراجعه کند به مشاور. هیچکسی در این کشور از گرسنگی نمیمیرد و به نظرم این بهانه است. آدمی که اقدام به خودکشی میکند آدم خودخواهی است. چراکه خودش را راحت میکند دیگران را ناراحت میکند.
بنا بر تجربه هنرمندان جوان بحران هویت پیدا میکنند. معمولاً حرفشان این است که جامعه ما را درک نمیکند و برای همین خودکشی میکنند. بهطور مثال فکر میکنند شعر گفتن مهمترین کاری است که یک انسان میتواند انجام دهد ولی جامعه آن را نمیفهمد. این بحران اصولاً چقدر واقعی است و چقدر توهم آن فرد است؟
منجمله شمارا با جابهجایی کلمات جواب میدهم. اینها بحران هویت ندارند، اینها هویت بحرانی دارند. شعر که نشد نان. ما الآن 6666 تا شاعر داریم که به هیچ دردی نمیخورند مگر برای ارضا خواستههای خودش. نمیشود که شعر کفت. من میگویم شعر تفریح است باید پول دربیاورند و شعر را بهصورت تفریح دنبال کنند.
اصولاً بیشتر نویسندهها و خوانندهها بیشتر خودکشی میکنند. چرا این اتفاق میافتد؟
من جواب شمارا قرآنی میدهم. قرآن شعرا را همردیف دیوانهها میداند. ما یک سوره شعرا داریم. در سوره شعرا میگوید فقط یک دسته از شعرا بهدردبخورند و آنهایی که علیه ظلم شعر میگویند. شاعران کهن ما شعر کار اصلی آنها نبوده و در کنار کارهای دیگر شعر میگفتند. همین حالا هم من دو پرفسور را میشناسم که در کنار کارشان شعر میگویند. به نظر من شعر دسر است و غذا نیست.
شما گفتید هنر باید ایدئولوژی داشته باشد؛ اما مدرنیته این را نفی میکند و هنر را ابزاری میداند برای بروز درون هنرمند. همان قضیه هنر برای هنر و شاعران جوان هم بیشتر به سمت همین موضوع میروند.
ما هنرهای مختلفی داریم اما خاصه درباره شعرا، آنها سردرگمیهای بسیاری دارند. از طرفی ما دوران مدرنیته را رد کردهایم و به پستمدرنیته رسیدهایم و پستمدرنیسم کلاً تک مهارتی را رد میکند. عشق 100% جنون است و عقل 100% هم جمود است. شعرا هم باید حتماً همراه عشق عقل داشته باشد. قرآن میگوید شاعری خوب است مه بتواند علیه ظلم شعر بگوید.
از طرفی به نظرم هنر برای هنر کاری بیهوده است. اینکه نشد کار.
به نظر شما جامعه ما اصلاً مدرنیته را تجربه کرده که به سمت پست مدرنیزه برویم؟
ایران از سنتی پریده به پستمدرنیست. ما تعریف مدرنیته را نداشتهایم هیچوقت. به همین دلیل ما بهجای استفاده بهینه از فنّاوری از آن سوءاستفاده میکنیم.
در هنر چطور ما مدرنیسم را تجربه نکردیم؟
در رابطه با هنر باید بگویم ما باید به سمت هنر پیامدار برویم. هنر باید پیام داشته باشد. باید انسان را به فکر وادار کند. نه اینکه انسان را به بیفکری وادار کند. برای همین مسکرات حرام است. الکل که حرام نیست مسکرات حرام است، یعنی چیزی که انسان را از خودش خارج کند. حالا این مسکر میتواند از جنس موسیقی شعر یا هر چیزی باشد.
افراد مشهور که خودکشی میکنند موجی به وجود میآید که دیگران خودشان را بکشند. مثلاینکه فردای روزی که مایکل جکسون خودش را کشت 50 نفر خودشان را پائین انداختن و خودشان را کشتند. چقدر این موج را واقعی و تأثیرگذار میدانید؟
همانطور که بیماریهای جسمی میتواند سرایت کند بیماریهای روحی هم برای کسانی که مستعد بیماری است میتواند واگیردار باشد. مثلاً نهنگها دستهجمعی خودکشی میکنند. رهبر نهنگها که به سمت خشکی میرود همه پشت او میروند. برای همین ما در دین داریم که مسئولیت فردی است. شما مسئولیت کار خودتان را دارید. خدا به پیغمبر میگوید تو با مردم مشورت کن اما خودت تصمیم بگیر این یعنی اینکه خود آدم باید تصمیم بگیریم. در باب تقلید هم شما اگر بتوانید خودتان تصمیم بگیرید تقلید برای شما حرام است.
بهعنوان سؤال آخر، نقش آموزشوپرورش و آموزش عالی در جلوگیری یا شناسایی این موارد چگونه باید باشد؟
دو نقش آموزشوپرورش دارد. یکی اینکه محیط آموزش را دلانگیز کند و دوم اینکه معلمهای اخلاقی هم تعلیمات اخلاقی بدهند. امروزه سواد خواندن و نوشتن نیست، خیلی از آیتمهای اجتماعی و… سواد محسوب میشود.
در آخر میخواهم بگویم که خودکشی کار قهرمانانهای نیست و عملی خودخواهانه است و این امری مذموم است و در دین اسلام هم این کار حرام است. من از همینجا اعلام میکنم من مجانی دو کار را میکنم یکی مشاوره ازدواج و یکی مشاوره خودکشی. اگر کسی خواست خودش را بکشد سی دقیقه قبل یک زنگی به من بزند که انشا الله بتوانم کمکی کنم.
گفتنی است انصاف نیوز پیش از این هم درباره خودکشی هنرمندان با دو نفر از صاحب نظران مصاحبه کرده بود که میتوانید در لینک زیرآن ها را بخوانید.
«تنهایی» بزرگترین عامل سوقدهنده بسوی خودکشی: «بموقع به داد افراد برسیم»
انتهای پیام