ارزشهای اجتماعی و مصیبتهای فوتبالی
«مهدی فخرزاده» در سایت راه روز نوشت: آن روزها عدد ۷۶ انگار خیلی خوش یمن بود. از خرداد ۷۶ چند ماهی گذشته بود و جامعه برای بردن تمام بازیهای باخته، پر از انرژی بود. بازی رفت در تهران مساوی شده بود و استرالیاییها خیلی امیدوار به شکست ما در کشورشان بودند. تا اواخر نیمه دوم، ۲ گل زدند و ما عقب افتادیم، اما دقیقه ۷۶ گل کریم باقری، قدری امید را به تیم ایران بازگرداند تا خداداد کار را مساوی کند و تیم ملی به جام جهانی برود. شاید شیرینترین صعود فوتبال ما به جام جهانی همین بود که یک روز پر از جشن در تهران را به خود اختصاص داد. آن روزها و روزهای پیش از آن، حتی با کتف یا پای شکسته هم میشد بازی کرد و ریختن یک استکان چای، مصدومیت محسوب نمیشد.
مردم در بیشتر کشورهای دنیا، دیوانه وار فوتبال را دوست دارند، این ورزش، محلی برای هم کنشی طبقات مختلف است و تأثیر بسیاری بر حوزههای مختلف دارد. امروز البته فوتبال بازاری بزرگ است که از ساقهای متعصب مارادونا، پائولو مالدینی، تونی آدامز و رایان گیگز یا بهزادی، مظلومی و شیرزادگان فاصله گرفته، اما با تمام این اوصاف، باید گفت: فوتبال در همه جا هست! و ساحتهای دیگر را نیز از خود متأثر میکند. همین ضریب تأثیر بالای مستعطیل سبز است که بوی خوبی به مشام سرمایهداران بزرگ جهان رسانده و میبینیم امروز چه پولهای هنگفتی وارد این حوزه میشود.
اما ماجرا در ایران قدری متفاوت است. در اینجا خبری از آن سرمایه دارانی که تیمهای بزرگ را مدیریت کنند نیست، بلکه درآمد فوتبال به جیب نهادهای غیرمرتبط مثل صدا و سیما میرود و مدیران فوتبال را فدراسیون انتخاب میکند که با کاسه گردانی یا درآمدهای نفتی دولت، تیمداری کنند. جالبتر اینکه هیچ بیلانی از هزینهکرد درآمدهای فوتبال ایران وجود ندارد. شاید اگر ادغام صدا و سیما و فدراسیون فوتبال میسر بود، قدری مسیر درآمد فوتبال شفاف میشد که اگر اینگونه شود، نیاز به حضور پولهای مشکوک در فوتبال نیست. جدا از این معادله عجیب درآمدی، گویی برخی معادلات داخلی تیمهای مطرح را جریانهای سالم رقم نمیزنند. در این سالها کم ندیدهایم بازیکنان خارجی و ناشناس میلیاردی که فقط از فوتبال، نشستن روی نیمکت را خوب میدانند.
متأسفانه مشکل به همین زد و بندهای مالی آلوده ختم نمیشود! فوتبال از معدود مسیرهای احساس امید در بخش بزرگی از جامعه است و میتواند بر بسیاری از شاخصهای از جمله سرمایه اجتماعی تأثیرگذار باشد و بازی جریانهای سودجو با تیمهای بزرگی مانند پرسپولیس و استقلال، میتواند به کاهش سطح اعتماد و امید در جامعه و افزایش آسیبهای اجتماعی منجر شود. هواداری فوتبال با فراز و فرود تیمها، تولید ارزش میکند. پرسپولیس ۱۰ سال مسیر مدیریتی ویژهای را پیمود و امروز، استقلال هم همین مسیر را میپیماید، اما گویی قرار نیست پرسپولیس هم سر بر بالش سامان بنهد. تازه از پرونده ژوزه نفس راحت نکشیده، به دام پروندهای جدید افتاد و در بر همان پاشنهای که انتظار میرفت، چرخید.
شاید توصیه بسیاری از کارشناسان برای حل مشکلات فوتبال، فرمول خصوصیسازی باشد، فرمولی که امروز نتایج آن را در آذرآب اراک و هپکو میبینیم. با روند موجود، خصوصی شدن این دو تیم، دردی از آنها دوا نمیکند، اما به هرحال باید به داد این همه هوادار رسید، چرا که فضای زجرآلود حاکم بر این دو تیم بزرگ، اخلاق متناسب با خود را بازتولید میکند و احساس یأس، سرخوردگی و شکست را در جامعه افزایش میدهد. اگر مخاطب فوتبال در کشورهای توسعه یافته، شکست تیمش را با پیروزی در دهها ساحت دیگر جبران میکند، در ایران دنبال جبران همه شکستهای روزمره با موفقیت تیم محبوبش در فوتبال است!
یأس و ناامیدی، دشمن هر جامعهای است. یأس روح جامعه را میخورد و باید اذعان داشت که امروز عناصر یأس آور، پیرامون جامعه ما بسیارند. حتی صحبتهای مسئولین پر از گزارههای مأیوس کننده است و چالشهای بزرگی بر سر راه توسعه در ایران است که حداقل چشم اندازی از دستاورد کوتاه مدت یا میان مدت برای آنها وجود ندارد. مشکلات فوتبال از مشکلات حوزههای دیگر جدا نیست. مانند دیگر حوزهها نبود شفافیت و باندهای مختلف قدرتمند در کنار عوامل دیگر، تأثیر منفی بسیاری بر فوتبال ایران دارند، اما شاید بتوان فوتبال را با قدری نظم و مدیریت صحیح اصلاح کرد. اگر این اصلاح صورت نگیرد افزایش زمینههای ناامیدی در جامعه، میتواند آسیبهای اجتماعی را افزایش دهد. شاید بهتر بود در باشگاههای بزرگی مانند پرسپولیس و استقلال، به جای خرجهای آنچنانی که معمولاً نتیجهای هم نداشته است، به تقویت تیمهای پایه پرداخته میشد. به این ترتیب، تیمهای بزرگ به استخوان بندی صحیحتری میرسیدند و نیاز به این همه هزینه بیهوده نبود و در نتیجه دست باندها اندکی کوتاهتر میشد و به همان اندازه، نوسان در وضعیت این دو تیم کاهش مییافت.
به هرحال نهاد فوتبال بر ساختار ارزشی جامعه تأثیر دارد و از جمله معدود حوزههایی است که با مدیریت صحیح میتوان مشکلات فراوان آن را کاست. شاید نیازمند بازخوانی مجدد سنتهای خوب فوتبال خودمان باشیم. سنتهایی که با کسانی، چون اکرامی و دهداری در فوتبال ایران نهاده شد و تأثیری شگرف در این وادی داشت.
انتهای پیام