«پیام امام حسین جز این نیست که با اختیار خود انتخاب کنید»
امام حسین(ع) با سخنانی که در شب عاشورا در جمع یاران خود مطرح کرد در واقع خواست آنها را به تفکر وا دارد و ضمن نشان دادن ذات دین درحقیقت زمینه را فراهم کردند که ارزش و کرامت انسان در تصمیم گیری اصحاب تبلور پیدا کند.
حجت الاسلام والمسلمین محسن غرویان معتقد است: نگاه امام حسین(ع) به ارزشهای انسانی یک نگاه زمان مند و مکان بند نبوده یعنی حضرت، ارزشهای مطلق و جاودانه بشری را در حادثه عاشورا متجلی ساخت لذا وظیفه وجدانی و انسانی و فرازمانی و فرامکانی خود را انجام دادند و نگاهی به نتایج موقت و زودگذر نداشتند.
او می گوید: پیام امام حسین(ع) این است که مردمتان را اینقدر با فرهنگ پرورش دهید تا خودشان از درون تصمیم گرفته و راه خیر و شر را بشناسند و خود اراده کنند که در مسیر خیر حرکت کنند. پیام امام حسین برای روزگار ما و مردم ما جز این نیست که فرهنگسازی کنید تا با اختیار و انتخاب خود نور را برگزینند و از ظلمت دوری کنند.
استاد حوزه علمیه قم منافقان و چاپلوسان را دو دسته انسانهایی می دانند که دین را لقلقه زبان می کنند و بیان می دارد: جامعه در چنین شرایطی گرفتار بی اعتمادی و نفاق عمومی می شود و مردم به یکدیگر و به مسئولان اعتماد نمی کنند.حاکمان هم سعی می کنند مردم را به هرطریقی در صحنه نگه دارند و در مواقع لزوم از آنها استفاده کنند و ظاهرفریبی می کنند.
متن گفت وگوی شفقنا با این استاد حوزه علمیه قم را درادامه می خوانید:
امام حسین (ع) در شب عاشورا به یاران خود می فرمایند«من تکلیف دارم و این دشمنان با من سروکار دارند و اگر شما هم بمانید،کشته خواهید شد. هیچ تکلیفی بر شما نیست، هر کس که می خواهد از همین راه که آمده است، بازگردد، من بیعت خودم را از شما برمی دارم.» چرا امام این کلام را می فرمودند و مخاطب این کلام حضرت چه افرادی هستند؟
امام حسین(ع) در شب عاشورا که بیعت اصحاب با ایشان را بر می دارند، می خواستند به اصحابشان بگویدند که این تصمیم شما برای ماندن و شهادت در راه خدا باید تصمیم عاقلانه، عالمانه و آگاهانه باشد و از روی احساسات و هیجانات یا از روی رودروایسی نباید باشد چون ما معمولا در قبال کسانی که به آنها عشق می ورزیم چه مادر، پدر، استاد و … رودروایسی هایی داریم که حرف دلمان را نمی زنیم و بهرحال آنچه در ضمیر داریم را پنهان می کنیم.
امام حسین(ع) هم این حالت را در یاران خود حس کردند، هریک از یاران بلند می شدند و رجزی می خواندند و ابراز ارادت می کردند اما، حضرت با این کار به اصحاب خود خواستند بگویند خودتان به این تصمیم برسید و درواقع خواستند اتمام حجتی برای آنها باشد که با استدلال و منطق دست به انتخاب بزنند.
چرا امام ورای از دین، تا این حد به انسانیت انسان و حق اختیار آنان اهمیت داد و برای انسان ارزش قائل بود و به آنان حکم نکرد و دستور نداد؟ آیا این به آن معنا نیست که امام حسین(ع) انسانیت را زیربنای دینداری می دیدند؟
قطعا همینطور است. در قرآن کریم آیه«لا اکراه فی الدین» را داریم و این معنای خیلی عمیقی دارد یعنی ماهیت دینداری اکراه بردار نیست. دین یک باور قلبی و اعتقادی است که باید ضمیر و دل انسان با آن باور گره بخورد و این در صورتی امکانپذیر است که هیچگونه ظاهرسازی در آن نباشد. امام حسین در حقیقت خواستند ذات دین را نشان بدهند و درحقیقت زمینه را فراهم کردند که ارزش و کرامت انسان در تصمیم گیری اصحاب تبلور پیدا کند.
آیا گفتن این کلام مختص به امام حسین (ع) و موقعیتی این چنینی است یا اینکه دیگر معصومان هم این سخنان را دارند؟
اینگونه سخن گفتن مختص امام حسین(ع) نبوده و در تحلیل دقیقی از سیره سایر امامان(ع) می بینیم که آنها هم به ارزش و کرامت انسان قائل بودند گرچه عاشورا یک حادثه خاص و ویژه ای است، جزئیات آن بیشتر در تاریخ ثبت شده و علما هم به آن بیشتر پرداخته اند و این مساله کرامت و ارزش انسان خود را در حادثه عاشورا بیشتر نمایان کرده است.
چرا امام حسین (ع) در واقعه کربلا، به جای اینکه صرفا به فکر غلبه بر دشمن باشد و از یارانش بخواهد تا آخرین لحظه در میدان جنگ با او بمانند تا پیروز شوند، به آنها می آموزد که آزاد باشند و اختیار داشته باشند و در آزادی و اختیار کامل مسیر و هدف خود را انتخاب کنند؟
ژان پل ساتر می گوید: «تاوقتی یک انسان اسیر و دربند بر روی کره زمین داریم، آزادی بی معناست». نگاه امام حسین(ع) به ارزشهای انسانی یک نگاه زمان مند و مکان بند نبوده یعنی حضرت، ارزشهای مطلق و جاودانه بشری را در حادثه عاشورا متجلی ساخت لذا ایشان به فکر پیروزی بر یزید و بنی امیه نبود بلکه ایشان وظیفه وجدانی و انسانی و فرازمانی و فرامکانی خود را انجام دادند و احساس کردند که انسان باید این کار را انجام دهد لذا نگاهی به نتایج موقتی و زودگذر نداشتند.
آموزه های این سه فراز مهم برای دنیای امروز به ویژه دست اندرکاران و تصمیم گیرندگان و رهبران جوامع در ارتباط با مردمانشان چیست؟
حاکمان و سیاستمداران باید زمینه تبلور وجدان و عقلانیت و ارزشهای انسانی را در جامعه فراهم کنند تا انسانها با تصمیم و اراده خود رشد کنند. ما باید فرهنگ جامعه را ارتقا دهیم درحقیقت پیام امام حسین(ع) این است که مردمتان را اینقدر با فرهنگ پرورش دهید تا خودشان از درون تصمیم گرفته و راه خیر و شر را بشناسند و خود اراده کنند که در مسیر خیر حرکت کنند. پیام امام حسین برای روزگار ما و مردم ما جز این نیست که فرهنگسازی کنید تا با اختیار و انتخاب خود نور را برگزینند و از ظلمت دوری کنند.
اینکه حضرت می فرماید آنها با من سر و کار دارند و با شما کاری ندارند در حقیقت زمینه سازی برای تفکر اصحاب است چون برخورد بنی امیه با امام حسین مساله صرفا شخصی و خانوادگی نبوده بلکه بحث سر حق و باطل بوده و لذا امام حسین با این جملات به دنبال این هستند که اصحاب تامل کرده و به فکر فرو بروند و احساس تکلیف کنند تا از ارزشهای اسلامی دفاع کنند. پیام امام حسین این است که سیاستمداران باید راه را برای انتخاب آگاهانه ملتها باز کنند و تمام تلاششان باید این باشد که رشد فکری و فرهنگی لازم را به جوامع و بویژه نسل جوان بدهند که آنها بتوانند براساس معرفت، انتخاب درستی داشته باشند.
امام حسین(ع) در جای دیگر می فرماید: “به راستى که مردم بنده دنیا هستند و دین لقلقه زبان آنهاست، تا جایى که دین وسیله زندگى آنهاست، دین دارند و چون در معرض امتحان قرار گیرند، دینداران کم مىشوند” این فرمایش امام به چه معنا و مفهومی است و برای دنیای امروز چگونه قابل تفسیر است؟
دین یکسری التزامات عملی برای انسان را به دنبال دارد به عنوان مثال فرد دیندار باید صبح زود از خواب بیدار شود و در هوای سرد وضو بگیرد و درواقع دینداری مشقتهایی دارد. امام حسین در این فراز از سخنان خود این نکته را بیان می کنند که کسی که اعلام دینداری می کند باید در عمل التزامات و الزامات دینداری را بپذیرد و پایداری و مقاومت لازم را داشته باشند.
چه مکتبی و چه کسانی دین را لقلقه زبان می کنند و مخاطب کلام امام حسین (ع) هستند؟
درواقع این صفت منافقان است، در ظاهر اظهار دینداری می کنند اما در خلوت ملتزم به سخنان خود نیستند. چاپلوسان، متظاهران این چنین هستند.
وقتی در جوامع یا حکومت ها دین فقط لقلقه زبان باشد و در عمل معیارها و شاخصه های دینی دیده نشود، چه نشانه هایی در میان مردم و حکام در ابعاد رفتاری و عملی ظهور و بروز می کند؟
جامعه در چنین شرایطی گرفتار بی اعتمادی و نفاق عمومی می شود و مردم به یکدیگر و به مسئولان اعتماد نمی کنند و در مواقع بحران، مردم صحنه را خالی می کنند. حاکمان هم سعی می کنند مردم را به هرطریقی در صحنه نگه دارند و در مواقع لزوم از آنها استفاده کنند و ظاهرفریبی می کنند.
چه اتفاقی می افتد یا چه شیوه ای بر زندگی ها غلبه می کند که موجب می شود از دین استفاده ابزاری شود؟
دین عامل نافذی در قلب و جان مردم است و لذا عده ای از این جنبه نفوذ دین برای اهداف سیاسی و اغراض اقتصادی استفاده می کنند. وقتی فضای جامعه فضای ظاهرسازی شود و هیچ نظارتی اعمال نشود دین جنبه ابزاری پیدا می کند و ریشه همه اینها هم درواقع تنزل اخلاق و عرفان است یعنی وقتی اخلاق ضعیف می شود مردم خداترسی ندارند و افراد به ندای وجدان خود پاسخ نمی دهند.
به نظر شما تا چه زمانی عده ای می توانند از دین برای رسیدن به اهداف خود استفاده کنند؟ آیا می توان تاریخ مصرفی برای ریای ریاکاران قائل شد؟
تا دنیا دنیاست افرادی هستند که می توانند دیگران را فریب دهند و زمانی ریاکاری از جامعه رخت بر می بندد که مردم آگاهی عمیق نسبت به باطن یکدیگر پیدا کرده و سطح معرفت آنها بالا برود. ما راهی نداریم جز آنکه اخلاق و عرفان را در جامعه تقویت کرده و افراد جامعه را به وجدانشان برگردانیم والا نظارتهای بیرونی همیشه ناقص است و صد درصد نمی تواند جلوی سوء استفاده از دین را بگیرد.
امام حسین (ع) در زمانی که مشاهده می کند دشمن به خیمه ها حمله می کند می فرمایند: «اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید» امام حسین در چه زمانی این موضوع را مطرح فرمودند؟ و آیا امام با این کلام درخواستی از سپاه دشمن داشتند؟
به نظرم امام حسین(ع) هم خطاب به دشمن این سخن را فرمودند و هم نهیبی بر همه انسانهای تاریخ زدند تا وجدان را بیدار کنند. بهرحال در همه جنگها زنان پشت صحنه بودند و مردان در خط مقدم مبارزه می کردند. همواره یکسری اصول و قواعد در جنگها بوده که طرفین ملزم به رعایت آن بودند. حضرت خواستند با این کلام وجدان دشمن را بیدار کنند و در تاریخ ثبت شود که امام حسین برای ارزشهای انسانی می جنگید و می خواست در آخرین لحظات وجدان شخص یا اشخاصی از سپاه دشمن را بیدار کند.
نشانه های آزاد مردی که امام در سپاه دشمن نمی دیدند چه بود؟
حمله به خیمه ها و آتش زدن خیمه ها، انگشت بریدن ها و انگشتری را خارج کردنها نمونه هایی بود که نشان می داد آنها از انسانیت و آزادگی به دور هستند.
در برخی منابع نقل شده است که برخی از این افراد به چنان بدفهمی از دین مبتلا شده بودند که برای تقرب به خدا و رفتن به بهشت به جنگ با امام حسین (ع) آمدند یعنی به خاطر تعلقات دینی این کار را کردند. انسان ها چگونه به چنین انحرافی می افتند ؟
در زمان خودمان هم کسانی هستند که کتاب می نویسند در مضرات سیگار اما خودشان سیگار می کشند؛ علت این است که عقل نظری گاهی نمی تواند در برابر تمایلات و عقل عملی مقاومت کند یعنی در مقام نظر حق و باطل را تشخیص می دهد اما در مقام عمل و در برابر کشش امیال نمی تواند مقاومت کند. سپاهیان عمر سعد هم اینگونه بودند.
اگر بخواهیم پیام امام را برای دنیای امروز تفسیر کنیم چه مفهومی باید از آن استنباط نماییم؟
رمز جاودانگی عاشورا این پیام است یعنی امام حسین(ع) وجدان بشریت را مورد خطاب قرار دادند و ارزشهای مطلق و جاودانه اخلاقی را مورد خطاب قرار داد و اینها همیشه ثابت است. حریت و آزادگی موجود در پیام عاشورا زمان مند و مکان بند نیست و در همیشه تاریخ خواهد بود.
انتهای پیام