استعدادهایی که دیگر نمی درخشند

چمدانش چند سالی است گوشه ی کمد خاک می خورد، اما این روزها، آن چمدان هم با او حرف می زند؛ به او می گوید: دیدی تو هم رفتنی شدی! معنی فرار مغزها را فهمیدی؟ ما چمدان ها افتخار این را داریم که نخبگانی که کشور را ترک کردند، حداقل یکی از ماها را همراه خود بردند!

به گزارش خبرنگار انصاف نیوز، این روایتی یکی از دانشجویان استعداد درخشان دانشگاه تهران است که قبولیش در مقطع دکترا در دوره ی ریاست دکتر فرهاد رهبر لغو شد:

این روزها عجیب هوای رفتن به سرش زده است؛ دائم می خواهد آنسوی مرزها را تصور کند؛ می خواهد خودش را با جامعه ی آنها آشنا کند، آخر دختر است و هزار یک جور دردسر؛ در همین ایرانش احساس امنیت نمی کند؛ چه برسد به آمریکا!

گفتم آمریکا! یادم رفت اشاره کنم که هفته ی پیش یک دانشگاه معتبر در آن سوی مرزها، به او پذیرش داده و با بورسیه اش موافقت اصولی به عمل آورده است، آخر او جزو استعدادهای درخشان دانشگاه تهران بود که …! قبولیش لغو شد!

دلیلش را که از او می پرسی، می گوید: اول می گفتند این 40 و چند نفر مصاحبه نشدند؛ بعدها معلوم شد اینطور نبوده و همگی رتبه های اول مصاحبه بوده اند؛ بعدها گفتند: اینها اصلا وجود ندارند! اما وقتی امضاها جمع شد و گروهشان تشکیل شد، و صدای همه درآمد؛ قبول کردند که هستند؛ بعدها گفتند: فلان و فلان …، آخرش هم رییس محترم رک و رو راست گفت: اگر می خواهید مشکل حل شود، مرا برکنار کنید! و رفت.

این سه خط، خلاصه اتفاقی بود که برایش افتاده؛ اتفاقی که در سه خط خلاصه شد اما نه در چمدانش و نه در مخیله ش نمی گنجید.

مادرش نگران است؛ مادرش می گوید حاضر است هزینه ی وکیل را هم پرداخت کند، تا مشکل به وجود آمده حل شود؛ می گوید: کاری کنید دخترم از پیشم نرود؛ دختر اما، خیره در دور دست ها، مات و مبهوت یا در تلاش است با فاجعه کنار بیاید یا سعی می کند بفهمد در آمریکا چه روزگاری منتظر اوست. بعضی وقت ها، با خودش لبخند می زند؛ شاید با خودش به این حرف یکی از مسوولین دانشگاه می خندد؛ آخرین بار که برای پیگیری قبولی لغو شده اش، به دانشگاه تهران رفته بود، یکی از مسوولین به او گفته بود: اگر دختر نبودی تو را می زدم!

خنده اش سکوت غم انگیزش را می شکند، با خود می گوید: لابد پسر بودن و در دانشگاه تهران درس خواندن هزینه های این چنینی هم دارد که من نمی دانستم!

چند سال پیش وقتی در مورد فرار مغزها در روزنامه ها می خواند، تنها تصورش از این موضوع، تصویر مغز یک انسان بود که پا به فرار گذاشته است؛ اما امروز می داند آن مغز یک چمدان هم دارد؛ چمدانی که خرده های شکسته احساسش، غرورش، استعدادش، آبرویش و تکه کاغذهایی را در آن نگه می دارد، که نشان بدهند او قبلا برای خودش کسی بوده!

چمدان دخترک داستان استعدادهای درخشان دانشگاه تهران، یک قهرمان هم دارد؛ فرهاد رهبر!

دوست دارد هر بلایی در غربت سرش می آید، قهرمان داستان را از چمدانش بیرون بکشد، و به او بگوید: آن روز که بر تصمیمت مردانه ایستادی، ای کاش به امروز من نیز کمی فکر می کردی! دخترکی تنها در خیابان های یک شهر؛ شهری که به هویتش …!

… محمود احمدی نژاد رفت؛ حسن روحانی آمد، فرهاد رهبر در خاطراتش جاودانه شد؛ امید به خانه اش نیامد.

از وقتی فرهاد رهبر رفته، روزهایش دو 12 ساعت شده، 12 ساعتی که از رفتن آقای رییس خوشحال است و 12 ساعتی که به این موضوع فکر می کند که بالاخره دل بکند، یا نه؟ آیا در این ظلمت و ناامیدی، امیدی به روزهای بهتر وجود دارد!

تا چند روز پیش، تا از خواب بیدار می شد، اولین کاری که می کرد “فرهاد رهبر” را در گیومه می گذاشت و در گوگل سرچش می کرد؛ می خواست برای چراهایی که در ذهنش سر باز می کنند؛ جوابی پیدا کند! چرا مغزها فرار می کنند؟ فرار مغزها چیست؟ چرا فرهاد رهبر نمی رود؟ به کلمه “استعدادهای درخشان” که می رسید هر چه ریسه در مغزش بافته بود، پاره می شد؛ آهی می کشید که دردش را در دلش نگه ندارد.

 می گوید، خنده اش می گیرد وقتی می شنود که بعضی از مسوولین می گویند نمی توانند مانع از فرار مغزها شوند،  لااقل می دانست که تمام آنها که رفته اند اول از همه تحقیر شده اند؛ مایوس شده اند؛ کوچک شده اند، آن قدر کوچک که چشم غیر مسلح هیچ مسوولی نمی توانست آنها را ببیند؛ در رشته ی مندسی مواد خوانده بود که اگر بخواهند اشیای سخت را بشکنند، آنها را سرد و گرم می کنند؛ می گفت تمام مغزهایی که از ایران رفته اند، حتما به اندازه کافی سرد و گرم شده اند … ادامه دارد …

داستان فوق، روایت یکی از دانشجویان استعدادهای درخشان دانشگاه تهران است که در نتیجه ی کار کارشناسی نشده، سوء تدبیر و برخی مشکلات آئین نامه ای نظام آموش عالی کشور، اواخر شهریورماه گذشته قبولی او و نزدیک به 40 نفر دیگر در مقطع دکترا، چهار ماه پس از برگزاری آزمون و مصاحبه و غیره و دو ماه پس از اعلام قبولی در دانشگاه تهران، توسط ریاست سابق دانشگاه، آقای دکتر رهبر لغو شد. طبق آنچه اعلام شده، دانشگاه تهران در مردادماه گذشته، روالی را اتخاذ کرده که بر اساس آن، افرادی که دوره کارشناسی ارشد را در مدتی بیش از 4 ترم پشت سر بگذرانند، دیگر استعداد درخشان به حساب نمی آیند، حال آنکه این موضوع کاملا با فلسفه استعدادهای درخشان در تناقض بود. 

طی این مدت، شخصیت های دانشگاهی دلسوز و مسوولان وزارت علوم با توجه به اینکه این روال پس از اعلام قبولی این 40 دانشجو، اتخاذ شده، از هیچ تلاشی برای حل و فصل موضوع دریغ نکرده اند، اما تاکنون مشکل به قوت خود باقی مانده، و به گونه ای با سرنوشت ریاست دانشگاه تهران گره خورده است.

این اتفاق در حالی آینده 40 نخبه ی دانشگاه تهران را دستخوش دگرگونی قرار داده است که دانشکده های مختلف دانشگاه تهران از خالی ماندن ظرفیت اختصاص یافته برای این افراد خبر می دهند.

پرونده کامل استعدادهای درخشان دانشگاه تهران در اختیار انصاف نیوز بوده و مدیریت سایت آمادگی آن را دارد تا در صورت لزوم و چنانچه مسوول یا ارگانی بخواهد گامی برای حل مشکل بردارد، این مدارک را در اختیار مراجع قانونی قرار دهد.

انتهای پیام