یادآوری به افراطیون: دفاع اصولگرایان از فرجی دانا
امروز یک عضو اصولگرای کمیسیون آموزش مجلس در «اخطار به فرجیدانا، وزیر علوم»، تهدید کرد که «کارت زرد جواب ندهد کارت قرمز میدهیم»؛ وی مدعی شده که «وزیر علوم در گذشته نیز دیدگاههای تند و افراطی داشته است»! متن زیر، دفاع قاطعانه ی ابوترابی فرد، نایب رییس کنونی مجلس در مجلس ششم از توانایی و سوابق فرجی دانا است که برای اصولگرایانی که اصولشان در طول زمان تغییر نکند می بایست مبنا قرار بگیرد.
به گزارش انصاف نیوز، حجت الاسلام والمسلمین ابوترابی فرد در بخشی از دفاع خود در سال 82 از فرجی دانا می گوید: دانشگاه تهران در مدت اخیر با دو بحران مهم و کلیدی روبرو بود (۱۸) تیر ۷۸ و (۲۱) خرداد سالجاری ببعد. در دوره اول جناب آقای فرجیدانا رئیس دانشکده فنی بودند، بعنوان نماد دانشگاه تهران و در مرحله دوم رئیس دانشگاه تهران بودند و در هر دو مورد با برخورد منطقی عقلانی اخلاقی، نقش مؤثری را هم در کنترل و هم در جلب قلوب دانشجویان ایفاء کردند، کدام رئیسی است که حاضر شود بیاید در کوی دانشگاه تهران و با دانشجویان به گفتگو بنشیند؟ کدام رئیس دانشگاهی است که آماده باشد وقتی یک جمعی از دانشجویان خواستار تأخیر زمان امتحان هستند در خیابان دانشگاه تهران جمع میشوند شخصاً در جمع آنها حضور پیدا کند و با آنها گفتمان منطقی داشته باشد و دانشجویان را توجیه کند؟ این قدرت یک شخص عاقل، هوشمند و فهیم است که بتواند اینگونه نقش مؤثری را ایفاء کند.
در همین حال، غلامعلی حدادعادل رییس وقت فراکسیون اقلیت مجلس ششم هم در مورد رأی عدم اعتماد آن مجلس با اکثریت اصلاح طلب به فرجی دانا گفته بود: از فضای مجلس [ششم] این گونه استنباط می شد که بعضی ها نگران از دست دادن دانشگاه ها به عنوان ابزار سیاسی هستند.
در زیر، متن کامل جلسه ی بررسی رای اعتماد به دکتر فرجی دانا در مجلس ششم می آید که به صورت ویژه دفاع آقایان ابوترابی فرد و یثربی دو عضو جریان اصولگرا قابل توجه است:
جلسه ی علنی مجلس ششم، روز 11 شهریور ماه سال 1382
منشی (جبارزاده) ـ دستور جلسه رأی اعتماد به جناب آقای دکتر رضا فرجیدانا جهت تصدی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری است.
رئیس (کروبی) ـ آقای خاتمی تشریف بیاورید.
سیدمحمد خاتمی (ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران) ـ
بسمالله الرحمن الرحیم
حضور در مجلس شورای اسلامی همیشه برای من هم موجب افتخار بوده و هم خشنودی، چرا که مجلس شورای اسلامی مظهر جمهوریت نظام ماست و کل مجلس نماینده کل ملت. گرچه هرکس در هرجا که انتخاب میشود ولو اینکه رأی یک عدهای را ندارد و با رأی اکثریت میآید، ولی نماینده کل ملت است. تفاوت مجلس شورای اسلامی با نهادهای انتخابی دیگر اینکه (مثل رئیس جمهور) که بهرحال درصد مشخصی به رئیس جمهور رأی میدهند. (۶۰) درصد، (۵۰) درصد، (۷۰) درصد. تک تک نمایندگان هم چنین است، اما وقتی روی کل مجلس حساب میکنیم، مجلس نماینده همه گروهها، همه گرایشها و همه سلایق و درواقع نماینده تام و تمام یک ملت با همه سلیقهها و گرایشها و بینشهایی که دارند هست. به همین دلیل هم مجلس در رأس امور است و نقش ممتاز و بیبدیلی در نظامهای مردم سالار و جمهوری دارد. بهمین دلیل بودن در مجلس ادای احترام به نمایندگان مجلس، یعنی عرض ادب به پیشگاه ملت بزرگواری که در طول تاریخ خودش افتخارات بزرگی داشته و در دوران اخیر هم زندگی او پر از شکوه، سربلندی، هر چند مشکلات فراوان بوده است. بهمین دلیل هم مجلس حق نظارت در همه کارها و همه جاها را دارد، بدون استثناء و نیز محور قانونگذاری یعنی تنظیم آهنگ حرکت جامعه است. این خوشحالی خودم را همیشه ابراز داشتهام و الان هم ابراز میکنم.
اما حضور امروز من در اینجا از جهتی موجب ناراحتی من است و از جهتی موجب خوشحالی. ناراحت هستم از اینکه این حضور برای این است که بگوییم دیگر با برادر عزیز و بزرگوارمان جناب آقای دکتر معین در سمت معاونت (وزارت) علوم، تحقیقات و فناوری همکاری نداریم… (تعدادی از نمایندگان ـ در سمت وزیر!) مگر چه گفتم؟ بعنوان وزیر فرهنگ! حالا اینطرفش غلط شد، چون عوض میشود… وزارت علوم، تحقیقات و فناوری! در این سمت با این برادر عزیز همکاری نداریم و این علیرغم اصرار و پافشاری من به ادامه همکاری ایشان بود که بدلایل مختلف این خواست من تحقق پیدا نکرد، گرچه بنای ما این بود که با هم آمدهایم و با هم برویم.
جناب آقای معین را همه شما میشناسید و همه فرهیختگان کشور و نیز ملت ما میشناسند. چهرهای اصیل، منطقی، عالم، متین، متدین، از مؤمنان به اصل انقلاب، در عین حال اهل منطق، احترام به مردم، مؤمن به مردمسالاری و نیز انسانی که قلب او همواره برای اعتلای علم، تحقیقات، دانش و گسترش کمی و کیفی دانشگاهها میتپید. خدمات جناب آقای دکتر معین هم بر کسی پوشیده نیست و (این تقصیر این بود که غلطی گفتم، حالا دیگر نمیگویم) کمتر کسی را داشتیم که مثل جناب آقای دکتر معین درککننده پایگاه دانشگاه و علم باشد و برای این تلاش بکند، تلاش شبانهروزی و خستگیناپذیر و انصاف هم این است که نهاد دانشگاهی و پژوهشی ما در دوران مسؤولیت ایشان رشد بسیار زیادی کرد. نقش او در تقویت دانشگاه، هیأت امناء، هیأتهای علمی، دفاع از حقوق استاد، کادرهای علمی، دانشجویان، دفاعی همهجانبه و همیشگی و خستگیناپذیر بود. وزارت علوم، تحقیقات و فناوری هم از محوریترین دستگاههای مدیریتی و اجرایی کشور است.
اولاً پرورنده نیروی انسانی است که بار سنگین اداره کشور را در همه عرصهها بعهده خواهد داشت و نیز مسؤول علمی شدن کارها و سازوکارهای اداره جامعه و حرکت جامعه است. در وزارت علوم، تحقیقات و فناوری با برجستهترین نخبگان فکری، عالمان و اندیشمندان سروکار داریم و طبیعی است که هم توقعات آنان و هم مکانتی که آنها دارند و هم وظیفهای که ما نسبت به آنها داریم سنگین است. ما با برجستهترین سرآمدان جامعه و گلهای سرسبد جامعه یعنی دانشجویان سروکار داریم. دانشجویانی که سرمایههای اصلی ما هستند و درواقع محور و پایه پیشرفت و سربلندی و توسعه کشورند. دانشجو ویژگیهای خودش را دارد. اولاً آنهایی که به دانشگاه آمدهاند، بعد از طی مراحل مختلف آزمونهای گوناگون، واقعاً نخبگان جامعه هستند. دانشگاه جایگاه پرسش و تحلیل است. دانشگاه زنده، دانشگاهی است که به همه مسائل نگاه میکند و نظر دارد و با شجاعت نظر خودش را بیان میکند، یا باید این زمینه را فراهم بیاوریم. برآوردن توقعات دانشجویان کار آسانی نیست.
بنابراین وزیر علوم و تحقیقات شخصیتی است که در حساسترین موقعیت مدیریتی کشور قرار دارد، با نخبگان جامعه سروکار دارد، با انواع و اقسام توقعات مختلف روبروست. ازیکطرف حکومت و ملت از او توقع دارد که زیرساختهای علمی و تحقیقاتی کشور و پیشرفت کشور را فراهم بکند، از سوی دیگر کادرهای علمی دانشگاه که امنیت و امکانات خاص خودشان را میخواهند با او روبرو هستند و احیاناً ممکن است امکانات کشور به اندازه توقعات و نیازها نباشد و قانع کردن این قشر کار دشوارتری است تا قشرهای دیگر و بالاخره دانشجویان که عرض کردم گلهای سرسبد جامعه ما هستند. بنابراین وزارت علوم و تحقیقات، هم به جهت نقشی که در جامعه دارد، هم
بلحاظ کسانیکه با آنها سر و کار هست، مهمترین و حساسترین دانشگاه ماست.
جناب آقای معین زحمتهای فراوانی کشید. عهد ما در دوران این دولت (یعنی دولت قبلی و دولت فعلی) این بود که به علم و تحقیقات خدمت بزرگی بشود و ایشان هم واقعاً تلاش کرد و به این نتیجه رسیدیم که صرفنظر از آمار و اطلاعاتی که در زمینه پیشرفتهای تحقیقی، علمی، گسترش کیفی و کمی دانشگاهها، افزایش فوقالعاده زیاد آموزشهای تکمیلی، کارشناسی ارشد، دکترا و اعتلای سطح علمی دانشگاهها، تقویت کادرهای علمی، پیدا کردن جایگاه والای هیأت امناء در دانشگاهها و اعتبار بخشیدن بیشتر به گروهها و هیأتهای علمی. علاوهبراین ما به این نتیجه رسیدیم که (در برنامه سوم هم بود) باید ساختار وزارت علوم و آموزش عالی متناسب با نیازهای فعلی و برای پاسخگویی به آنچه که جامعه ما آنرا طلب میکند، دگرگون بشود. کار بسیار سنگین، کارشناسی، علمی انجام گرفت. مجلس محترم شورای اسلامی هم با دقت، موشکافی و دلسوزی آن تشکیلات را تصویب کرد و امیدوار بودیم و هنوز هم هستیم که با این تحول بنیادی که ذرهای هم گرایش سیاسی در او نبود، فقط کار علمی و کارشناسی برای اعتلای علم و تحقیقات و آموزش در کشور بود و الان هم به شما عرض میکنم که اگر آن تشکیلات پیاده بشود، امید ما به آینده بهتر علمی و تحقیقاتی کشور خیلی بیشتر خواهد شد که متأسفانه با مشکلاتی روبرو شد. در این زمینه مقام معظم رهبری هم نظر داشتند بنفع آنچه که تصویب شده و آنچه که در دولت و مجلس مورد توجه قرار گرفته، امور هدایت بشود. خود من هم پیگیری کردم که متأسفانه با مشکلاتی روبرو شد، البته در این زمینه بهیچوجه مأیوس نیستیم و امیدوارم که پیگیری کاری که جناب آقای معین کرد، با همت جناب آقای دکتر فرجیدانا و خود من هرچه زودتر شاهد استقرار این نظام جدید صحنه علم و تحقیقات باشیم و کشور ما بتواند ثمرات ارزنده اینکار را که از حاصلهای مهم کار این دولت و مجلس است، ببیند.
من از جناب آقای دکتر معین و همه همکاران صدیق و پرتلاش و فداکار ایشان تشکر میکنم و مطمئناً نتیجه تلاش ارجمند آنها در عرصه علمی و سیاست علمی و سیاسی کشور حتماً خواهد ماند و بصورت یک دوران خوب ثبت خواهد شد و بخصوص از برادر اندیشمند و توانا و متواضع و درعین حال پرکارم، جناب آقای دکتر نیلیمنفرد که همواره در عرصه علم و تحقیق و خدمت به جامعه فداکارانه کار کردند و در این مدت هم که ما از وجود رسمی جناب آقای دکتر معین محروم بودیم، شانه زیربار گذاشتند و کار را ادامه دادند تشکر میکنم.
اما خوشحالم، خوشحالم از این جهت که بجای جناب آقای دکتر معین و برای هدایت سکان علم و تحقیقات کشور یکی از برجستهترین چهرههای موجود دانشگاهی را معرفی میکنم. جناب آقای دکتر فرجیدانا، انسانی مؤمن، عالم، محقق، دارای مکانت والای علمی و پذیرفتهشده در سطح دانشگاه و نیز خواستار اعتلاء و پیشرفت کشور، با فکر جوان و توان فراوان و اهل عمل و کار، بدون ادعا. سابقه ایشان کاملاً روشن است، هیچ تردیدی در آن نیست. خواهران و برادران من بدانید که پذیرفتن این مسؤولیت هم یک فداکاری است. من از جناب آقای دکتر فرجیدانا تشکر میکنم که اینکار را پذیرفتند و خواهش من را اجابت کردند. درحالیکه ایشان ترجیح میدادند در همین کاری که هستند و نیز ادامه کارهای برجسته علمی که تاکنون کردهاند و میتوانند بکنند، کار را ادامه بدهند. بخصوص در این موقعیت که توقعات، حساسیتها فراوان است و واقعاً درگیر شدن با این مسؤولیت بزرگ شجاعت فوقالعاده و اراده قوی میخواهد و البته توان و شایستگی که بهلطف خداوند همه اینها در جناب آقای دکتر فرجیدانا هست. ایشان از چهرههای برجسته دانشگاه هستند. سابقه مدیریت ایشان هم روشن است، حدود (۵) سال در دانشکده فنی دانشگاه تهران و بیش از (۱) سال در دانشگاه تهران.
مدیریت دانشگاه تهران بهیچوجه از نظر حساسیت، کمتر از مدیریت وزارت علوم نیست. باتوجه به مکانتی که دارد، حساب و کتاب جداگانهای که دارد، همیشه هم در طول دوران پیدایش نظام دانشگاهی جایگاه دانشگاه تهران معلوم است و همیشه شخصیتهای علمی برجسته و یا سیاسی برجسته، ریاست دانشگاه تهران را داشتهاند و هنگامی که جناب آقای خلیلی عراقی رفتند، باز ذهنها متوجه جناب آقای دکتر فرجیدانا شد و از علاقهمندان شدید به مسؤولیت ایشان خود جناب آقای دکتر معین بودند که اینکار را پذیرفتند. شاید آنوقت هم ایشان خیلی مایل نبودند که از حوزه دانشکده فنی تشریف بیاورند، ما خواهش کردیم که بیایند. اینجا هم عرض میکنم که واقعاً اصرار بنده بود که ایشان پذیرفتند و ایشان ترجیح میدادند که در همان مسؤولیتی که هستند کارشان را ادامه بدهند.
انتخاب ایشان بمعنی حرمت نهادن به دانشگاه و نهاد علم و دانشگاهی است. احترام به همه عالمان و اندیشمندان است و احترام به کسانی است که پایبند به موازین اصلی و ارزشهای مهم انقلاب با رعایت موازین علمی و مدیریت علمی در کشور است. آمدن جناب آقای فرجیدانا یعنی سپردن کار مهمترین تشکیلات مدیریتی ـ فرهنگی کشور بدست عالمی توانا و شایسته که شایستگیهای خودشان را ابراز کردند و آقای فرجیدانا خیلی بیش از آنچیزی که میگویند و نمایش میدهند دارای برجستگیهای فراوانی هستند.
من مطمئن هستم که آمدن جناب آقای دکتر فرجیدانا میتواند در ادامه کارهای ارزندهای که صورت گرفته، با فکر نو و با همکاری همه مدیرانی که با جناب آقای دکتر معین کار کردهاند و حاضر هستند با ایشان کار بکنند، با طرح نو، فکر نو شاهد تحولات بیشتر و بهتر در عرصه دانشگاهها، پژوهشها و علم و تحقیق باشیم.
برنامهای که جناب آقای دکتر فرجیدانا ارائه دادند، (البته ما را هم امیدوار میکند) همان برنامهای است که دولت بنده و برادر عزیزم جناب آقای دکتر معین دادند. کار ما در عرصه علم و تحقیق به پایان نرسیده است. توسعه علمی شرط بقاء در گام دوم از مهمترین محورهایی بود که در جریان انتخابات مطرح شد، الان هم معتقد هستم شرط بقاء ما در توسعه علمی و فرهنگی کشور است. تغییر و تحولی که در ساختار وزارت علوم و تحقیقات ایجاد شد برای مؤثرتر کردن نهاد علم و تحقیقات در مدیریت کشور و پیوند میان مدیریت و تحقیقات و علم و پیوند میان صنعت و تولید با علم و تحقیقات بود. دانشگاه ما امروز مشکلات فراوانی دارد، باید کسی که در این عرصه قرار میگیرد، متوجه باشد که در جای خیلی حساسی است.
بدون هیچگونه پردهپوشی بگویم دانشگاه ما نگرانیهای فراوانی دارد. احساس میکند که به او جفا شده است. احیاناً مورد تحقیر قرار گرفته است. تحقیر دانشگاهها، رمی دانشجویان و رمی استادان به انحراف، ضربه به انقلاب اسلامی ایران و ضربه به جمهوری اسلامی ایران است. هیچجا متعهدتر، تواناتر، روشنتر از دانشگاههای ما نیست. پرسشگری جزو ذات دانشجو و دانشگاه است و حتی اعتراض! در یک نظام مردمسالار، نظامی که مدیرش باید زیرنظر جامعه باشد و با انتقادات جامعه و ارشاد جامعه دم به دم خود را اصلاح بکند، در چنین نظامی دانشگاه حتماً باید پرسشگر و معترض باشد. سیاست در ذات دانشگاه ما وجود دارد، سیاست غیر از سیاستزدگی است. دانشگاه بالاتر از آن است که جریانات خارج و نهادهایی خارج از دانشگاه روی دانشگاه اثر بگذارد، این جفا به دانشگاه ماست و هیچجا بیش از خود دانشگاه و دانشجوی ما متوجه آن اصالت و استقلال خودش نیست و تأثیرناپذیری از جریانات و نهادهای که بیرون از دانشگاه میخواهند روی آنجا اثر بگذارند. ما اگر به این دانشجو و دانشگاه و استاد اعتماد بکنیم، مطمئناً برآیند کار ما بنفع کشور، بنفع پیشرفت، بنفع رونق و حیات زندگی اجتماعی است.
بنده متأثر هستم که هنوز تعدادی از دانشجویان ما در بازداشت بسر میبرند. من همینجا باید از تلاشهای ارزنده برادران خوبم جناب آقای مهندس صفاییفراهانی و جناب آقای ابوترابی تشکر بکنم که دلسوزانه و بعد از آن موافقتی که مقام معظم رهبری کردند و جداکردن حساب دانشگاه از آشوبها و آشوبگران که خود دانشگاه بیش از همه این مسائل را متوجه است، تلاش کردند و امیدوارم که چند تن دیگری که هنوز در بند هستند، هرچه زودتر آزاد بشوند و این هدیهای باشد به جناب آقای دکتر فرجیدانا که ایشان هم دلشان برای دانشگاهها میسوزد و دلشان میخواهد هم دانشجو عزیز و محترم باشد، هم دانشگاهها مستقل و آزاد باشند، هم لطمهای به عرصه علم، فرهنگ و پیشرفت جامعه نخورد.
ما باید اجازه بدهیم که مسؤولان ما بتوانند این کانون جوشان را جوشانتر نگه بدارند. ما در عرصه علم و تحقیقات خیلی کارها داریم که باید انجام بدهیم. علم و تحقیقات نباید قربانی گرایشها و حساسیتها بشود و نباید به بهانه علم و تحقیقات دانشگاه مرده و بیرمقی داشته باشیم. تعبیر رهبری این بود که «خدا لعنت کند آنهایی را که دانشگاه را سیاسی نمیخواهند». آنها کسانی هستند که جامعه را مرده میخواهند.
چشم و گوش و قلب و زبان جامعه ما دانشگاه ماست، دانشگاه بیسروصدا و بیرمق یعنی جامعه مرده و سرد و خشک و بیروح.
مطمئنم که برادر عزیزم جناب آقای دکتر فرجیدانا با تواناییها، با استقامتها، با پیگیریهایی که دارند در این راه موفق خواهند بود.
ما جایگاه دانشگاه را در عرصه انقلاب از یاد نبریم. اهتمامی که اینقدر امام روی دانشگاه و دانشجویان داشت. در عرصه دفاع مقدس، شما ببینید که استادان ما، دانشجویان ما از پیشتازان عرصه دفاع از انقلاب، دفاع از تمامیت ارضی و دفاع از حاکمیت ملی بودند. هنوز در سراسر ایران بوی عطر خون شهیدان دانشجو و دانشگاهی ما مشام جان همه ما را مینوازد.
جهاد دانشگاهی ما که برآمده از متن انقلاب و فرزند انقلاب است کارهای ارزندهای را انجام داده. امروز بخش مهمی از تولید کشور، مدیریت کشور، صنایع کشور، کشاورزی کشور مرهون تلاش ارزشمند هم پرورش یافتگان همین دانشگاهها یا مراکز تحقیقاتی و علمی است که پشتوانه آنها هستند. بدون یک دانشگاه پویا ما نمیتوانیم مملکت را اداره بکنیم.
بهرحال رأی بالای مجلس به جناب آقای دکتر فرجیدانا بمعنی تأیید برنامههای دولت است. البته منظورم این نیست که ما توانستهایم همه برنامهها را پیاده بکنیم. ما در خیلی از مطالبی که گفتیم ناکام ماندیم. مطالب گفته شده، ایدهآلهاست. ایدهآلها درصورتی تحقق پیدا میکنند که اولاً واقعی و قابل تحقق باشند. ثانیاً مقتضیات موجود و موانع مفقود باشد. معتقد هستم، مقتضیات موجود است. یعنی خواست عمومی به این روند و روش بوده و امروز هم اگر دلسردی است از این است که ما با اینکه تأیید کردیم، با اینکه در صحنه آمدیم، با اینکه این راه و روش را پذیرفتیم چرا آنچه که ما میخواستیم آنطوری که باید و شاید عملی نمیشود؟ مقتضی موجود است، البته موانع داخلی و خارجی هم بجای اینکه مفقود باشد موجود است. من معتقد نیستم آنچه که گفتهایم عملی شده است، خیلی چیزها عملی نشده، خیلی خواستهها برآورده نشده، حتی در عرصه علم و تحقیقات و دانشگاه و دانشجو و استاد. اما این راه، راه درستی است و باید سعی شود که هرچه بیشتر عملی بشود. رأی قاطع مجلس یعنی ادامه این راه و انشاءالله بثمر نشستن بیشتر تلاشهایی که در این مدت و بخصوص در (۶) سال گذشته در عرصه دانشگاهها انجام گرفته. مطمئن هستم که همه ما بعد از مدت کوتاهی گواهی خواهیم داد که وجود جناب آقای فرجیدانا یک اغتنام ارزنده و یک شایستهسالاری بمعنی واقعی کلمه است که با آرامش و متانت کامل و با اعتقاد به حرمت دانشگاه و دانشجو و با اعتقاد به اعتلای علمی و تحقیقی جامعه خواهیم دید که در این زمینه دولت و مجلس موفق عمل کردهاند. البته آنچه برای ما محترم است و همیشه در مقابل آن خاضع هستیم، تصمیم مجلس شورای اسلامی است که در رأس امور است و ما هم خود را دربرابر این مجلس محترم مسؤول میدانیم و البته همه ما در برابر خدای بزرگوار مسؤولیم.
از اینکه سر شما را بدرد آوردم معذرت میخواهم. همه شما را بخدای بزرگ میسپارم و از خداوند میخواهم همه ما را به مسیری که مورد رضایت اوست، برای پیمودن آن مسیر موفق بدارد. والسلام علیکم و رحمةالله (حضار صلوات فرستادند)
رئیس ـ متشکر از لطف جناب عالی، خیلی ممنون.
خاتمی (ریاست جمهوری) ـ آقای کروبی! اگر اجازه بدهید ما برویم!
رئیس ـ خواهش میکنم، شما تشریف ببرید. ما در خدمت دوستان هستیم.
«رأی عدم اعتماد مجلس شورای اسلامی به آقای رضا فرجیدانا جهت تصدی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری»
منشی (جبارزاده) ـ براساس آییننامه بعد از صحبتهای ریاست محترم جمهور در معرفی وزیر موردنظر، مخالف و موافق برنامههای وزیر پیشنهادی صحبت میکنند که از اولین مخالف وزیر پیشنهادی آقای پیرمؤذن دعوت میکنیم، بفرمایید.
حاج آقا! قبل از اینکه مخالف صحبت بکنند، براساس آییننامه دو مخالف و دو موافق صحبت میکنند. منتها در فراز دیگری از ماده قبلی این آییننامه است که مخالفین و موافقین میتوانند بخشی و یا تمام وقت را… حالا نظر حضرت عالی هر طور باشد، همانطور.
رئیس ـ بله، عمل میکنیم.
منشی (جبارزاده) ـ آقای پیرمؤذن! شما چقدر صحبت میکنید؟ بفرمایید.
خاتمی (ریاست جمهوری) ـ آقای کروبی! اگر اجازه بدهید من اینجا باشم تا صحبتهای مخالفین و موافقین را گوش بدهم.
رئیس ـ آقای خاتمی میخواهند تشریف داشته باشند گوش بدهند. من هم خوب میدانم. منتها برای اینکه گوینده چه موافق چه مخالف معترض نشود خواهش میکنم نمایندگان تشریف نیاورند. چون اگر نمایندگان بیایند و با آقای رئیسجمهور صحبت کنند رشته سخن از دست گوینده میرود، بفرمایید بنشینید. اگر کسی از نمایندگان اینجا بماند من اسمش را میبرم. آقای پیرمؤذن بفرمایید.
نورالدین پیرمؤذن ـ بسمالله الرحمن الرحیم
بنوبه خودم خدمت ریاست محترم جمهور خوش آمد میگویم و سخن گفتن در مخالفت با وزیر پیشنهادی آقای رئیسجمهور در فضای سنگین فعلی صرفاً بلحاظ رعایت امانتداری نمایندگی مردم است. مطمئناً آقای رئیسجمهور هم انتظار ندارند که مجلس پرسشگر یک مجلس یکدست و بحثها باز نشود و آن نگرانیهایی که در جامعه علمی کشور هست بازگو نشود.
امروزه مرز بین کشورهای توسعهیافته و توسعه نیافته بود و نبود علم یا بقول آقای دکتر همان Sience است. کشورهایی که توانستهاند در هزاره سوم بین تحولات علمی حرفی برای گفتن داشته باشند، توسعه علمی در بقیه توسعههای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی اثر گذاشته و کسانیکه جایگاه علم و دانش و توسعه علمی را نادیده گرفتهاند متأسفانه گرفتار عقبماندگی و توسعه نیافتگی شدهاند و برنامهای که خود آقای رئیسجمهور و آقای دکتر معین اعلام فرموده بودند توسعه علمی را شرط بقاء و حیات جامعه دانستهاند.
آقای رئیسجمهور! براساس گزارش سازمان بینالمللی پول ( IMF ) کشور ما در رابطه با فرار نخبگان علمی و مغزها در دنیا رتبه اول را دارد. آماری که نشان میدهد سالیانه قریب به (۱۸۰) هزار تحصیلکرده ایرانی پرونده مهاجرت به کشورهای مخصوصاً اروپایی و آمریکای شمالی تشکیل میدهند. از (۱۲۵) دانش آموزانی که در سه سال گذشته در المپیادهای مختلف علمی صاحب مقام شدهاند، (۸۶) نفر در بهترین دانشگاههای آمریکا تحصیل میکنند و امید بازگشت به میهن در آنها (۳) درصد است یعنی (۹۷) درصد نخبگان علمی که جذب دنیا میشوند متأسفانه برنمیگردند. کلیه ورودیهای با رتبه دو رقمی یعنی از رتبه اول تا (۹۹) در سال دوم تحصیل نامهای از بهترین دانشگاههای دنیا مبنی بر ادامه تحصیل پس از دوره لیسانس با ارائه امکانات فوقالعاده دریافت میکنند و (۳۲) درصد اعضای هیأت علمی فعلی تمایل به مهاجرت دارند و دنبال چارهای برای جذبشان در دنیا هستند و نیروی انسانی و توسعه علمی که بهترین سرمایه این کشور جوان است براحتی دراختیار کشورهای دیگر گذاشته میشود.
زمینه فرار مغزها که طی سؤالی از آقای معین در همین جلسه علنی ما داشتیم، آقای دکتر معین اشاره فرمودند به روشن نشدن جایگاه علم و دانشگاهها در کشور و آقای دکتر معین در پاسخهایی که به فرار نخبگان علمی اشاره فرمودند احساس میشد زجر مضاعفی میکشند که هم درد جامعه علمی را میدانستند و هم درمان مشکلات علمی کشور را براحتی میدانستند اما چارهای جز تسلیم نداشتند. مشکلات از نظر کمبود امکانات لازم برای انجام فعالیتهای علمی و تحقیقاتی، برخوردهای نامناسب مدیریت سیستم، وجود مدیران ضعیف و ناتوان در رأس امور علمی و اجرایی، بیتوجهی مسؤولان به خواستههای اعضای هیأت علمی، سختگیری و احساس عدم کارآیی متخصصان و همه اینها را در دو لایحه ساختار نظام جدید وزارت علوم، تحقیقات و فناوری مخصوصاً با بحثی که درمورد یکپارچه شدن جامعه علمی کشور و آن بحثآموزش پزشکی که متأسفانه دولت پابپای مجلس نیامد و نتیجتاً آن شد که ما دیدیم.
آقای فرجیدانا! شما در برنامهای که اعلام فرمودید اشاره کردید بنده برنامه آقای دکتر معین را ادامه خواهم داد. برنامه شما و برنامه آقای دکتر معین را من با همدیگر منطبق کردم و دو نوشته مرقومه خودتان و مرقومه آقای دکتر معین را میخوانم و امیدوارم به مجلس پاسخ دهید که شما چکار خواهید کرد آیا شما هم بعد از مدتی احساس خواهید کرد بایستی استعفاء بدهید یا چارهجویی برای مشکلات را با خودتان به مجلس آوردهاید؟
پیگیری لایحه تحول ساختاری وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و استفاده ازتمامی ظرفیتهای قانونی کشور برای تحقق اهداف این لایحه.
دو ماه مجلس برای این لایحه وقت گذاشت و بهترین و شیرینترین بحثهای علمی در این مجلس اتفاق افتاد و هنوز تکلیف این لایحه مبهم است و معلوم نیست آخر و عاقبت آن به کجا خواهد رسید. شما و آقای دکتر معین برنامهتان را که یکدست اعلام کردید چه چارهجویی را برای حل این مشکل دیدهاید؟
استیفای اختیارات قانونی و اقتدار وزارت علوم، تحقیقات و فناوری:
به تناسب وظایف و تعهدات قانونی آن با تأکید بر نقش محوری دولت. شما نمیتوانید قدرت را به کسی دیگر بدهید مسؤولیت را به کسی و پاسخگویی را جای دیگر. وزارت علوم دچار یک سردرگمی در تصمیمگیری و عدم روشن شدن هرم تصمیمگیری در دانشگاهها و جامعه علمی کشور است. چالشهایی که امروز در جامعه علمی کشور و در دانشگاهها وجود دارد این چالشها را من چون نمیخواهم زیاد حرف بزنم و وقت آقای رئیسجمهور را بگیرم چکیده عرض میکنم و منتظر پاسخ شما خواهیم ماند.
موج جدید جمعیت جوان و داوطلب ورود به دانشگاهها با آینده مبهم و ناامیدی بسر میبرند.
مسأله بیکاری دانش آموختگان، من بعید میدانم که شما یک نماینده در مجلس پیدا کنید که تحصیلکردههای بیکار به اینها مراجعه نکنند و امروز تحصیلکردههای با سطح بالا میگویند یا به ما کار بدهید یا طناب! این مشکل را شما چگونه حل خواهید کرد؟
فاصله علمی کشور با سطح جهانی بقدری است که کسانیکه در کنفرانسهای علمی دنیا شرکت میکنند یکنوع احساس یأس و نامیدی را با خودشان هدیه میآورند.
کمرنگ بودن و کندی تحولات علمی در کشور مشخص است، فضای علمی کاملاً راکد و ساکت و هیچگونه نشاط و تحول و انگیزهای در لابلای دانشگاه و دانشگاهیان دیده نمیشود.
آقای وزیر! (تعدادی از نمایندگان ـ هنوز رأی نیاورده!) پیشنهادی! رهبریت علمی کشور دو لازمه دارد. لازمه اول، توان بدنبال کشیدن جامعه علمی کشور است. شما چگونه خواهید توانست با این (ضمن احترام به فرمایشات جناب آقای رئیسجمهور، کاش ایشان اینجا نبودند، من راحتتر حرف میزدم)، (۱۸) هزار هیأت علمی که توان علمی آنها و تجربه کاریشان مطمئناً اعتراف خواهید کرد بمراتب بهتر از حضرت عالی هست آنها را بدنبال خودتان بکشانید؟ شما چگونه قادر خواهید بود فقط با یکسال تجربه ریاست دانشگاهی، جامعه دانشگاهیان کشور را تأثیر گذار باشید؟
و شرط دوم مدیریت علمی کشور که من حقیقتاً به این خاطر بیشتر بعنوان مخالف ثبتنام کردم این جمله است، «اثرگذاری و تغییر در آینده علمی کشور» شما چگونه قادر خواهید بود اصلاحات و تغییرات را در جامعه علمی کشور انجام بدهید در حالیکه خودتان اعتراف کردید مردی عالمتر و قویتر از شما متأسفانه نتوانست؟
اندکی پیش تو گفته غم دل، ترسیدم که دل آزرده شوی ورنه سخن بسیار است
متشکرم.
(یکی از نمایندگان ـ این چه مخالفتی است؟)
تعدادی از نمایندگان ـ احسنت.
رئیس ـ موافق اول را دعوت بفرمایید.
منشی (جبارزاده) ـ آقای وهابی بفرمایید.
رئیس ـ آقایان! با آقای خاتمی صحبت نفرمایید.
سیدشمسالدین وهابی ـ بسمالله الرحمن الرحیم
دفاع امروز اینجانب از آقای دکتر رضا فرجیدانا محصول و نتیجه گذر از یک روند بالا و پایین، اوج و حضیض و ثبات در تصمیمگیری میباشد. زمانیکه آقای دکتر فرجیدانا مطرح شد ابتدائاً در جمع دوستان از این امر استقبال کردم و آنرا یک انتخاب مناسب تلقی کردم بعداً تشکیک کردم و دوباره تحقیق کردم و حاصل آن دفاع اینجانب میباشد. همینجا تأکید میکنم همه این بحثها در چارچوب شرایط موجود کشور و الگوی رفتاری میانگین اعضای هیأت وزیران صورت میگیرد. بعبارت دیگر من در یک شرایط آرمانی و اتوپیایی بحث نمیکنم و معیار سنجش من سقف بالای مطالبات نیست بلکه در یک شرایط واقعی به مسأله نگاه میکنم میانگین دولت را میبینم واقعیات موجود را میبینم و از منظر یک میانگین رفتاری بحث میکنم. چرا که همه نیک میدانید در قیاس با یک شرایط آرمانی ممکن است بسیاری از اتفاقات و حوادث برای انسان قابل قبول نباشد اما در گردش کار جامعه و سیاست بینش و دورنگری و آرمان ماست که زمینه تصمیم ما میشود و سیاست مهندسی کردن و عملیاتی کردن این ایدهها در بستر واقعیات است. عرض کردم زمانیکه آقای فرجیدانا مطرح شد در جمع دوستان از این امر استقبال کردم و آنرا یک انتخاب مناسب تلقی نمودم. دفاع اولیه من محصول درک من از شرایط آموزش عالی بوده است که بهرحال در استخدام دانشگاه هستم، یک دانشگاهی هستم و از طرف دیگر تجربهای از آشنایی با ایشان که در یک دانشکده بودهایم ونیز آشنایی با نحوه کار ایشان در دوران مدیریت در مرکز انفورماتیک دانشگاه تهران، ریاست دانشکده فنی دانشگاه و نیز ریاست دانشگاه بوده است. بعد از معرفی ایشان بحثها و بررسیهایی در مجلس بین دوستان صورت گرفت و بر این تعبیر که ایشان چند مرده حلاج است و این میدان پرمسأله و پرآشوب را آیا جوابگو هست یا خیر تردیدهایی بوجود آمد این تردیدها جدی بود و کم کم گسترده بلکه نسبتاً فراگیر شد. نوعی بیتصمیمی حاکم بود، بعداً مسأله به شرایط شخصیتی ایشان نیز کشیده شد. بنده هم درجریان و کوران این مباحث قرار داشتم بنحوی که به خودم هم شک مستولی شد بخصوص این شک در من عمیقتر بود که چرا دوستان مجلسی بلحاظ اینکه من عضو دانشگاه تهران بودهام و ایشان سابقه دانشگاه تهران داشتهاند انتظار داشتند که نظری بدهم که بنوعی دادههای آنها برای ارزیابی ایشان کمک کند.
ناچار عبور از وادی شک را بیشتر بر خود لازم دانستم چرا که در غیراینصورت من فقط بعنوان یک رأی میتوانستم رأی خود را در صندوق بریزم اما در مقابل نوعی علامت سؤال در بین دوستان ناچارا ظرف چند روز اخیر دست به تحقیق نسبتاً گستردهتری زدم و حاصل آنکه، نه تنها در رأی مثبت به ایشان پایدار شدم که برخود لازم دیدم از ایشان نیز دفاع کنم.
اما حاصل بررسی: اولاً آنکه من نمیخواهم در وادی شرایط علمی و غیره وارد شوم میتوانم بگویم کسی در این امور تردید ندارد. آنچه که مهم است بیشتر در وادی مدیریت کلان درکی است که من از ایشان بلحاظ شخصیت فردی و شخصیت اجتماعی دارم. به گواهی خود اینجانب و شهادت دوستانی که با ایشان مشورت کردهام چه در دانشکده فنی، چه در دانشگاه تهران و چه در سطح وزارتخانه همگان ایشان را (این کلمات را با معنای دقیق کلمه عرض میکنم) فردی میدانند متدین، پرکار و دارای پشتکار، بسیار صادق، باهوش و دارای اعتماد به نفس.
بنده از ایشان تا کنون هیچ حرف خلاف یا وعده خلاف نشنیدهام البته آینده و نامعلومات دست خداست. بلحاظ مدیریتی تحول گرا، کلاننگر و دارای ذهن منظم و چارچوب دار هستند. البته در کنار اینها ظرفیت مشورتی ایشان بسیار بالا نبوده است اما در طول زمان بهبود یافته است و در جاهایی که علیرغم مشورت به رأی خود عمل کرده است و بعداً معلوم شده است که این تصمیم، تصمیم صحیحی نبوده با صراحت اعلام کرده است که اشتباه کرده ونباید این کار را میکرده.
در روابط انسانی به گفتمان و رفتار اخلاقی معتقد است و شاید همین امر و نوعی رابطه انسانی با بعضی افراد موجب شده است که تردیدهایی در دل دوستان نسبت به مواضع ایشان پیشآید. فکر میکنم که حفظ روابط انسانی با افراد جامعه چه دوستان قدیم و همشهریان یا دوستان جدید امری است که تدقیق و مرزبندی آن با مواضع سیاسی ـ اجتماعی، ظرافت و دقت نظر میخواهد و میطلبد.
اما در کلان مسائل اجتماعی: ایشان فردی هستند ملاک گرا و باداشتن معیارهایی عمل میکنند. اهل بازی در میدان بدون قاعده و قانون نیستند، بهمین لحاظ مشخصه اصلی ایشان عمل به قانون به مفهوم روح قانون میباشد. البته در بین دوستان تصریح میشود که آیا ایشان مدیریت دوران بحران هستند و آیا در بازیهایی که طراحی میشود بازی نمیخورد؟
من اولاً میگویم همه ما ممکن است بنوعی بازی بخوریم بخصوص اگر بازی، پیچیده طراحی شود. لذا اینکه انتظار داشته باشیم هیچکس بهیچوجه بازی نخورد امری است که تحقق آن نسبتاً محال میباشد، اما تجربه مدیریت ایشان در دوران بحرانهای اخیر نشان داد که ایشان بازی نخوردند، در بحران نسبتاً موفق عمل کردند البته عدهای میگویند به مدد همکاران بوده است که این خود مهم است که مدیر، چه نوع همکارانی انتخاب میکند. بعنوان مثال بحث شورایعالی انقلاب فرهنگی رامطرح میکنند. شورای انقلاب فرهنگی محصول یک دوره خاص تاریخی و پدیدهای بوده است خاص آنزمان. ما امروز قاعده و روشی بنام انقلاب فرهنگی نداریم زیرا دیگر آن شرایط تاریخی حاکم نیست زیرا اکنون همه چیز در بستر یک تحول با ثبات در مسائل اجرایی میگذرد، بنابراین خودبخود شورایعالی انقلاب فرهنگی موضوعیت ندارد که بخواهد ماورای وزارت عمل کند و این امر متأسفانه یکی از چالشهایی بوده است که در تبیین نقش حقوقی و قانونی آن موجب جدل بسیار شده است، این جدل کار را بجایی کشاند که لایحه وزارت علوم و تحقیقات و فناوری، در چنبرهای قرار گرفت که یکی از عوامل اصلی استعفای آقای دکتر معین قرار گرفت، من یقین دارم که موضع ایشان نیز همان موضع آقای دکتر معین است، کما اینکه این مواضع در تدوین نامهای که به حمایت از آقای دکتر معین صورت گرفته است روشن شدهاست.
درچارچوب عمل: ثبات رأی ایشان از (۱۸) تیر تا کنون و مدیریت با ثبات ایشان در دوران اخیر جریانات دانشگاه، گویای داشتن مواضع روشن است گرچه بعضی از دوستان انتظار حرکات صریحتر از ایشان داشتند اما اینجانب فکر میکنم ملاک قرار دادن قانون بعنوان نبض جنبش اصلاحات مهمتر از آنست که در یک حادثه، تندتر از حد انتظار عمل کنیم یا کندتر!
منشی (جبارزاده) ـ آقای شمس! اگر بخواهید به خانم کولایی وقت بدهید، وقتتان تمام است.
رئیس ـ بفرمایید.
وهابی ـ ملاک اصلاحات عمل به قانون مورد وفاق جامعه است و آنچه که مورد نقد جنبش اصلاحات قرار دارد آن است که علیرغم وجود قانون و تصریح به قانون درست عمل نمیشود. من مرد قانون را مرد اصلاحات میدانم و قانون وفاق جامعه است ولو آنکه علیه خود باشد من با درکی که از ایشان یافتم ایشان را کسی میدانم که به عهد و پیمان وفادار است، وفای به عهد و پیمان آنهم از نوع قانونی مسأله بسیار مهمی است و این همان چیزی است که جناب آقای مهندس عباس عبدی در یک رنج نامه مفصل از عهد شکنی و پیمان شکنی توسط کسانیکه باید مظهر عدالت باشند. نالیده است و آنرا آفت بزرگ روابط اجتماعی دانسته است. من مطمئنم آقای فرجیدانا قانون و پیمان را صرف رفاقت یا بازی نخواهد کرد و اگر نتواند عمل کند کنار خواهد رفت، ما هم در اصلاحات بدنبال اینچنین کسان هستیم.
چون یکمقدار از وقت را به خانم کولایی دادم جمعبندی عرض میکنم که این حاصل اتفاق نظری است که در ستاد وزارتخانه در دانشگاه تهران، در دانشکده فنی با دوستان مذاکره کردم و این حاصل تجربهای است که من دیشب به نتیجه قطعی رسیدم.
در خاتمه کلام، برای دوستان همفکر عرض میکنم که بنده با همه دوستان مورد اعتماد شما و اکثر دوستانی که میشناسید و مواضعشان را کاملاً تأیید میکنید صحبت کردهام و مورد تأیید من قرار گرفتهاند و با دقت در معنای کلمه میگویم به اتفاق آراء تأیید کردهاند و حتی دفاع از ایشان را لازم دانستهاند و