چرا «هاكان»، پاشايي نشد؟
«رضا آشفته»، در مطلبی در روزنامه شرق نوشت: حامد هاکان، خواننده جوان، در حالی در سکوت به خاک سپرده شد که به اعتقاد یک منتقد و پژوهشگر موسیقی دلیل آن کمتوجهی مدیران و متولیان موسیقی به بخشی از بدنه موسیقی است که هنوز شکل رسمی نیافته. پیکر حامد هاکان (ذاکری)، خواننده جوان موسیقی پاپ که ١٢ مهر به دلیل ایست قلبی در ۳۴سالگی درگذشت، صبح روز جمعه از میدان حضرت عبدالعظیم شهرری به سمت حرم عبدالعظیم حسنی برگزار شد درحالیکه به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان، تنها چهره آشنا در این مراسم، یکی از «هنروران سینما» بود. تشییع پیکر این خواننده در حالی انجام شد که مسئولان و اهالی موسیقی در این مراسم حضور کمرنگی داشتند. همکاران قدیمی این هنرمند از جمله محسن چاووشی و محسن یگانه هم در این مراسم شرکت نکردند و به تسلیتگفتن در اینستاگرام بسنده کردند.
در برخی از سایتها آمده است که پدر حامد هاکان، حجتالاسلاموالمسلمین ذاکری از چهرههای قابل اعتناي روحانیت در شهرری محسوب میشود.
او مهر ۹۳ موفق به اخذ مجوزهای لازم شد و قرار بود اولین آلبوم مجازش از سوی شرکت «صوت آوای هنر» به بازار عرضه شود که این اتفاق رخ نداد.
اجازه دفن این خواننده در قطعه هنرمندان به علت مجوزنداشتن داده نشد.
یک خواننده مردمی
رضا مهدوی، منتقد موسیقی حامد هاکان (ذاکری)، را یکی از خوانندگان نسل جدید موسیقی پاپ و شبهپاپ میداند که برخاسته از یک ذهنیت متفاوتگرا در عرصه موسیقی ایران دارای جنبشی شدهاند و جوانهای زیادی را پیرو خودشان کردهاند.
این منتقد و پژوهشگر به «شرق» میگوید: حامد هاکان آنچه در چنته خودش و هوش ذاتیاش داشته و هر آنچه از بزرگان موسیقی اکتساب کرده است، با لهجه و سبک خاص خودش به جامعه عرضه و بالطبع هوادارانی هم پیدا میکند. مردم همیشه هواداران اصلی بودهاند.
صحبت اصلی و پرسش بنیادین مهدوی اینجاست که چرا با وجود تأیید و هواداری مردم مراکز ذیربط با این نوع موسیقی موافقت نمیکنند و از افرادی که در این فضا فعالیت میکنند، حمایتی نمیشود و وزارت ارشاد هنوز هم این نوع موسیقیها را به رسمیت نمیشناسد با آنکه در زمان جشنواره موسیقی فجر و دادن مجوز به این نوع موسیقی که سهم بسیاری در میان انواع موسیقی دارد و در تالارهای بزرگ اجرا میشود، همواره با آن موافقت میشود و البته کجدار و مریز نیز آلبومهایشان پخش میشوند.
مهدوی بر این باور است که بیسیاستیهای مدیران کلان فرهنگی باعث چنین اتفاقی شده و این نوع برخوردها حاکی از باری بههرجهتبودن مدیریت فرهنگی است چراکه اینان نه توان خطدهی و سیاستگذاری کلان موسیقی را دارند و نه به دنبال حمایت از این هنرمندان هستند و از جمله حامد هاکان که از این بیبضاعتی مدیریت فرهنگی چه در زمان زندگی و ارائه آثار و چه در زمان مرگ و خاکسپاری چندان بهرهای نمیبرد. این مدیران فقط به دلیل شرایط زمانه با نگاه غيرفرهنگي به موسیقی نگاه ميكنند و با هنرمندان رفتار میکنند. او معتقد است اگر مرتضی پاشایی یکباره در عمر دو، سه ساله هنریاش مطرح میشود، اول اینکه شانس میآورد و قطعهای از موسیقیاش در تیتراژ برنامه پربیننده ماه عسل پخش میشود و بعد هم بیماری دهشتناکش دل هوادارانش را به درد میآورد، در نتیجه مردم در مراسم خاکسپاریاش هجوم میآورند و در این خصوص دستگاههای ذیربط مستأصل میمانند که چه کار کنند. اگر حامد هاکان هم یک سریال باعث پخش صدا و شهرتش شده بود و بیماریاش رسانهای میشد، امروز حامیانش هجوم میآوردند و شبکههاي اجتماعی دربارهاش جریانسازی میکردند. امروز شاهد سکوت در خاکسپاریاش هستیم؛ حامد هاکان و دوستانش از یک فرهنگ برخاستهاند و میخواهند ابراز هویت کنند و به دنبال بیان نوعی موسیقی هستند که بشود آن را بومیسازی كرد که هواداران زیادی دارد و متولیان اگر با آن همدل و همگام شوند دیگر شاهد توسعه این نوع موسیقی خواهیم بود و از فردمحوری نیز پرهیز خواهد شد.
مهدوی ضمن یادآوری اینکه حامد هاکان در زمان زندهبودن مورد توجه قرار نگرفته است، تأکید میکند که در نبودنش باید آنچه شایسته و بایستهاش است، منظور شود و او که از حداقلها محروم بوده است، در زمانه نبودنش امکان ارائه آثارش فراهم شود.
این منتقد درباره اینکه نمونههایی از این دست چه تعداد هستند، با اظهار تأسف اعلام میکند که آمار دقیقی نداریم چون هنوز بانک اطلاعاتی برای همه ژانرهای موسیقی و اهلش نداریم و فقط میدانیم از این دست بسیار هستند که در بیتوجهیها به سر میبرند اما باید بانکی باشد برای بیان آمارهای دقیق و در ضمن همان حمایتها و توجهات لازم برای این هنرمندان در دسترس باشد.
انتهای پیام
خدایش رحمت کناد…
خدا بیامرز حامد هاکان صدای خوب و دلنشین و نسبتا قوی داشت و نیازی هم به صدا سازی و دستکاریهای رایج برای تقویت صداش نداشت البته شاید چندتا از کارهاش از نظر شعری زیاد جالب نبودن اما بیشتر کارهاش شنیدنی و قشنگ بودند متاسفانه این نسل قربانی نگاههای سیاست زده و بیگانه از هنر زمانه و بعضی مسوولین شدند و در حالیکه بدون هیچ هزینه ای برای اونها صرفا با تلاش و تمرین و روی پای خودشون ایستادن موسیقی رو یاد گرفتند ولی حیف سوختند ….!