شهروند و شرایط اضطراری | مصطفی تاج زاده
«سید مصطفی تاج زاده» فعال سیاسی اصلاح طلب در یادداشتی تلگرامی با عنوان «شهروندی و شرایط اضطراری» نوشت:
۱. ما از یک شهروند مسوول آمریکایی چه انتظاری داریم؟ آیا چون رییس جمهور کشورش به نام «حفظ امنیت و منافع آمریکا» به این و آن میتازد و از ضرورت لغو برجام سخن میگوید، باید از او و مواضعش دفاع کند؟ یا برعکس، باید به نقد و بلکه مخالفت با مواضع افراطی او بپردازد و بکوشد عملکرد صلح ستیزش را تصحیح کند و وی را به حفظ برجام و پرهیز از ماجراجویی ترغیب نماید؟
۲. ممکن است نژادپرستان آمریکایی دفاع از مقامات جنگ سالار را بهنام ضرورت همسویی مردم با رییس جمهور توجیه کنند، بگذریم از اینکه خود علناً به مخالفت با اوباما و برجام پرداختند. اما برای صلح طلبان آمریکایی عدالت و دستکم همزیستی مسالمتآمیز با جهانیان اولویت دارد و تأمین امنیت و منافع کشورشان را با راهبرد برد_برد کم هزینهتر و پایدارتر مییابند و با ماجراجویی و یکجانبه گرایی دولت خود مخالفند و میکوشند که در مناسبات بین المللی گفت و گو و حقوق و سازمانهای بین المللی و دیپلماسی، نه نظامیگری حرف اول را بزند.
۳. نسبت من به عنوان شهروندی صلح طلب، عدالت جو و آزادی خواه با حکومت و نهادهایش به عملکرد آنها برمیگردد. هرچه دولتمردی (و نهادی) در جهت ایجاد فضای باز و سالم در ایران و تعامل و همزیستی مسالمت آمیز با منطقه و جهان و گامهای بلندتری بردارد، به همان میزان از او حمایت میکنم، حتی اگر او منتخب من نباشد. عکس قضیه نیز درست است. هر اندازه مسوولی ماجراجویانه، غیرمسولانه و انزواطلبانه سخن بگوید یا تصمیم بگیرد، همان قدر عملکردش را نقد میکنم، حتی اگر وی منتخب من باشد. معیار پشتیبانی یا اعتراض من نسبت هر فرد، جمع و نهاد با امنیت ملی، یکپارچگی سرزمینی، استقلال میهن و منافع همگانی است. این موثرترین حربهی یک شهروند برای مقابله با کژیهای حکومت است تا حاکمان از مسیر صلح و عدالت و آزادی منحرف نشود.
۴. قانون اساسی حق انتقاد از حاکمان را بهرسمیت شناخته است. موازین اسلامی بر چنین حقی تاکید دارند و تجربهی بشری نیز بیانگر آن است که هر جامعهای بر این حق تاکید کند، به سمت آبادانی و ثبات پیش میرود.
۵. همواره مخالفت دلواپسان را با برجام، اگرچه نادرست میدانستم، حق شهروندی آنان خواندهام، با وجود آنکه منطق ایشان دوگانه است. در زمان احمدی نژاد و جلیلی مخالفان را بهاسم حفظ امنیت و وحدت به حمایت از مذاکره کنندگان فرا میخواندند و کمترین انتقادی را برنمی تافتند و منتقدان را با انواع اتهامها و حتی تهمتها مینواختند و برایشان حتی پروندهی قضایی تشکیل میدادند، اما در زمان روحانی و ظریف انتقاد که چه عرض کنم، اعتراضهای خیابانی علیه دیپلماسی کشور سامان دادند و اعمال خویش را عین انقلابیگری و دفاع از تیم مذاکره کننده و حتی تقویت آنها نامیدند. با وجود استانداردهای دوگانهی فوق همچنان حق هر ایرانی شامل دلواپسان میدانم که بتوانند مقامات را از جمله در عرصهی دیپلماسی نقد کنند.
۶. من امروز نیز همچون دیروز از هر تصمیم عاقلانه و مصلحت جویانهی از رهبری و فرماندهی سپاه تا رییس جمهور و وزرا و نمایندگان در جهت دفع مخاطرات و تهدیدها و پاسداری از امنیت میهن و منافع مردم دفاع میکنم و در این مسیر از سرزنش احدی نمیهراسم. از سوی دیگر هر حرف و عمل نادرستی را از صدر تا ذیل حکومت نقد میکنم اگر قصد یا نتیجهاش آن باشد که بار دیگر قدرتهای جهانی علیه ایران و ایرانیان به توافق و اجماع برسند و زمینهی بازگشت تحریمهای بین المللی آماده شود و سایهی شوم جنگ مجدداً در آسمان میهن به پرواز درآید یا بخواهند به بهانهی حفظ امینت، فضای امنیتی ایجاد کنند، در این راه تهدید آزادی ستیزان را به چیزی نمیگیرم.
۷. حق و بلکه وظیفهی آحاد ایرانیان است که به عنوان یک شهروند از هر حرف و تصمیم و اقدامی که در جهت حفظ یکپارچگی سرزمینی، استقلال میهن، صلح و امنیت و منافع ملی ما باشد، یا به آنها یاری رساند، حمایت، و با هر سخن و عمل از سوی هر مقامی و نهادی که اصول فوق را به خطر اندازد، مخالفت کنند.
انتهای پیام
برخلاف تصور تاج زاده منطق این عزیزان دوگانه نیست و چندین و چند گانه است !