فوتبال ایران در آستانه شوک بزرگ
«سجادشجاعی»، در یادداشت ارسالی با عنوان «فوتبال ایران در آستانهی شوک بزرگ» دربارهی مشکلات مدیریتی فوتبال ایران نوشت: در چند روز اخیر اخبار بدی درباره فوتبال باشگاهی به گوش میرسد. شنیدههای غیررسمی حاکی از این است که به احتمال زیاد دستکم یک یا دو تیم از چهار نماینده کشور ما در جام باشگاههای آسیا از این مسابقات کنار گذاشته خواهند شد و حتی ممکن است سهمیه ایران نیز کاهش پیدا کند.
شاکیان و غریبه و آشنا
شکایات متعدد بازیکنان و مربیان سابق و وجود حدود یکصد پرونده باز از چهار نماینده ایران در AFC شرایطی را به وجود آورده که راه گریزی برای باشگاههای کشورمان وجود ندارد. در حال حاضر استقلال بیشترین شاکی را دارد و پرسپولیس و تراکتورسازی در ردههای بعدی هستند. این تنها بخشی از مشکلات تیمهاست و پروندههای بدهی باشگاهها به همین ارقام ختم نمیشود؛ بدهیهای مالیاتی و شاکیان پرتعداد در کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال هم گریبان نمایندگان کشورمان را گرفته است. برای نمونه تقریباً تمام بازیکنان و کادر فنی نفت در دو فصل گذشته از این تیم شاکی هستند. استقلال با شکایت صمد مرفاوی، امیرحسین صادقی، آرش برهانی، آندرانیک تیموریان و کاوه رضایی محروم شده و پرسپولیس در پروندههای آرفی، دایی و گولچ شکست خورده است. اینها تعداد کمی از احکام صادرشده و قطعی علیه باشگاهها است. تراکتورسازی هم با دستکم هشت پرونده باز یا محکومیت قطعی، وضعیتی مشابه سه تیم دیگر دارد؛ البته در سالهای گذشته هم وضع بر همین منوال بود، اما امسال AFC مماشات ندارد و حذف نمایندگان عربستان و امارات نشان از جدیت کنفدراسیون فوتبال آسیا در اجرای قانون دارد؛ این بار سندسازیها و لابیگری هم برای جلب نظر AFC نتیجهبخش نخواهد بود.
هرکه آمد عمارتی نو ساخت
پرسش اصلی اینجاست که در شرایطی که هر چهار تیم یا متعلق به دولت هستند یا نسبتی با امکانات دولتی دارند، نقش دولت، وزارت ورزش و فدراسیون فوتبال در این شرایط چیست؟
وزارت ورزش مالک سرخابیهای پایتخت است و بدهیهای انباشته این دو باشگاه حاصل عملکرد مدیران منتخب این دستگاه بر این باشگاههاست. نکته جالب اینجاست که وزارتخانه چند سالی است که هیچ مبلغی برای حمایت از این باشگاهها به آنها نمیدهد. پیگیریهای مدیران این دو باشگاه هم تا به امروز به جایی نرسیده و به دلیل همین اختلافات اخبار مبتنی بر استعفای طاهری هم به گوش میرسد. تراکتورسازی هم که متعلق به کارخانه تراکتورسازی تبریز است و این کارخانه هم چند سالی است که به تملک سپاه درآمده و طبیعتاً باید از سوی این نهاد نظامی تأمین مالی شود. در این میان اما سرنوشت نفت کمی متفاوت است. نفت یکی از باثباتترین و بهترین تیمهای فوتبال ایران بود، اما به یکباره با تصمیم وزیر نفت مبنی بر کاهش هزینههای این وزارتخانه به بخش خصوصی واگذار شد. ابتدا بهنام پیشرو مالکیت این تیم را بهصورت موقت در اختیار گرفت و پس از عملی نشدن تعهدات مالی توسط این مجموعه مالکیت از بهنام پیشرو سلب و بازهم بهصورت موقت به مجموعه طلاییه واگذار شد که تا اینجا عملکرد مدیران جدید هم رضایتبخش نبوده است. به نظر می رشد نفت هم مانند تیمهای ریشهداری چون راهآهن و پاس در حال نابودی است. وضعیت امروز نفت یک علامت سؤال بزرگ برای فوتبال ایران است که باید همه اهالی فوتبال به دنبال جواب آن باشند. آیا تغییرات مدیریتی در سطح دولتها میتواند باشگاههای شناسنامهدار کشور را نابود کند؟
چند سال پیش مدیران راهآهن جمهوری اسلامی تصمیم گرفتند هزینههای این شرکت را کاهش دهند و اولین گام را در واگذاری تیم فوتبال راهآهن برداشتند. نتیجه این بهاصطلاح خصوصیسازی این شد که هماکنون راهآهن با صفر امتیاز تیم آخر جدول لیگ یک است، همین وضعیت برای پاس به وجود آمد و در سالهای دورتر چنین تصمیمی توسط مدیران بانک ملی و بانک تجارت و هما گرفته شد و باعث نابودی تیمهای ریشهدار تهرانی شد. اگر در سالهای آینده مدیران لیران خودرو و سایپا و فولاد مبارکه هم چنین تصمیماتی بگیرند باید بنشینیم و شاهد نابودی تیمهای تحت پوشش این بنگاههای صنعتی باشیم.
وقتی همه خوابیم
وضعیت باشگاهداری در کشور ما با قصه پر آب چشم مدیریت دولتی گره خورده است. مدیرانی که با تغییرات سیاسی میآیند و به محض وزیدن باد مخالف راهشان را میگیرند. همه این بزرگواران از بیوفایی میز حکایتها شنیدهاند و میدانند چند صباحی نوبتشان است، بنابراین افق دیدشان یک فصل و یک نیم فصل است. در سطح کلان هم یک راهبرد بلندمدت وجود ندارد که اگر وجود داشت این آمدن و رفتنها به چشم نمیآمد. ورزش محرومترین بخش هر وزارتخانه است و بیشتر از همه تحت تأثیر اراده –بخوانید سلیقه- وزیر مطبوعه است. حال باید منتظر دوشنبه سرنوشتساز ماند. آیا شوک بزرگ میتواند مسئولین ورزش و فوتبال کشور را از خواب غفلت بیدار کند؟
انتهای پیام
امیداورم فوتبال ایران به روزهای اوج خودش برگرده