خرید تور تابستان

مشایی درباره‌ی نامه‌ی محرمانه به دانشگاه شیکاگو دروغ گفت!

مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران درباره‎ی هفتم آبان که منتسب به «روز کوروش» است، گفت: این‌گونه نیست! هفت آبان که براساس اقوال روز کوروش نامیده ‌می‌شود، در واقع روز «آزادی اشرافیت یهود در بابل» است. چه کسی گفته است که پاسارگاد، مقبره‌ی کوروش است؟ در زمان آقای احمدی‌نژاد رویکردها بسیار فاجعه‌آمیز بود و تاریخ هخامنشی محور را خیلی کورکورانه‎تر از دیگران پیروی کرد و به این ترتیب احمدی‌نژاد نه تنها کمکی به روشن شدن تاریخ نکرد، بلکه برعکس عمل کرد.

IMG_0823

انصاف نیوز: «هفتم آبان را به نوعی «روز کوروش» ‌می‌دانند. کمی در این باره صحبت کنیم و این که چرا به کوروش، «کبیر» می‌گویند؟

عباس سلیمی نمین پاسخ داد: درباره‌ی این که گفتید، هفت آبان به نوعی منسوب به کوروش است؛ خیر، این‌گونه نیست! هفت آبان که براساس اقوال روز کوروش نامیده ‌می‌شود، در واقع روز «آزادی اشرافیت یهود در بابل» است و این بسیار جای تامل دارد که عده‌ای آگاهانه یا ناآگاهانه درصدد بزرگداشت چنین روزی برمی‌آیند. این روز به ما تعلق ندارد، بلکه ما باید در برابر آن یک مرزبندی جدی داشته باشیم.

وی ادامه داد: به هرحال در حدی که اسناد به ما اجازه می‌دهد به جمع‌بندی تاریخ برسیم، نه بصورت قاطع، باید نسبت به اشرافیت یهود و عملکرد آن موضع داشته باشیم، چرا که این اشرافیت یهود، ظلم فاحشی را در مورد اقوام ایرانی صورت می‌دهد و آیا روز آزادی آنها می‌تواند دلیلی باشد که تجلیل شود؟!

این فعال اصولگرا ادامه داد: این که اشرافیت یهود از بابل آزاد می‌شوند، منشأ تحولی برای بشریت از جمله اقوامی در فلات ایرانی، است، اما وقتی که خود «تورات» اینها را آدم‌های فاسد، سرکش و مستحق مجازات می‌داند که به آیین یهود پایبند نیستند و علیه آیین یهود طغیان کرده‌اند، چرا آزادی اینها باید تجلیل شود؟!

«پس هفتم آبان ارتباطی به کوروش ندارد؟»

سلیمی نمین گفت: خیر! هیچ ربطی به روز تولد یا فوت کوروش یا مناسبت دیگری مربوط به کوروش ندارد. نسبتش فقط این است که کوروش اینها (اشرافیت یهود) را در بابل آزاد کرده و عامل آزادی اینها در بابل می‌شود، اما همان طور که گفتم، باید از لحاظ تاریخی بررسی شود که آیا این روز می‌تواند برای ملت ایران دستاوردی داشته باشد یا یک خسارت است؟ بحث اصلی ما در این مناسبت باید این باشد.

«شما کوروش را «کبیر» می‌دانید؟»

این فعال اصولگرا پاسخ داد: من خیلی مناسب نمی‌دانم که ما با بکار بردن این تعابیر دیگر جرأت نکنیم به تاریخ نزدیک شویم. راجع به رضاخان هم «رضا شاه کبیر» گفته‌اند، اما آیا او واقعا کبیر بود یا تخریب کننده‌ی توان ملت ایران در همه‌ی زمینه‌ها بود یا شخم زننده تمدن ما؟ رضا شاه هرآنچه که تعلق به ما داشت را شخم زد، بنابراین این‌طور تعابیر نباید حصاری برای پرداختن به تاریخ باشد.

مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران ادامه داد: بیایید به این بپردازیم که رضاخان در چه زمینه‌هایی کاری کرده است که می‌تواند مورد قبول باشد؟ در چه زمینه‌هایی کار کرده است که مورد قبول نیست و در چه زمینه‌هایی می‌شود به تاریخ نزدیک شد؟ بنده این تعابیر را خیلی عالمانه نمی‌بینم، بلکه در حرکت‌های سیاسی برای آنکه ما نتوانیم به تاریخ خود نزدیک شویم، استفاده می‌شود؛ باید در این باره مطالعه کنیم.

سلیمی نمین افزود: اگر با مطالعه به این رسیدیم که کوروش به واقع در خور تجلیل‌‌های امروزی برخی منابع یهودی از اوست، مانعی نیست، زیرا قابل فهم است امروز اشرافیت یهودی که بر فلسطین حاکم شده است، از کوروش تقدیر و از او تجلیل کند، یعنی کاری که کوروش کرده، در حقیقت خدمتی به نیاکان و اسلاف یهودیان بوده است؛ آیا این خدمت برای ما هم مثبت بوده یا خیر؟!

وی گفت: به نظرم زمانی می‎توانیم به این جمع‎بندی برسیم که خودمان فارغ از آنچه که برایمان شناخته شده است و فارغ از آن چیزی که تلاش می‎شود بر ما غلبه یابد، بررسی و تحقیق کنیم. اگر امروز هرکسی حرف از این بزند که تاریخ باستان را خودمان مطالعه کنیم، بلافاصله برچسبی می‎زنند که این فرد می‎خواهد تاریخ باستان را نادیده بگیرد یا می‎خواهد علیه تاریخ باستان ما طغیان کند و این تعابیر مانع از یک رویکرد محققانه می‎شود.

این پژوهشگر ادامه داد: عده‎ای حتی حق دارند که بصورت غلوآمیز نسبت به کوروش حرفهایی بزنند، اما آیا برای ما هم مناسب است؟ این نیاز به کار دارد. بنده نمی‎خواهم الان قضاوت دقیقی راجع به کوروش و سلسله هخامنشی داشته باشم، اما روی یک مساله می‏‎توانم تامل کنم و دیگران را هم به تأمل در این قضیه دعوت کنم که چرا به یک باره از 200 سال گذشته تا به امروز تنها راجع به یک برش از تاریخ باستان ایران این همه کار می‏‌شود؟ آیا این رویکرد، رویکردی برای تجلیل ملت ایران است یا خیر یا این رویکرد هدف دیگری دارد؟!

سلیمی نمین افزود: حوزه‌ی کاری ما در دفتر مطالعات تاریخی بیشتر تاریخ معاصر است، اما در یک موضوعی از تاریخ معاصر، ناگزیر هستیم  به تاریخ باستان رجوع کنیم و به روایتی که در دوران پهلوی وجود دارد و از انتهای قاجار شروع شده و در دوران پهلوی به شدت پی گرفته شده است، بپردازیم.

«اسنادی که درباره‌ی کوروش است، بیشتر از دوران پهلوی به بعد شروع می‎شود، علت چیست؟»

از اواخر دوران قاجار شروع شده است.

«آیا قبل از این دوران سند دیگری مبنی براین که کوروش وجود داشته باشد، در دسترس است؟»

عباس سلیمی نمین پاسخ داد: نمی‎توان گفت که سندی نداریم، در ارتباط با اسناد یونانی چنین سندی را داریم، اما در آثار ایرانی جز مستندات بسیار ضعیف، سند دیگری نداریم؛ برای نمونه در شاهنامه فردوسی با وجود این که تمام پادشاهان قبل از هخامنشی را یاد می‌کند، اما وقتی این سیر تاریخی را دنبال می‎کند، نامی از هخامنشیان و کوروش نیست.

این فعال اصولگرا افزود: ابوریحان در یادکردن سلسله‌ی پادشاهان، اسمی از کوروش می‎برد و در یک فراز می‌گوید که احتمالا کوروش یکی از منسوبین بهمن در بابل بوده است. او از کوروش به عنوان کارگزار یاد می‌کند؛ برای مثال مانند فرماندار؛ یعنی فرماندار جزیی که پادشاه ایرانی، او را در بابل منسوب کرده؛ در طول تاریخ، ابوریحان بیرونی چنین چیزی را عنوان کرده است، اما سایر مورخان ایرانی هیچ اسمی از کوروش نمی‌برند.

«برعکس این مساله، از اسکندر بسیار زیاد نام برده شده است؟»

سلیمی نمین در پاسخ گفت: در شاهنامه نیز تعابیر بسیار مثبتی از اسکندر وجود دارد.

«این شبهه به وجود می‌آید که شاید آن انسان خوبی که ما به نام کوروش می‌شناسیم، شاید اسکندر بوده است؟» که عباس سلیمی نمین گفت: خیر، این دو شخصیت هم به لحاظ مقطع تاریخی و هم به لحاظ شخصیتی نمی‌توانند با هم اشتباه گرفته شوند. اسکندر یک فرد و کوروش، فرد دیگری است. بنده به هیچ وجه بدنبال این نیستم که یک قضاوت قطعی راجع به این قضیه داشته باشم، اما امروزه یک بهره‌برداری هدفمندی از تاریخ باستان ما صورت می‌گیرد و این را فقط من نمی‌گویم.

وی ادامه داد: من می‌خواهم کتاب دیگری را برای شما بخوانم، این کتاب «تاریخ شاهنشاهی هخامنشی» اثر «آلبرت اومستد» است. این کتاب مدافع تاریخ نگاری هخامنشی است و تلاش می‌کند تاریخ هخامنشی که برای ما شناخته شده است را ترویج و تبلیغ کند؛ اما خود مترجم کتاب که او هم با این «بنگاه ایران شناسی دانشگاه شیکاگو» ارتباط داشته، می‌داند که دانشگاه شیکاگو در رویکردی که شما به آن اشاره کردید، نقش موثر و تعیین کننده‌ای داشته است.

مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران تشریح کرد: پیشنهاد می‌کنم مرحوم «محمد مقدم» که در سال 1340 در دانشگاه دولتی یوتا تدریس می‌کرده چه می‌گوید؛ مهم است. به نظرم ایشان به صراحت علت رویکرد را در این کتاب گفته است: «سده‌های 17 و 18 میلادی نوشته‌های کتاب مقدس زیر نکته سنجی و خرده‌گیری پژوهندگان و فرزانگان در اروپا قرار گرفت؛ یعنی تاریخ یهودیت حتی در اروپا با چالش جدی مواجه است و در همین هنگام پاره‌ای از نویسندگان اروپا به نوشته‌های باستانی و دین و فرهنگ ایران و هند روی آوردند. برای جلوگیری از پیشرفت، گسترش این طرز فکر دستگاه‌های دینی و سیاسی اروپا و سپس آمریکا، کوشش و خرج بسیار نمودند که از راه پژوهش‌های تاریخی بنیاد نوینی برای تاریخی جلوه دادن داستان‌های دین خود استوار سازند.»

این فعال اصولگرا ادامه داد: «محمد مقدم» می‌گوید که در برابر آن هجمه، یهودیان به چه فکری افتادند؟ برای این که بتوانند از تاریخ ایران و هند بهره‌برداری کنند؛ «کاوش‌های فراوانی در سرزمین‌های کتاب مقدس پی در پی انجام شد؛ روی سرزمین‌ها و اقوام و آثاری که یافت می‌شد نام کتاب‌های مقدس گذاشته می‌شد.» و به این ترتیب این استاد دانشگاه همواره استناد به جعل کرده‎اند؛ این را کسی می‌گوید که خودش کامل قایل به این تاریخ‌نگاری است.

سلیمی نمین افزود: در این جا می‎گوید: «آنچه برخلاف میل پیدا می‎کردند، یا به دست فراموشی سپرده می‎شد یا تعبیر دلخواهی از آن می‎شد»؛ یعنی اسنادی که برخلاف میلشان بود را نابود یا تعبیر دلخواهی از آن می‎کردند و در واقع به گونه‎ای از آن کار، جعل ماهیت می‎کردند. «گزارش‎های باستان‎شناسی و بحث‎های زبان‎شناسی و تاریخ‎هایی که نوشته شد با همه‌ی دانش و پژوهش‎هایی که برای آن‎ها به کار رفته و زمینه بزرگی که برای پژوهش‎های آینده به دست داده؛ هدف اصلی همه‌ی آنها جز این چیزی نبوده است که به تاریخ یهود کمک کند.»

وی گفت: پس جای شگفت نیست که در کتاب تاریخ شاهنشاهی هخامنشی نویسنده‎ی آگاه آن همین روش را به کار بسته و مواد بسیاری را برای نشان دادن درستی داستان‎های کتاب مقدس و درجه دوم نویسندگان یونانی گردآوری و گزارش کرده است و در آخر نیز نویسنده می‌گوید: «شاید سزاوارتر بود که عنوان آن «تاریخ بابل و یهود در عصر هخامنشی بود!»؛ یعنی می‎گوید اسم کل این کتاب را تاریخ یهود بگذارید.

سلیمی نمین با بیان این که «این رویکرد را حتی کسانی که در این زمینه عالم هستند نیز دارند و در عین حال اعتراف می‎کنند که این تاریخ باستان ما نیست، این تاریخ یهود است»، اظهار کرد: اما این که چرا یهودیت با یک بحران مواجه بوده و چرا نیاز دارد که بیاید و در تاریخ آن کشورهایی که تورات در آنجا شکل گرفته است، کار کند، یک بحث مهمی است که به نظر من تا آن را مورد توجه قرار ندهیم، سرمایه‎گذاری هنگفت این‎ها را در رابطه با تاریخ هخامنشی خودمان درک نخواهیم کرد.

این پژوهشگر افزود: امروز بسیاری از پژوهشگران ما می‎گویند که ما مدیون این مورخان هستیم، زیرا این‎ها آمده و تاریخ ما را برای ما روشن کرده‌ و در این وادی زحمات زیادی کشیده‎اند، اما آیا به خاطر ما این زحمات را کشیده‎اند؟ آقای احمد مقدم می‎گوید نه برای ما نکشیده‎اند؛ بلکه برای مشکلاتی که در زمینه‌ی تاریخ یهود داشتند، زحمت کشیدند، چون سراسر تاریخ یهود با ظلم، جنایات و سیاه کاری‎های اشرافیت یهود عجین شده است؛ این را من ادعا نمی‎کنم؛ اگر واقعا اهل تحقیق باشیم و وارد این بحث شویم و تاریخ خودمان را روشن کنیم، متوجه خواهیم شد.

سلیمی نمین ادامه داد: «ویل دورانت» گرایش به یهودیت دارد، اما وقتی تاریخ ویل دورانت را می‌خوانید، می‌بینید که او ناگزیر است تنفر اروپاییان نسبت به یهودیت و اشرافیت یهود را در قرن 14، 15 و 16 تا صنعتی شدن ترسیم کند. صنعتی شدن موجب تغییر اساسی این تنفر اروپاییان در قرون اخیر شد. تاریخ واقعی «اشرافیت یهود» سراسر به همان گونه‌ای است که ویل دورانت مجبور است، روایتگری کند.

وی گفت: بخش‎های اعظم تورات از سوی مورخان یهود نوشته شده است، تورات خودش درباره‌ی اشرافیت یهود چه می‌گوید؟ همان طور که گفتم کسانی که کوروش، آن‌ها را در بابل آزاد کرده راجع به تورات چه می‎گویند؟ آنجا هم تورات و مورخانی که مطالبشان در تورات گردآوری شده است، چه قضاوتی درباره‌ی اشرافیت یهود دارند؟ اینها را طغیانگر علیه دین حضرت موسی و منشأ فساد و تباهی در جامعه عنوان می‌کند.

این فعال اصولگرا افزود: اگر این مطلب را درک کنیم که چرا روزی سرمایه‌گذاری بر روی این قضیه صورت گرفته است؛ خیلی ساده خواهد بود که احساس نیاز و ضرورت کنیم که خودمان یک بار دیگر تاریخمان را مرور کنیم و یک بار دیگر خودمان هم به آثار فیزیکی  باقی مانده و هم آثار مکتوب در دسترس توجه کنیم. کسانی که خیلی غلوآمیز راجع به هخامنشیان کار می‌کنند به یکسری آثار ارجاع می‌دهند که متاسفانه حتی ما آن آثار را محققانه مورد مطالعه قرار نمی‌دهیم.

IMG_0984

«حرفهای زیادی راجع به منشور کوروش وجود دارد؛ نظر شما درباره‌ی این منشور چیست؟»

سلیمی نمین در پاسخ گفت: منشورهای پادشاهان که ارزشی ندارد! من در مطلبی نوشتم که مانند این است که وقتی بوش پسر به افغانستان حمله کرد؛ بیانیه‌ای صادر کرد که: «من آمده‌ام تا مواد مخدر را در افغانستان ریشه‌کن کنم، من آمده‌ام تا تروریسم را در افغانستان از بین ببرم.» بیانیه‌ای صادر کرد که اهداف خودش از حمله به افغانستان را بیان کرد، آیا ما باید این بیانیه بوش پسر را مبنای قضاوت تاریخ قرار دهیم؟ این یکی از منابع است؛ یعنی یک ادعا و سندی است که یک رییس‌جمهور کشورگشا که افغانستان را اشغال کرده است، ادعایی کرده؛ آیا واقعا عاقلانه است که بگوییم که این است و جز این نیست؟

وی افزود: این قضاوت تاریخی نیست؛ فرض می‎کنیم ما سندیت این منشور را قبول داشته باشیم؛ این که پادشاهی درباره‌ی خودش ادعایی کرده باشد یک طرف قضیه است و یک طرف دیگر آن چیست؟ ببینیم که او به واقع وقتی این ادعا را کرده است، در عمل ادعا را محقق کرده یا نه؟ پایبند به این ادعا بوده یا خیر؟!

«اما این منشور در سازمان مبنا قرار گرفته است؟»

این پژوهشگر پاسخ داد: من وارد این بحث‎ها نمی‎شوم، با توجه به لابی که یهودیت در ماجراهای مختلف دارد، این مورد ممکن است. آیا یک پادشاهی که به کشوری حمله می‎کند باید ادعاهای او را حرف قطعی دانست یا باید درباره‎ی آن تحقیق کرد؟ بطور قطع باید تحقیق کرد؛ ادعای کسی که فعلی را مرتکب می‎شود، حداکثر می‎تواند یک سند باشد، سندهای دیگر اتفاقاتی است که در این جریان رخ داده است.

سلیمی نمین ادامه داد: ادعا می‎شود که بابل بدون خونریزی فتح شده است، در حالی که «کتاب گزنفون» این موضوع را رد می‎کند و می‌گوید که اصلا این‎گونه نیست! می‎خواهم بگویم بنده نه می‌خواهم این‎ها را رد کنم و نه تایید؛ ادله‎ی کافی و وافی داریم که آن چیزی که برای ما از تاریخ باستان نوشته شده، هم گزینشی است و هم هدفگذاری شده؛ گزینشی از این جهت که برشی از تاریخ ما را بیان کرده‎اند و هدفمند شده است، بخاطر این که در واقع مقارن با تاریخ یهود است و آنها می‎خواهند که تاریخ خودشان را تطهیر کنند. قراین زیادی در این زمینه داریم از آثار خودشان که می‎توانیم این موضوع را اثبات کنیم؛ این دعواها دعواهای بسیار نازلی است؛ زیرا نه کسی می‎خواهد پادشاهی را نفی کند یا مقطعی از تاریخ ما را نادیده بگیرد. تاریخ هر ملتی، سرمایه‌ی آن ملت است و هیچ بخش از تاریخ ما بی‎فایده نیست.

«چرا ایرانیت تابو شده است و بین ایرانیت و اسلامیت خط کشی می‎شود؟»

عباس سلیمی نمین پاسخ داد: تابو نشده است، ما شخصیت برجسته‎ای مانند «شهید مطهری» که در واقع تئوریسین انقلاب و روحانیت است و صاحبنظری مانند او هم به تاریخ باستان ما می‎بالد و هم می‎گوید تاریخ اسلام بخشی از آورده‎های خودش را از تاریخ باستان دارد و این حرف غیرعاقلانه است که ما بگوییم که به تاریخمان نیاز نداریم.

این فعال اصولگرا ادامه داد: اگر بگوییم به تاریخی که یهودیان گفته‎اند اعتقاد نداریم و این تاریخ جعلی است، بحث دیگری است، اما کدام آدم عاقلی می‌تواند این حرف را بزند که من به هشت هزار سال سابقه‎ی تاریخی خودم نیاز ندارم؛ به هیچ وجه این حرف درستی نیست. هر انسانی در واقع اشراف خودش و فهم خودش را از جهان بر اساس تاریخش می‎داند. تاریخ تجربیاتی است که ما پشت سر گذاشته‎ایم، مگر می‎شود کسی بگوید که من به تجربیات گذشتگان نیاز ندارم؟ حالا این دوران بعد از اسلام یا قبل از اسلام باشد، فرقی ندارد.

«آیا تا به حال به مقبره کوروش و پاسارگاد رفته‎اید؟»

مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران پاسخ داد: چه کسی گفته است که پاسارگاد، مقبره کوروش است؟ در اطراف پاسارگاد اگر از اهالی بپرسید که تا قبل از آنکه اسم آن را به زور عوض کنند، اهالی آنجا به چه اسمی آن را می‎شناختند؟ به نام مقبره مادر سلیمان می‎شناختند. من خودم به آنجا رفته‎ام! یکسری از تقابل‎های بچگانه راه می‎اندازند که افراد را به دو دسته‎ی طرفدار و ضد طرفدار تقسیم کنند که بطور کامل انحرافی است.

«آقای احمدی‎نژاد تنها کسی بودند که به پاسارگاد در دهه فجر رفتند، این را چگونه می‎بینید؟»

عباس سلیمی نمین با بیان این که «آقای احمدی‎نژاد تنها کسی نیز هست که به «مقبره‎ی استر و مردخای» در همدان؛ قاتلان نیاکان ما و تعداد قابل توجهی از ایرانیان رفت. حال یا از روی غفلت است یا از روی ناآگاهی، نمی‎دانم این به نظر شما خوب است یا بد؟ البته می‎دانم که تا حد زیادی به علت ناآگاهی آقای احمدی‎نژاد است، زیرا شما می‎بینید که هرگز هیچ کدام از کسانی که در این وادی حرکاتی کردند مانند «عطاالله مهاجرانی» هرگز سر قبر استر و مردخای نرفتند که تجلیل انجام دهند، زیرا همه قبول دارند که مطابق با متن تورات، این دو فرد موجب کشته شدن تعداد زیادی از ایرانی‎ها شده‎اند.

وی افزود: می‎خواهم بگویم که این مورد یک بحث علمی و تاریخی است. رسانه‎ها باید از این که یک کارعلمی را تبدیل به یک بحث سطحی سیاسی کنند، اجتناب کنند. اگر این موضوع را تبدیل به یک منازعه‎ی سطحی سیاسی کنیم، باختیم. وقتی که به لجبازی‎های نازل کشیده شویم، فکر تعطیل می‎شود. ما امروز نیاز داریم که به یک اجماع برای بازخوانی تاریخ باستان خودمان برسیم. ما به یک دورهمی نیاز داریم که با عقاید متفاوت در این موضوع بحث کنیم. این منازعه‎ی سطحی ما را از این ضرورت باز می‎دارد، پرداختن به تاریخ دوران باستان خودمان، کار بسیار سختی است.

این پژوهشگر ادامه داد: در زمان آقای احمدی‎نژاد رویکردشان بسیار فاجعه‎آمیز بود؛ تاریخ هخامنشی محور را خیلی کورکورانه‌تر از دیگران پیروی کرد. احمدی‌نژاد نه تنها کمکی به روشن شدن تاریخ نکرد، بلکه برعکس عمل کرد. تلقی خود بنده این بود که دولت احمدی‌نژاد می‎تواند زمینه‎ی کارهای تحقیقاتی و پژوهشی را فراهم کند؛ از این رو در اوایل دولت احمدی‌نژاد، ملاقاتی با «مشایی» در سازمان میراث فرهنگی داشتم و به او گفتم که الان بهترین فرصت است که بیاییم و 34 هزار الواحی که آمریکا و دانشگاه شیکاگو در سال 1342 خارج کرده است را بخواهیم.

سلیمی نمین افزود: مشایی گفت که سندهایش را بیاورید و من سندها را بردم و قرار بر این بود که شش ماهه، این الواح را بازگردانند، اما پس از انقراض دو حکومت پهلوی اول و دوم و گذشت چند دهه از جمهوری اسلامی هنوز این الواح را برنگردانده‌اند. گفتم که با توجه به اسناد، از دانشگاه شیکاگو بخواهید که این الواح را بازگردانند و مشایی قبول کرد و در جلسه دوم پرسیدم که نامه نوشتید؟ «گفت بله! نامه نوشتم.»

وی اظهار کرد: پرسیدم؛ پس چرا این نامه را به سمع و نظر مردم نرساندید که از حق آن‌ها دفاع شده است؟ گفت که نیاز نبود و نامه‌ی محرمانه نوشتم. نامه‌ی محرمانه اگر پشتوانه‌ی افکار عمومی را نداشته باشد که آنها هفتاد سال این الواح را ندادند، 100 سال دیگر هم نمی‌دهند؛ مگر این که افکار عمومی ملت ایران پشت این نامه بیاید و حقشان را از آمریکا مطالبه کنند، اما مشایی نپذیرفت.

سلیمی نمین گفت: بعدها متوجه شدم که مشایی به من دروغ گفته و نامه‎ای به آمریکایی‎ها ننوشته است و نه تنها فشاری به دانشگاه شیکاگو نیاورد، بلکه امتیازات زیادی را هم به دانشگاه شیکاگو داد. در دوران ایشان، قراردادهای زیادی برای کاوشگری داده شد و در جلسه‌ای که با مشایی داشتم، گفتم که تنها چیزی که می‌تواند به دانشگاه شیکاگو فشار بیاورد، این است که به آنها اجازه‌ی کاوشگری در ایران داده نشود، چون یک موسسه ایران‌شناسی دارند و اعتبار این موسسه بستگی به حضور آنها در ایران دارد و این گونه مجبور خواهند شد که این را قبول کنند.

IMG_1035

وی افزود: من باز تاکید می‌کنم که سطحی‎ترین نگاه به این مقوله در دوران احمدی‎نژاد صورت گرفت و مشخص شد که احمدی‌نژاد استر را نمی‌شناسد و عده‎ای، او را این طرف و ان طرف می‎بردند. برخوردهای بسیار سطحی که با بحث‌های تاریخی چه تاریخ باستان و چه تاریخ معاصر صورت گرفت، جای اعتنا نیست و ما نیاز به یک کار جدی داریم از طریق برگزاری سمینارها و نشست‎ها که افرادی که در این زمینه، نظرهای مختلفی دارند، نظرات و اسنادشان را بیان کنند.

سلیمی نمین گفت: به نظر من بسیاری این دعواها را راه می‎اندازند که اصل آن قضیه که به آن نیاز داریم در محاق برود. برای اولین بار بعد از انقلاب اسلامی نمی‎دانستیم که «پولینگ» یعنی چه؟ این‎ها ما را بی‎اطلاع نگه داشته بودند و حتی در دایره‌المعارف‎های ما هیچ اسمی از آن نیست، درحالی که یهودی‎ها این را جشن می‎گیرند و ما هیچ چیزی درباره‎ی آن نمی‎دانیم، به نظر شما اهتمام نبوده که این موضوع را ندانیم؟

وی تشریح کرد: یک نکته بالاتری را برای شما بگویم که این کتاب درباره‎ی «آشورولوژی» و درباره‎ی قوم آشور است؛ یک عدد از این کتاب در کتابخانه‎های ما موجود نیست. این موسسه‌ی معتبر در آلمان معتبرترین مرکز انتشاراتی است، اما این نه ترجمه و نه وارد ایران شده است، زیرا سیاستی که محققان آلمانی داشتند با سیاستی که محققان انگلیسی داشتند، متفاوت بوده است. این کتاب سندهایی را آورده است که تصویر آن با آن تصویری که آنها می‎خواهند بسازند، همخوانی ندارد.

عباس سلیمی نمین ادامه داد: نمی‎خواهم مساله را خیلی توطئه محور کنم، اما توجه به این قضیه که کسانی که تاریخ هخامنشی را طوری نوشته‎اند که ما از بسیاری منابع محروم شویم و به آنها توجه نکنیم، حایزاهمیت است؛ امروز نیاز داریم که این کتاب را ترجمه کنیم و منابع دیگر را ببینیم که با هم همخوانی دارد یا نه؟ امروز نیازی به این بازی‎های بچگانه نداریم؛ کسی که این‎ها را هدایت می‎کند، می‎فهمد که در حال انجام چه کاری است.

این پژوهشگر ادامه داد: امروز این توجه به تنفر از اشرافیت یهود منجر می‎شود که اینها که در فلات ایران جنایت کردند، بعد برای این که چهره‎ی خبیث خودشان در تاریخ را تبرئه کنند، آمدند و در ابنیه‎ی تاریخی دست‎اندازی کردند؛ این مانند این است که بخاطر این که تصویر ذهنی شما از جهان تغییر کند، آمده‎ام و شناسنامه‎ی شما را تغییر داده‎ام.

مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران تشریح کرد: این‎ها هرجا که رفته‎اند، همین جنایات را انجام داده‎اند؛ زمانی که کمبوجیه را کشتند، کودتا کردند و داریوش روی کار آمد، مردم ایران مقاومت کردند و در دوران خشایارشاه، قتل عام بزرگی انجام دادند. اگر اینها را بدانید تصویر شما درباره‎ی اسرائیلی‎ها چگونه می‎شود؟ فقط این نیست که جنایاتی که بر سر فلسطینی‎ها آوردند به ما چه ربطی دارد، بلکه آنچه علیه من ایرانی و حتی علیه اروپایی‎ها انجام داده‎اند، همین جنایاتی است که علیه فلسطینی‎ها صورت می‌دهند؛ اگر این موارد را بدانید، نگاه شما به جهان فرق خواهد کرد. آیا کسانی هستند که نمی‎خواهند این نگاه شکل بگیرد یا خیر؟ پولیسم در تورات روز قتل‎عام ایرانی‎هاست و خود تورات نیز می‎گوید که روز قتل‎عام ایرانی‎ها است.

سلیمی نمین گفت: یک دعوای کاذبی ایجاد می‎کنند که به هیچ وجه نباید زیر بار آن رفت، می‎گویند که کوروش یک شهر یهودی را آزاد کرده، اما همین کوروش برای ایرانی چه کاری کرده است؟ یا دستور داریوش درباره‎ی ایرانی‎ها در تورات آمده است که اگر کسی علیه یهودی‎ها کاری کند یا حرفی زند، خانه‎اش را خراب می‎کنم و در همان جا اعدامش می‎کنیم؛ بعد ما می‎گوییم که این‎ها سردمدار حقوق بشر بوده‎اند، کدام حقوق بشر؟! چه کسی گفته است که داریوش حق دارد ایرانی را که مخالف اشرافیت یهود است، اعدام و خانه‎اش را نابود کند. ما باید ادعاها را بتوانیم بفهمیم، این که ما حقوق بشر را در دوران هخامنشی دنبال کردیم؛ بدانیم حقوق بشر متوجه کیست؟ علت دفاع کوروش از اشرافیت یهود در بابل بدلیل همکاری‎های مشترک مانند پادشاهان دیگر است؟

IMG_0994

گفت‌وگو از روزبه توکلی، خبرنگار افتخاری انصاف نیوز

پادشاه موحد ایرانی و اما و اگرهای تک‌همسری و برده‌داری

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. سلام،
    جناب عباس خان ! با کمی سلیم بودن و بی غرضی میتوان این امور را رفع و فتق کرد – چه فرقی میکند که 7 آبان باشد یا 4 آبان یا 6 اسفند یا هر تقویم دیگری ؟ ما نیاز داریم که یک روز هم بنام ( روز کوروش ) باشد ، اصلآ خودِ شما به عنوان تاریخدان، یک روزی را به این امر اختصاص دهید و ما قبول میکنیم ! مقصود تویی ، کعبه و بتخانه بهانه است !

    7
    1
  2. اقای سلیمی دروغگوئی پرونده سازی وتحریف تاریخ خصلت ذاتی امثال شماست نه مردم شریف این سرزمین ما فکر میکنیم ترا به همین دلیل مدیر تحریف تاریخ ایران قرار دادند

  3. مرز بندی ما با روز آزادی اشرافیت یهود باید بر اساس کدام یک از مفاهیم ذکر شده باشد ، آزادی ، قوم یهود یا اشرافیت ، لابد اشرافیت !! قبل از انقلاب در پایتخت نه خبری از پورشه بود و نه پنت هاوس های متری چند ده میلیونی و نه همبرگر و بستنی دویست و پنجاه هزار تومانی ، چلوکباب کوبیده هم در نازی آباد و میدان تجریش قیمت واحد داشت ، پرسی 25 ریال !
    تنها باید به این دل خوش کنیم که اشرافیت فعلی نه بازمانده قاجار است و نه وابسته پهلوی ، از روستای مجاور به پایتخت هجرت کرده است و از مستضعفین است !!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا