خرید تور تابستان

برای هر کس 4 چمدان سند رانت و دزدی رو می کنیم!

«امیر شهلا» عضو شورای شهر مشهد، در یادداشتی تلگرامی با عنوان «اخلاق دارد ذبح می‌شود» درباره‌ی برخی اظهارات نسبت به انتخاب استاندار خراسان رضوی، نوشت:

بازی رسانه‌ای که بر سر تعیین تکلیف استاندار خراسان رضوی به راه افتاده است، لااقل در فضای مجازی، یک رسوایی بزرگ اخلاقی است. سال‌هاست عادت داریم هدف، برایمان وسیله را توجیه کند و به جای اثبات خواسته‌ی خود، به نفی مطلوب دیگران بپردازیم. همین که اسمی برای جایی مطرح می‌شود، مدعیان دلسوزی برای مُلک و ملّت، احساس تکلیف کنان، به صحنه اندر می‌شوند و از هر وسیله و ابزاری، برای نشدنِ آن گزینه استفاده می‌کنند. در یک جمله، همه می دانیم چه کسی را نمی‌خواهیم، اما هیچ کس نمی‌داند چه کسی را می‌خواهد!

در این بین، صدالبته آنچه فدا و فنا می‌شود، اخلاق و مروّت و جوانمردی است. برای سوزاندن گزینه‌ها، هرکس به بخشی از اسرار پنهان و اسناد طبقه‌بندی شده‌ی گزینه‌ی دیگران، دسترسی دارد و آن قدر علیه‌اش می‌گوید و می‌نویسد تا طرف را با خاک یکسان کند.

هیچ کس هم به این نمی‌اندیشد که دود غلیظِ این همه بَدگویی و بَدپراکنی، آخرالامر به چشم کلیت مملکت می‌رود. مملکتی که چهل سال آزگار، همه‌ی سرمایه و اندوخته‌ی مادّی و معنوی‌اش را خرجِ مدیرانی نظیر «علی رضا رشیدیان» و «محمد پژمان» کرده و پا به پایشان آمده تا در میانه‌ی عمرهایشان، به اندوخته و ذخیره‌ی مدیریتی کشور تبدیل شوند. یکی مدعی می‌شود کارنامه‌ی رشیدیان در این چهار سال، دستلاف قابل توجهی ندارد و او تنها در مقوله‌ی امنیت، کارنامه‌ی قبولی می‌گیرد؛ کأنهُ تأمین امنیتِ استانی که سال‌ها است، هدف اصلی خرابکاری و القاء شبهه‌ی ناامنی در جمهوری اسلامی است، کار کوچکی است که به چشم نمی‌آید و ارزش شماره شدن ندارد. از آن دوست و برادر بهتر از جان باید پرسید به فرض که میراث این چهار سال، تنها و تنها تأمین امنیت بوده باشد، که البته آمارها و شاخص‌ها، جز این را می‌گویند؛ آیا می‌توانید یک صبح تا شبی را تصور کنید که از بیم ترکیده شدن یک ترقّه‌ی دست ساز، مجبور باشید، در خانه بمانید و از پشت پنجره، رسیدن عزیزتان را چشم بکشید؟

آن دیگری تهدید می‌کند که اگر پژمان به استانداری خراسان رضوی منصوب شود، اسناد میلیاردی تخلفات مالی دوره‌اش را برملا و سکه‌ی یک پول‌اش می‌کند. سند هفتصد میلیاردی رو می‌کند و مدیری که نظام خرج‌اش کرده تا به اینجا رسیده را به فساد مالی و رانت خواری متهم می‌کند. کأنهُ این کشور دستگاه عدلیه ندارد و فقط دستگاه فسادسنج او کار می‌کند. از آن برادر عزیز و محترم باید پرسید کجای اسلامِ شما نوشته ریختن آبروی مؤمن، در آستانه‌ی هر انتخاب و انتصاب، اگر به قصد قربت باشد، جایز است؟ و اصلاً دستگاه قضا کجای بازی است که شما مسوول بررسیدن و سخنگویی پرونده‌های قضایی، پیش از صدور حکم شده‌اید؟

این راه به ترکستان است؛ چه با پای اصلاح طلبی پیموده شود، چه با پرچم اصولگرایی. وقتی نام هرکسی برای هرجایی مطرح می‌شود، چهار چمدان اسناد مربوط به سوء مدیریت و فساد و رانت و لابی و دزدی و گرگی‌اش را، بدون آن که در عدلیه صادر شده باشد، برای مردم رو می‌کنیم تا بلکه مسیر تصمیمات را بگردانیم، روی شاخه‌ی درختی نشسته‌ایم که «اعتماد مردم» نام دارد. مردم حق دارند بپرسند چرا بعداز ۳۸ سال که از انقلاب می‌گذرد، هر مدیری برای هر مسندی انتخاب می‌شود، غرق در فساد و ابهام و ایراد است؟! این عزل و نصب‌ها و این آمدن – رفتن‌ها می‌گذرد و آن چه می‌ماند این بی‌اخلاقی‌هاست.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

یک پیام

  1. دوست عزيز، الناس علي دين ملوکهم. خانه از پاي بست ويران است، متاسفانه ما را به نقش هاي ايوان مشغول کرده اند!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا