اصلاحات محمد بن سلمان ؛ یک تیر و دو نشان
سایت پژوهشکده مطالعات راهبردی در تحلیلی با عنوان «اصلاحات محمد بن سلمان ؛ یک تیر و دو نشان» نوشت:
بهدنبال دستور پادشاه عربستان مبنی بر تشکیل کمیته مبارزه با فساد به ریاست پسرش محمد بن سلمان، که هماکنون ولیعهد سعودی است، چندین شاهزاده، وزیر و مقام فعلی و سابق عربستانی بازداشت شدند. همچنین، ملک سلمان طی حکمی برخی از مقامات این کشور از جمله متعب بن عبدالله، وزیر گارد ملی عربستان سعودی، را برکنار و افراد جدیدی را بهجای آنها منصوب کرد. در بیانیهای از ملک سلمان که از تلویزیون عربستان پخش شد، شاه سعودی هشدار داده است که «قانون به شکل سختگیرانهای بر هر کسی که به اموال عمومی دسترسی دارد و از آن محافظت نکند یا به آن دستبرد بزند و یا از قدرت و نفوذش سوء استفاده کند، اعمال خواهد شد. این بر کوچک و بزرگ اعمال خواهد شد و ما از هیچ کسی نمیترسیم». همچنین در فرمانی که ملک سلمان بهموجب آن مقاماتی را عزل و نصب کرده است، آمده است: «این سرزمین از بین خواهد رفت، مگر اینکه فساد ریشهکن شود و مفسدان پاسخگو [ی اقدامات خود] باشند».[۱] در مجموع، دولت عربستان دلیل این اقدامات ناگهانی خود را مبارزه جدی با فساد بهعنوان «مشکلی دائمی که در راه تلاشها برای توسعه در این پادشاهی در دهههای اخیر مانع ایجاد کرده» اعلام نموده است.[۲]
تصوری که دولت سعودی تلاش میکند در این مورد هم در داخل و هم در خارج ایجاد کند این است که این اقدامات نیز در ادامه تلاشهای محمد بن سلمان برای انجام اصلاحات در عربستان است. به هر حال، بن سلمان نشان داده است فرد بلندپروازی است که قصد دارد با انجام اصلاحاتی در عربستان سعودی، به تن این پادشاهی محافظهکار لباسی نو و مدرن بپوشاند. در این راستا نیز تا کنون چند حرکت قابل توجه در حوزههای اقتصادی و فرهنگی- اجتماعی انجام داده است. در بخش اقتصاد، او در آوریل ۲۰۱۶ سند «چشمانداز ۲۰۳۰» را مطرح کرد؛ طرحی که بر اساس آن، باید در عربستان سعودی اصلاحاتی ساختاری بهمنظور رهایی از اتکا به نفت و متنوعسازی و خصوصیسازی هرچه بیشتر اقتصاد این کشور صورت بگیرد. دادن حق رانندگی به زنان و صدور مجوز ورود آنان در ورزشگاهها و ابراز علاقه به بازگرداندن عربستان سعودی به «اسلام میانهرو» نیز دو حرکت مهم بن سلمان در حوزه فرهنگی- اجتماعی محسوب میشوند. ولیعهد سعودی حالا طرح مبارزه با فساد را نیز به مجموعه افتخارات خود اضافه کرده است. این اقدامات اصلاحطلبانه بن سلمان در درون عربستان سعودی، بهویژه در میان نسل مدرنتر و جوانتر این کشور، و همچنین در خارج، بهخصوص در آمریکا، با استقبال نسبتاً خوبی مواجه شدهاند.
اما آیا هدف بن سلمان صرفاً اصلاحات است؟ تردیدی نیست که عربستان سعودی نیاز به اصلاحاتی اساسی در حوزههای مختلف دارد و بدون انجام این اصلاحات، آینده این پادشاهی با تهدیداتی جدی مواجه خواهد بود. این را هم خود سعودیها میدانند و هم آمریکاییها که بقای پادشاهی سعودی برای منافع و امنیت ملیشان بسیار مهم است. کاهش شدید قیمت نفت در سه سال اخیر که باعث کسری بودجههای هنگفت دولت سعودی شد و همچنین، چشمانداز تداوم روند پایین قیمت نفت در سالهای پیشرو نشان میدهد دولتهای متکی به رانت نفت نمیتوانند در بلندمدت روی درآمد پایدار این منبع حساب باز کنند. به همین دلیل است که در سند «چشمانداز ۲۰۳۰» عربستان سعودی آمده است: «متنوعسازی اقتصادمان برای ثبات آن حیاتی است».[۳] علاوه بر این، عربستان دارای جامعهای کهنه با افکار افراطی مذهبی (وهابیت) و قبیلهای است و پدیده دولت-ملت[۴] در این کشور بسیار ضعیف است. در چنین جامعهای، بدیل نظام حاکم، به احتمال بسیار زیاد بیثباتی، هرج و مرج، تروریسم و فروپاشی کشور خواهد بود.
استیگ استنسلی، کارشناس مسائل عربستان، معتقد است: «با فروپاشی رژیم [سعودی]، بعید است عربستان بتواند بقای خود را حفظ کند. در عربستان، تعداد نهادهای حکمرانی خارج از اختیار خاندان پادشاهی که عملکرد مناسبی دارند، اندک است. در چنین شرایطی، اگر رژیم دچار فروپاشی شود، این کشور به احتمال زیاد مانند لیبی بعد از معمر قذافی خواهد شد. جمعیت آن بر اساس تعلق جغرافیایی و نیز شکافهای قبیلهای و فرقهای تقسیم خواهد شد. گروههای مختلف در میان خودشان بر سر قدرت و منابع، بهویژه ذخایر نفتی گستردۀ این کشور، به جنگ و ستیز خواهند پرداخت. به احتمال زیاد گروههایی مانند داعش و القاعده برای کنترل بر مکه و مدینه، بهعنوان مرکز جغرافیای دینی[۵] اسلام، خواهند جنگید. هرج و مرج و جنگ داخلی حاکم خواهد شد». از نظر وی حتی این خطر وجود دارد که «دیگر پادشاهیهای شبه جزیرۀ عربی مانند کویت، قطر، بحرین و امارات متحدۀ عربی نیز به درون این گرفتاری کشیده شوند».[۶] وقتی عربستان سعودی با چنین آینده پر خطری مواجه باشد، اهمیت و ضرورت اصلاحات بن سلمان برای عربستان، منطقه و جهان مشخصتر میشود.
پس عربستان سعودی به رویه اصلاحطلبانهای که بن سلمان در پیش گرفته است، نیاز مبرم دارد و به مسئله برخورد با فساد نیز باید در این چارچوب نگریست. اما این همه ماجرا نیست. تلاشهای آشکار و پنهان بن سلمان برای تحت کنترل درآوردن همه مراکز کلیدی تصمیمگیری در عربستان سعودی بعد از به قدرت رسیدن پدرش، نشان میدهد وی دو پروژه اصلاحات و یکپارچهسازی قدرت را با هم پیش میبرد. او با استفاده از قدرت پدرش، ابتدا شاهزاده مقرن را از ولیعهدی کنار زد تا بتواند معاون ولیعهد شود و یک قدم به پادشاهی نزدیکتر گردد. سپس بخش عمدهای از قدرت را در کنترل خود گرفت و ولیعهد یعنی محمد بن نایف را به عنصری بی اختیار در ساختار سیاسی عربستان تبدیل کرد و در نهایت نیز وی را مجبور به استعفاء نمود و خودش ولیعهد شد. رقیب جدی دیگر او متعب بن عبدالله بود که بعد از به قدرت رسیدن ملک عبدالله، به فرماندهی گارد ملی گماشته شده بود. گارد ملی یکی از ستونهای کلیدی قدرت خاندان سعودی است و برای دههها، پایۀ قدرت شاخۀ عبدالله بوده است. در ۱۹۶۲ شاهزاده عبدلله به فرماندهی این گارد منصوب شد و برای تضمین وفاداری، افراد گارد را از میان تعداد قبایل اندکی که کاملاً وفادار به او بودند شامل التویجری، الغمدی، الزهرانی و الناهض انتخاب کرد.
وظیفۀ اصلی این گارد، دفاع از خاندان پادشاهی است. علاوه بر این، در مورد تأمین امنیت مکه، مدینه و زیرساختهای نفت و گاز نیز مسئولیت دارد. این مسئولیتها جایگاه و پرستیژ قابل توجهی به آن میدهد. گارد ملی عربستان و ارتش این کشور به لحاظ تعداد نفرات تقریباً برابر هستند. گارد ۱۰۰ هزار نیروی منظم و ۲۵ هزار نیروی میلیشیای قبیلهای دارد. گارد ملی با تهدیدات داخلی مقابله میکند، اما ارتش مسئول مقابله با تهدیدهای خارجی است. از زمان شروع اقدام نظامی در یمن، نشانههایی وجود دارد مبنی بر اینکه ملک سلمان قصد داشته قدرت گارد ملی را کاهش دهد و به این ترتیب، موقعیت متعب بن عبدلله، یکی از رقبای سیاسی پسرش را تضعیف کند. بهعنوان پیامد جنگ در یمن، متعب بهعنوان فرماندۀ گارد میبایست از دستورالعملهای محمد بن سلمان، وزیر دفاع، که مداخلۀ نظامی در کشور همسایه را هماهنگ میکند، پیروی کند. واحدهای گارد ملی با استقرار در طول مرزهای جنوبی، مستقیماً شروع به دریافت دستورات از ارتش عربستان کرد. این اولین بار در تاریخ بود که گارد بهطور مستقیم از ارتش دستور گرفت؛ بدون اینکه این فرآیند از رأس سلسله مراتب آن عبور کرده باشد. بهعلاوه، ملک سلمان به دیوان خود دستور ارجاع مستقیم همۀ درخواستهای گارد برای عملیات نظامی در یمن به محمد بن سلمان را داد، که حرکت دیگری برای تضعیف موقعیت متعب بود. [۷]
حتی این شایعه رواج پیدا کرد که پادشاه قصد دارد گارد ملی را زیرمجموعه وزارت دفاع قرار دهد؛ که چنین چیزی به معنای سلب موقعیت آن بهعنوان یک وزارت و جایگاه متعب بهعنوان یک وزیر میشد. با برکناری متعب از فرماندهی گارد به بهانه فساد، به نظر میرسد دیگر نیازی به این کار نباشد. این برکناری، هم به سلطه خاندان عبدالله بر گارد ملی پایان داد و هم متعب بهعنوان یکی از دو رقیب جدی محمد بن سلمان را از قدرت کنار گذاشت. در مجموع، محمد بن سلمان که تا قبل از استعفای محمد بن نایف و برکناری متعب بن عبدالله، کل تشکیلات دولت بهجز دو مورد یعنی وزارت کشور (که توسط محمد بن نایف بهعنوان ولیعهد اداره میشد) و گارد ملی (که بهوسیلۀ متعب بن عبدلله کنترل میشد) را در دست داشت، حالا این دو نهاد را نیز در اختیار خود دارد و دیگر خطری متوجه روند انتقال قدرت از پدر به خود نمیبیند. در واقع، محمد بن سلمان موفق شد در پوشش اصلاحات و مبارزه با فساد، آخرین رقیب خویش یعنی متعب بن عبدالله که از قابلیت بسیار بیشتری نسبت به وی برای رهبری عربستان بعد از ملک سلمان برخوردار بود را کنار بزند و همه نهادهای کلیدی قدرت در عربستان را یکپارچه تحت کنترل خود قرار دهد.
افراد دیگری که به جرم یا بهانه فساد دستگیر و یا برکنار شدهاند نیز شاهزادگان و مقامات قدرتمندی هستند (مانند شاهزاده طلال) و حذف آنها در راستای تحکیم هر چه بیشتر قدرت محمد بن سلمان و پیشبرد برنامههای بلندپروازانه اوست. تردیدی نیست که در همه نظامهای موروثی و پاتریمونیال که به لحاظ سیاسی بسته و از نظر اقتصادی از نوع دسترسی محدود هستند، فساد در میان شاهزادگان و مقامات ارشد کشور پدیده رایجی است و بر اساس این اصل کلی، نمیتوان فساد شاهزادگان و مقامات سعودی را انکار کرد. با این حال، بهنظر میرسد نیات سیاسی نیز در دستگیریها و برکناریهای اخیر در عربستان سعودی دخیل بوده است. در واقع، محمد بن سلمان با اقدام اخیر خود به اصطلاح با یک تیر دو نشان زد؛ هم به تصویرسازی از خود بهعنوان قهرمان اصلاحات در عربستان ادامه داد و هم با حذف یکی از رقبای جدی خویش یعنی متعب بن عبدالله و چند شاهزاده و مقام قدرتمند دیگر، قدرت را در عربستان یکپارچهتر کرد و تحت کنترل خود درآورد.
[۱] Saudi King Salman pledges zero tolerance for corruption, November 5, 2017, http://gulfnews.com/news/gulf/saudi-arabia/saudi-king-salman-pledges-zero-tolerance-for-corruption-1.2119319
[۲] Saudi princes, ministers targeted in anti-corruption sweep, November 5, 2017, http://edition.cnn.com/2017/11/04/middleeast/saudi-government-anti-corruption-committee/index.html
[۳] Full text of Saudi Arabia’s Vision 2030, 26 April 2016, https://english.alarabiya.net/en/perspective/features/2016/04/26/Full-text-of-Saudi-Arabia-s-Vision-2030.html
[۴] Nation-state
[۵] Geo-religious
[۶] Stig Stenslie, Salman’s Succession: Challenges to Stability in Saudi Arabia, The Washington Quarterly, Vol.39, No.2, 2016
[۷] Ibid.
انتهای پیام