تحلیلی بر نظر سنجی از شهروندان تهرانی
یادداشتی از محسن گودرزی؛ عباس عبدی؛ آرش نصر اصفهانی، منتشر شده در روزنامه همشهری ۱۴ آبان ۹۶ در تحلیلی بر نظر سنجی از شهروندان تهرانی در پی میآید:
🔲با تغییر مدیریت شهری – شکلگیری ترکیب جدید شورای شهر و انتخاب شهردار جدید- موضوع نحوه اداره شهر دوباره پیش روی مدیران و کارشناسان قرار گرفت. آیا شیوه پیشین مورد پذیرش مردم است و مردم تمایل دارند همچنان شیوههای گذشته ادامه پیدا کند؟ یا آنکه از شهر معنایی متفاوت در ذهن دارند و درنتیجه سیاستهای شهری متفاوتی طلب میکنند؟ این پرسشها مبنای انجام پژوهش نظرسنجی از ساکنان شهر تهران شد. از پنجم شهریور تا دوازدهم شهریور سال جاری تعداد پنج هزار نفر از افراد بالاتر از 18 سال در شهر تهران مورد پرسش قرار گرفتند که در ادامه به بخشی از نتایج آن اشاره می-شود.
🔲یافتههای بهدستآمده از این نظرسنجی نشان میدهند که ارزیابی مردم از میزان موفقیت مدیریت شهری و سیاستهای آن، کلی و یکپارچه و به تعبیری صفر و یک و یا سیاسی نیست. مردم نقش اجرایی شهردار پیشین را از نقشهای سیاسی او جدا میکنند و آنانی که عملکرد اجرایی او را تایید میکنند لزوماً در باره نقشهای سیاسی وی نظر یکسانی ندارند. همچنین نزد افکار عمومی وجوه مختلف عملکرد مدیریت شهری از هم متمایزند و هر بخش را جداگانه ارزیابی میکنند. شهر در سه وجه مورد ارزیابی پاسخگویان قرار گرفته است. در بخش نخست، وجوه کالبدی و فیزیکی شهر را ارزیابی کردهاند. در بخش دوم، کیفیت محیط فیزیکی و زیستی شهر یعنی خصوصیاتی از قبیل ایمنی شهر، وضعیت هوا، کیفیت جابجایی مورد قضاوت قرار گرفته است. در بخش سوم، وجه انسانی شهر ارزیابی شده است. در این بخش، مردم در باره کیفیت روابط اجتماعی شهر، برابری فرصتهای زندگی برای گروهها و محلات مختلف شهر، زندگی اقشار فرودست و کمتر برخوردار و یا لایههای آسیبدیده از فقر و مشکلات اجتماعی داوری کردهاند. ارزیابی مردم از موفقیت شهرداری پیشین در هر یک از این سه بخش از هم متمایز است.
🔲بر اساس نتایج به دست آمده اکثریت پاسخگویان عملکرد شهرداری دوره قبل را در مواردی از قبیل وضعیت اتوبوس، مترو، زیباسازی، فضای سبز و جمعآوری زباله مثبت ارزیابی کردهاند و معتقدند وضعیت این قبیل امور نسبت به دوره قبل بهتر شده است. در حالی که عملکرد شهرداری دوره قبل را در حوزههایی مثل ایمنی شهر، نظاممند کردن ساختوساز و ساماندهی آن به نفع شهر به آن اندازه موفق ندانستهاند. هر چه به حوزههای مربوط به کیفیت اجتماعی نزدیک میشویم، عملکردهای مدیریت پیشین را ضعیفتر و ناموفقتر ارزیابی کردهاند. از نظر پاسخگویان شهرداری در ساماندهی پدیدههای اجتماعی مانند کارتنخوابی یا در نحوه اداره امور شهر یعنی سلامت اداری نیز عملکرد موفقی نداشته است. پاسخگویان معتقدند که عملکرد مدیریت قبل شهرداری در مقابله با فساد اداری ناموفق و ضعیف بوده است.
🔲نتایجی که به آن اشاره شد، حاکی از آن است که انتظارات و معنایی متفاوت از شهر و زندگی شهری در وجدان جمعی شکل گرفته و تفاوت زیاد با تلقی مدیریت سنتی از شهر دارد. نزد مدیران شهری، تصور فیزیکی از شهر به منزله کالبد و تاسیسات شهر غلبه بیشتری دارد. آنان در عمل – نه در بیان و سخن- بیشتر گرایش دارند شهر را شبکهای به هم پیوسته از بنا و معابر ببینند. احتمالاً همین تلقی است که مدیران اجرایی را به سوی اجرای پروژههایی سوق میدهد که به چشم میآیند و گمان میکنند مردم همین پروژهها را مبنای قضاوت خود در باره عملکرد مدیریت میدانند. این تصور منحصر به شهرداری نیست بلکه گروه وسیعی از مدیران اجرایی در دستگاههای مختلف اینگونه میاندیشند. این برداشت یکسره نادرست نیست و عموماً مردم به این نوع اقدامات توجه میکنند ولی به آن معنا نیست که وجوهی که از دید پنهان است و یا وجوه بنیادین و مهم حیات شهری در نظر مردم اهمیت نداشته و در نحوه ارزیابی آنها دخالتی ندارند. مثلاً 80 درصد پاسخگویان معتقدند وضعیت مترو و اتوبوس در دوره مدیریت قبلی شهرداری بهتر از گذشته شده که نشان از موفقیت قابل توجه در این بعد دارد اما در عین حال 72 درصد هم معتقدند فساد در این دوره بیشتر از گذشته شده است، آنچنان که 67 درصد هم به تشدید وخامت مشکلات اجتماعی مثل کارتنخوابی و متکدیان در شهر اشاره کردهاند.
مقایسه این دو یافته نشان میدهد که ارزیابی افکار عمومی کلی نیست درحالیکه دستاوردهای مدیریت قبلی را میبینند و آن را تائید میکنند، از ضعفها و نارسایی هم غافل نیستند. در نهایت نمرهای که به عملکرد مدیریت قبلی میدهند حاصل جمع این اقدامات است.
🔲این خصوصیت را در وجهی دیگر از افکار عمومی هم میتوان دید. برای مردم، شهر علاوه بر داشتهها و دسترسیهای آن، یک محیط اجتماعی است که کیفیت انسانی رابطه آن بسیار مهم است. شهر از یک سو شامل امکاناتی است که در کالبد و تأسیسات خود را نشان میدهد و از سوی دیگر شامل کیفیتی از روابط اجتماعی است که در همدلی، عدالت و برابری فرصتها خود را ظاهر میسازد. این وجه اخیر در سیاستهای شهری پیشین کمتر مورد توجه قرار گرفته است. نگاهی به مهمترین مسائل شهر تهران از دید شهروندان این موضوع را روشنتر میکند؛ پس از آلودگی هوا و ترافیک که 93 درصد از پاسخگویان آنها را جدیترین مشکلات شهری میدانند، فاصله طبقاتی میان شمال و جنوب شهر (87 درصد) حادترین مشکل شهر از نظر شهروندان است. بهعلاوه 78 درصد پاسخگویان نیز بیتفاوتی و بیاعتنایی مردم به یکدیگر را بالاتر از مواردی چون آسیب پذیری در برابر زلزله (71 درصد)، جرم و جنایت (58 درصد) یا کمبود وسایل حمل و نقل عمومی (34 درصد) به منزله مشکل حاد شهر تهران ذکر کردهاند. درنتیجه کیفیت روابط انسانی از وجوه اصلی زیست پذیری شهری از منظر مردم است که غالباً به سبب توجه بیش از اندازه مدیران اجرایی به احداث پروژههای بزرگ شهری بهعنوان مسیر اصلی توسعه شهری؛ توجه به این کیفیت روابط انسانی نادیده گرفته شده است. غفلت از این واقعیت سبب میشود شهر از جایی آسیبپذیر شود که مدیران شهری یکسره از آن غافلاند.
🔲با توجه به آنچه گفته شد تهران با مخاطرات متعدد محیطی، اجتماعی و زیستمحیطی مواجه است. نکته مهم این است که با وجود تشدید مشکلات، افکار عمومی در مورد توانایی مدیریت شهری در مقابله با این تهدیدات هم تردید دارد. سازماندهی شهر – شامل مجموعه سازمان اجتماعی و سازمان اداری شهر- به گونهای نیست که تهران در صورت مواجهه با آسیب بتواند خود را به سرعت به وضع پیشین برساند. از دید مردم سلامت سازمان مدیریت شهری یکی از مسائل مهمی است که در سالهای اخیر روند نزولی داشته است؛ 56 درصد پاسخگویانی که به ادارات شهرداری مراجعه داشتهاند از نحوه انجام کار خود راضی نبودهاند. 32 درصد از افرادی هم که در سال گذشته به شهرداری مراجعه کردهاند، گفتهاند که برای انجام کارشان از آنها درخواست رشوه شده است. به همین دلیل است که پاسخگویان مبارزه با فساد را یکی از اصلیترین وظایف شهردار جدید میدانند. در شرایطی که تصور مردم از عملکرد سازمان مدیریت شهری منفی است اعتماد به آن هم کاهش پیدا میکند. در چنین زمینهای تهران و ساکنانش در برابر تهدیدات محیطی و اجتماعی آسیبپذیرند.
🔲نکته دیگری که در تفسیر یافتههای این پیمایش قابل توجه است نگرش شهروندان به سیاستهای شهری و ارزیابی آنهاست. مطابق نتایج به دست آمده افکار عمومی با فروش شهر برای تأمین درآمد شهر مخالف است؛ 63 درصد این روش را برای تأمین درآمد شهر مناسب نمیدانند و با آن مخالفاند. از دید آنها شهر باید با منابع درآمدی دیگری اداره شود و در میان راههای موجود بیشترین توافق بر این است که، گروههایی که بیشترین نفع را از شهر بردهاند باید سهم بیشتری در تأمین هزینههای آن داشته باشند. قاعده «نفع بیشتر، مسئولیت بیشتر» تا حد زیادی در افکار عمومی پذیرش عمومی یافته است؛ 66 درصد پاسخگویان معتقدند اقشار و گروههای با درآمد بالاتر باید سهم بیشتری در تأمین هزینههای شهر داشته باشند. مطابق انتظار، بیشترین موافقت با این شیوه از تأمین درآمد در مناطق جنوبی شهر است درحالیکه ساکنان مناطق شمال شهر، بیش از سایر مناطق، از افزایش عوارض به صورت مساوی برای همه ساکنان حمایت میکنند. به عنوان نمونه در یک منطقه جنوبی تهران مانند منطقه 19، 87 درصد از مردم با افزایش عوارض برای همه شهروندان مخالف و تنها 8 درصد موافقاند درحالیکه در همین منطقه 74 درصد از مردم با افزایش عوارض فقط برای ثروتمندان اعلام موافقت کردهاند. برای مقایسه میتوان به منطقه 3 نگاه کرد که در آن 48 درصد مخالف افزایش عوارض برای همه شهروندان و 39 درصد موافقاند. در این منطقه مرفه نشین 57 درصد موافق افزایش عوارض فقط برای ثروتمنداناند.
نتایج نظرسنجی نشان میدهند اقشار فرودست شهری هم خواهان سهم بیشتر ثروتمندان در تأمین هزینههای شهر و هم خواهان دریافت سهم مناسبتری از منابع شهریاند. بهعنوان نمونه وقتی از شهروندان در مورد ویژگیهای شهردار خوب سؤال شده است، ساکنان مناطق فقیرنشین شهری بیش از سایر مناطق، حمایت از فقرا و محلههای فقیرنشین را بهعنوان خصوصیت یک شهردار خوب انتخاب کردهاندبهعنوانمثال در منطقه 1 حدود 13 درصد از پاسخگویان حمایت از فقرا را بهعنوان اولویت اول خود برای یک شهردار خوب برگزیدهاند درحالیکه این رقم مثلاً برای منطقه 17 حدود 36 درصد است. در ارزیابی عملکرد مدیریت پیشین شهرداری تهران هم ساکنان مناطق جنوبی شهر بیش از سایر شهروندان گفتهاند رسیدگی به مناطق فقیرنشین در دوره قبلی بدتر شده است. مثلاً 23 درصد پاسخگویان ساکن منطقه 1 گفته اند در دوره شهردار قبلی رسیدگی به محلات فقیرنشین بدتر شده اما در منطقه 16 حدود 56 درصد مردم چنین نظری داشته اند. بهعلاوه باید توجه داشت این گروهها در ارزیابی تجربه زندگی شهری خود، کلیت حیات اجتماعی شهری را در نظر میگیرند که فراتر از حوزه مسئولیتهای شهرداری است. بخش زیادی از مسائل روزمره زندگی آنها با آنچه به عنوان «مشکلات شهری» یاد می¬شود تفاوت دارد و بیشتر ناظر به شرایط عمومی اقتصادی است؛ از همین روست که در بیان خواستههای خود از مدیران جدید از موضوعاتی چون رفع بیکاری و ایجاد اشتغال، رسیدگی به معیشت مردم و حل مشکلات اقتصادی بیشتر سخن میگویند. در نتیجه همراه شدن سیاست تامین هزینه های شهر از اقشار برخوردار با سیاست توزیع هدفمند منابع شهری جهت کاهش هزینه های زندگی اقشار فرودست برای کم کردن شکاف اجتماعی و کاهش روند قطبی شدن فضایی شهر تهران ضروری به نظر می رسد.
🔲نکاتی که در بالا گفته شد حاکی از آن است که ساکنان تهران شهری متفاوت را طلب میکنند. پاسخ به معنایی که در ذهن مردم از شهر وجود دارد تنها با پروژههایی که قابلیت نمایش و پاره کردن نوارهای افتتاحیه دارد، میسر نیست. سیاستهای پیشین قابل تداوم نیست و به «سیاستهایی دیگر» نیاز است. سیاستهایی که در خوشبینانهترین برآورد در میانمدت به بار مینشیند. گروههای برخوردار و بخشهایی که بیشترین منافع را از سیاستهای شهری بردهاند – مانند مقاطعهکاران و سازندگان ساختمانها و مراکز خرید- باید سهم بیشتری بر عهده گیرند. احتمالاً سیاستهایی ناظر به این هدف به نارضایتی لایههای دینفع منجر شود اما باید توجه داشت گروههایی که سیاستهای شهری باید معطوف به آنها باشد و حامی سیاستهای بنیادین محسوب میشوند در کوتاهمدت توان تحمل ندارند و نمیتوانند به انتظار سیاستهای میانمدت و بلندمدت بمانند. از طرف دیگر شهرداری با مشکلات عاجل مانند به بنبست رسیدن شیوههای پیشین تأمین درآمد، حجم وسیعی از بدهیها، پروژههای معوقه و سازمانی بزرگ و ناکارآمد مواجه است. ازاینرو میان مشکلات عاجل و امکان عملی در میانمدت و گروههای آسیبپذیر که حیات آنها در معرض تهدید فوری قرار دارد، راه هموار و مستقیمی وجود ندارد. بدون فراهم کردن زمینههای مشارکت و نظارت افکار عمومی بر مدیریت و سیاستهای شهری احتمال موفقیت اندک است. شاید مردم نیز بهخوبی از این وضعیت دشوار آگاهی دارند؛ چرا که تنها 24 درصد فکر میکنند مدیریت جدید شهری میتواند زندگی بهتری را در شهر امکانپذیر کند؛ مابقی یا مرددند یا نمیدانند آینده شهر چه خواهد شد یا فکر میکنند اگر بدتر نشود بهتر هم نخواهد شد.
انتهای پیام