منشأ اربعین و اختلافنظرها درباره آن | رسول جعفریان
رسول جعفریان، پژوهشگر تاریخ در خبرآنلاین نوشت: گزارشی است که سالها قبل در باره اربعین نوشتم. به مناسبت این ایام، خواستم بار دیگر آن را تقدیم خوانندگان عزیز و ارجمند نمایم.
اربعين امام حسين(عليه السلام)
اعتبار اربعين امام حسين (ع) از قديم الايام ميان شيعيان و در تقويم تاريخى وفاداران به امام حسين (ع) شناخته شده بوده است. كتاب مصباح المتهجد شيخ طوسى كه حاصل گزينش دقيق و انتخاب معقول شيخ طوسى از روايات فراوان در باره تقويم مورد نظر شيعه در باره ايام سوگ و شادى و دعا و روزه و عبادت است، ذيل ماه «صفر» مى نويسد: نخستين روز اين ماه (از سال 121)، روز كشته شدن زيد بن على بن الحسين است. روز سوم اين ماه از سال 64 روزى است كه مسلم بن عقبه پرده كعبه را آتش زد و به ديوارهاى آن سنگ پرتاب نمود در حالى كه به نمايندگى از يزيد با عبدالله بن زبير در نبرد بود. در روز 20 صفر ـ يعنى اربعين ـ زمانى است كه حرم امام حسين(ع) يعنى كاروان اسرا، از شام به مدينه مراجعت كردند. و روزى است كه جابر بن عبدالله بن حرام انصارى، صحابى رسول خدا(ص)، از مدينه به كربلا رسيد تا به زيارت قبر امام حسين(ع) بشتابد و او نخستين كسى است از مردمان كه قبر آن حضرت را زيارت كرد. در اين روز زيارت امام حسين(ع) مستحب است و اين زيارت، همانا خواندن زيارت اربعين است كه از امام عسكرى(ع) روايت شده كه فرمود: علامات مؤمن پنج تاست: خواندن 51 ركعت نماز در شبانه روز ـ نمازهاى واجب و نافله و نماز و شب ـ به دست كردن انگشترى در دست راست، برآمدن پيشانى از سجده، و بلند خواندن بسم الله الرحمن الرحيم در نماز ظهر و عصر.
شيخ طوسى سپس متن زيارت اربعين را با سند به نقل از حضرت صادق عليه السلام آورده است: السلام على ولى الله و حبيبه، السلام على خليل الله و نجيبه، السلام على صفى الله و ابن صفيه…
اين مطلبى است كه شيخ طوسى، عالم فرهيخته و معتبر و معقول شيعه در قرن پنجم در باره اربعين آورده است. طبعا بر اساس اعتبارى كه اين روز ميان شيعيان داشته است، از همان آغاز كه تاريخش معلوم نيست، شيعيان به حرمت آن، زيارت اربعين مى خوانده اند و اگر مى توانسته اند مانند جابر بر مزار امام حسين (ع) گرد آمده و آن امام را زيارت مى كردند. اين سنت تا به امروز در عراق با قوت برپاست.
در اينجا و در ارتباط با اربعين چند نكته را بايد توضيح داد.
1. عدد چهل
نخستين مسأله اى كه در ارتباط با «اربعين» جلب توجه مى كند، تعبير اربعين در متون دينى است. ابتدا بايد نكته اى را به عنوان مقدمه يادآور شويم:
اصولا بايد توجه داشت كه در نگرش صحيح دينى، اعداد نقش خاصى به لحاظ عدد بودن، در القاى معنا و منظورى خاص ندارند; به اين صورت كه كسى نمى تواند به صرف اين كه در فلان مورد يا موارد، عدد هفت يا دوازده يا چهل يا هفتاد به كار رفته، استنباط و استنتاج خاصى داشته باشد. اين يادآورى، از آن روست كه برخى از فرقه هاى مذهبى، بويژه آنها كه تمايلات «باطنى گرى» داشته يا دارند و گاه و بيگاه خود را به شيعه نيز منسوب مى كرده اند، و نيز برخى از شبه فيلسوفان متأثر از انديشه هاى انحرافى و باطنى و اسماعيلى، مروج چنين انديشه اى در باره اعداد يا نوع حروف بوده و هستند.
در واقع، بسيارى از اعدادى كه در نقلهاى دينى آمده، مى تواند بر اساس يك محاسبه الهى باشد، اما اين كه اين عدد در موارد ديگرى هم كاربرد دارد و بدون يك مستند دينى مى توان از آن در ساير موارد استفاده كرد، قابل قبول نيست. به عنوان نمونه، در دهها مورد در كتابهاى دعا، عدد صد بكار رفته كه فلان ذكر را صد مرتبه بگوييد، اما اين دليل بر تقدس عدد صد به عنوان صد نمى شود. همينطور ساير عددها. البته ناخواسته براى مردم عادى، برخى از اين اعداد طى روزگاران، صورت تقدس به خود گرفته و گاه سوء استفاده هايى هم از آن ها مى شود.
تنها چيزى كه در باره برخى از اين اعداد مى شود گفت آن است كه نشانه كثرت است. به عنوان مثال، در باره هفت چنين اظهار نظرى شده است. بيش از اين هرچه گفته شود، نمى توان به عنوان يك استدلال به آن نظر كرد.
مرحوم اربلى، از علماى بزرگ اماميه، در كتاب كشف الغمه فى معرفة الائمة در برابر كسانى كه به تقدس عدد دوازده و بروج دوازده گانه براى اثبات امامت ائمه اطهار(عليهم السلام)استناد كرده اند، اظهار مى دارد، اين مسأله نمى تواند چيزى را ثابت كند; چرا كه اگر چنين باشد، اسماعيليان يا هفت امامى ها، مى توانند دهها شاهد ـ مثل هفت آسمان ـ ارائه دهند كه عدد هفت مقدس است، كما اين كه اين كار را كرده اند.
عدد «اربعين» در متون دينى
يكى از تعبيرهاى رايج عددى، تعبير اربعين است كه در بسيارى از موارد به كار رفته است. يك نمونه آن كه سنّ رسول خدا(صلى الله عليه وآله) در زمان مبعوث شدن، چهل بوده است. گفته شده كه عدد چهل در سن انسانها، نشانه بلوغ و رشد فكرى است. گفتنى است كه برخى از انبياء در سنين كودكى به نبوّت رسيده اند. از ابن عباس (گويا به نقل از پيامبر(صلى الله عليه وآله)) نقل شده كه اگر كسى چهل ساله شد و خيرش بر شرش غلبه نكرد، آماده رفتن به جهنم باشد. در نقلى آمده است كه، مردمان طالب دنيايند تا چهل سالشان شود. پس از آن در پى آخرت خواهند رفت.
در قرآن آمده است «ميقات» موسى با پروردگارش در طى چهل روز حاصل شده است. در نقل است كه، حضرت آدم چهل شبانه روز بر روى كوه صفا در حال سجده بود. در باره بنى اسرائيل هم آمده كه براى استجابت دعاى خود چهل شبانه روز ناله و ضجّه مى كردند. در نقلى آمده است كه اگر كسى چهل روز خالص براى خدا باشد، خداوند او را در دنيا زاهد كرده و راه و چاه زندگى را به او مى آموزد و حكمت را در قلب و زبانش جارى مى كند. بدين مضمون روايات فراوانى وجود دارد. چله نشينى صوفيان هم درست يا غلط، از همين بابت بوده است. علامه مجلسى در اين باره كه برگرفتن چهل نشينى از حديث مزبور نادرست است در «بحار» به تفصيل سخن گفته است. اعتبار حفظ چهل حديث كه در روايات فراوان ديگر آمده، سبب تأليف صدها اثر با عنوان اربعين در انتخاب چهل حديث و شرح و بسط آنها شده است. در اين نقلها آمده است كه اگر كسى از امّت من، چهل حديث حفظ كند كه در امر دينش از آنها بهره برد، خداوند در روز قيامت او را فقيه و عالم محشور خواهد كرد. در نقل ديگرى آمده است كه اميرمؤمنان(عليه السلام)فرمودند: اگر چهل مرد با من بيعت مى كردند، در برابر دشمنانم مى ايستادم. مرحوم كفعمى نوشته است: زمين ازيك قطب، چهارنفر از اوتاد و چهل نفر از ابدال و هفتاد نفر نجيب، هيچگاه خالى نمى شود. درباره نطفه هم تصور براين بوده كه بعداز چهل روز عَلَقه مى شود. همين عدد درتحولات بعدى علقه به مُضْغه تا تولد در نقلهاى كهن بكار رفته است، گويى كه عدد چهل مبدأ يك تحول دانسته شده است. در روايت است كه كسى كه شرابخوارى كند،نمازش تا چهل روز قبول نمى شود. و نيز در روايت است كه كسى كه چهل روز گوشت نخورد، خلقش تند مى شود. نيز در روايت است كه كسى كه چهل روز طعام حلال بخورد، خداوند قبلش را نورانى مى كند.نيز رسول خدا فرمود:كسى كه لقمه حرامى بخورد، تا چهل روز دعايش مستجاب نمى شود. اينها نمونه اى از نقلهايى بود كه عدد اربعين در آنها بكار رفته است.
2 . اربعين امام حسين(عليه السلام)
بايد ديد در كهن ترين متون مذهبى ما، از «اربعين» چگونه ياد شده است. به عبارت ديگر دليل برزگداشت اربعين چيست؟ چنان كه گذشت، مهمترين نكته در باره اربعين، روايت امام عسكرى(عليه السلام) است. حضرت در روايتى كه در منابع مختلف از ايشان نقل شده فرموده اند: نشانه هاى مؤمن پنج چيز است: 1 ـ خواندن پنجاه و يك ركعت نماز (17 ركعت نماز واجب + 11 نماز شب + 23 نوافل) 2 ـ زيارت اربعين 3 ـ انگشترى در دست راست 4 ـ وجود آثار سجده بر پيشانى 5 ـ بلند خواندن بسم الله در نماز.
اين حديث تنها مدرك معتبرى است كه جداى از خود زيارت اربعين كه در منابع دعايى آمده، به اربعين امام حسين(عليه السلام) و بزرگداشت آن روز تصريح كرده است.
اما اين كه منشأاربعين چيست، بايد گفت، در منابع به اين روز بدواعتبار نگريسته شده است.
نخست روزى كه اسراى كربلا از شام به مدينه مراجعت كردند.
دوم روزى كه جابر بن عبدالله انصارى، صحابى پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله) از مدينه به كربلا وارد شد تا قبر اباعبدالله الحسين(عليه السلام) را زيارت كند. شيخ مفيد در مسارالشيعه كه در ايام مواليد و وفيات ائمه اطهار: است، اشاره به روز اربعين كرده و نوشته است: اين روزى است كه حرم امام حسين(عليه السلام)، از شام به سوى مدينه مراجعت كردند. نيز روزى است كه جابر بن عبدالله براى زيارت امام حسين(عليه السلام) وارد كربلا شد.
كهن ترين كتاب دعايى مفصل موجود، كتاب مصباح المتهجّد شيخ طوسى از شاگردان شيخ مفيد است كه ايشان هم همين مطلب را آورده است. شيخ طوسى پس از ياد از اين كه روز نخست ماه صفر روز شهادت زيد بن على بن الحسين(عليهما السلام) و روز سوم ماه صفر، روز آتش زدن كعبه توسط سپاه شام در سال 64 هجرى است، مى نويسد: بيستم ماه صفر (چهل روز پس از حادثه كربلا) روزى است كه حرم سيد ما اباعبدالله الحسين از شام به مدينه مراجعت كرد و نيز روزى است كه جابر بن عبدالله انصارى، صحابى رسول خدا(صلى الله عليه وآله) از مدينه وارد كربلا شد تا قبر حضرت را زيارت كند. او نخستين كس از مردمان بود كه امام حسين(عليه السلام) را زيارت كرد. در چنين روزى زيارت آن حضرت مستحب است و آن زيارت اربعين است. در همانجا آمده است كه وقت خواندن زيارت اربعين، هنگامى است كه روز بالا آمده است.
در كتاب نزهة الزاهد هم كه در قرن ششم هجرى تأليف شده، آمده: در بيستم اين ماه بود كه حرم محترم حسين از شام به مدينه آمدند. همين طور در ترجمه فارسى فتوح ابن اعثم و كتاب مصباح كفعمى كه از متون دعايى بسيار مهم قرن نهم هجرى است اين مطلب آمده است. برخى استظهار كرده اند كه عبارت شيخ مفيد و شيخ طوسى، بر آن است كه روز اربعين، روزى است كه اسرا از شام به مقصد مدينه خارج شدند نه آن كه در آن روز به مدينه رسيدند. به هر روى، زيارت اربعين از زيارت هاى مورد وثوق امام حسين(عليه السلام)است كه از لحاظ معنا و مفهوم قابل توجه است.
بازگشت اسيران به مدينه يا كربلا
اشاره كرديم كه شيخ طوسى، بيستم صفر يا اربعين را، زمان بازگشت اسراى كربلا از شام به مدينه دانسته است. بايد افزود كه نقلى ديگر، اربعين را بازگشت اسرا از شام را به «كربلا» تعيين كرده است. تا اينجا، از لحاظ منابع كهن، بايد گفت اعتبار سخن نخست بيش از سخن دوم است. با اين حال، علامه مجلسى پس از نقل هر دو اين ها، اظهار مى دارد: احتمال صحت هر دوى اينها (به لحاظ زمانى) بعيد مى نمايد. ايشان اين ترديد را در كتاب دعايى خود زاد المعاد هم عنوان كرده است. با اين حال، در متون بالنسبه قديمى، مانند لهوف و مثيرالاحزان آمده است كه اربعين، مربوط به زمان بازگشت اسرا، از شام به كربلاست. اسيران، از راهنمايان خواستند تا آنها را از كربلا عبور دهند.
بايد توجه داشت كه اين دو كتاب، در عين حال كه مطالب مفيدى دارند، از جهاتى، اخبار ضعيف و داستانى هم دارند كه براى شناخت آنها بايد با متون كهن تر مقايسه شده و اخبار آنها ارزيابى شود. اين نكته را هم بايد افزود كه منابعى كه پس از لهوف، به نقل از آن كتاب اين خبر را نقل كرده اند، نبايد به عنوان يك منبع مستند و مستقل، ياد شوند. كتابهايى مانند حبيب السير كه به نقل از خبر بازگشت اسرا را به كربلا آورده اند، نمى توانند مورد استناد قرار گيرند.
در اينجا مناسب است دو نقل را در باره تاريخ ورود اسرا به دمشق ياد كنيم. نخست نقل ابوريحان بيرونى است كه نوشته است: در نخستين روز ماه صفر، أدخل رأس الحسين عليه السلام مدينة دمشق، فوضعه يزيد لعنه الله بين يديه و نقر ثناياه بقضيب كان فى يده و هو يقول:
لست من خندف إن لم أنتقم***من بنى أحمد، ما كان فَعَل
ليْتَ أشياخى ببدر شهدوا***جَزَع الخزرج من وقع الأسل
فأهلّوا و استهلّوا فرحا***ثم قالوا: يا يزيد لاتشل
قد قتلنا القرن من أشياخهم***و عدلناه ببدر، فاعتدل
دوم سخن عماد الدين طبرى در كامل بهائى است كه رسيدن اسرا به دمشق را در 16 ربيع الاول دانسته ـ يعنى 66 روز پس از عاشورا ـ كه طبيعى تر مى نمايد.
ميرزا حسين نورى و اربعين
علامه ميرزا حسين نورى از علماى برجسته شيعه، و صاحب كتاب مستدرك الوسائل در كتاب لؤلؤ و مرجان در آداب اهل منبر به نقد و ارزيابى برخى از روضه ها و نقلهايى پرداخته كه به مرور در جامعه شيعه رواج يافته و به نظر وى از اساس، نادرست بوده است. يكى از مسائل مورد توجه اين عالم جليل القدر، بحث از اربعين است. ايشان اين عبارت سيد بن طاوس در لهوف را نقل كرده است كه اسرا در بازگشت از شام، از راهنماى خود خواستند تا آنها را به كربلا ببرد; و سپس به نقد آن پرداخته است.
داستان از اين قرار است كه سيد بن طاوس در لهوف خبر بازگشت اسراء را به كربلا در اربعين نقل كرده است. در آنجا منبع اين خبر نقل نشده و گفته مى شود كه وى در اين كتاب مشهورات ميان شيعه را كه در مجالس سوگوارى بوده، در آن مطرح كرده است. سيد در اقبال با اشاره به اين كه شيخ طوسى در مصباح مى گويد اسرار روز اربعين از شام به سوى مدينه حركت كردند و خبر نقل شده در غير آن كه بازگشت آنان را در اربعين به كربلا دانسته اند، در هر دو مورد ترديد مى كند. ترديد او از اين ناحيه است كه ابن زياد مدتى اسراء را در كوفه نگه داشت، با توجه به آن زمان، و زمانى كه در مسير رفت به شام و اقامت يكماهه در آنجا و بازگشت مورد نياز است، بعيد است كه آنان در اربعين به مدينه يا كربلا رسيده باشند. وى مى گويد اين كه اجازه بازگشت به كربلا به آنها داده باشد، ممكن است، اما نمى توانسته در اربعين باشد. در آن خبر مربوط به بازگشت آنان به كربلا گفته شده است كه با سفر جابر به كربلا تلاقى كرده اند. ابن طاوس در اين كه جابر هم روز اربعين به كربلا رسيده باشد، ترديد مى كند.
به علاوه شيخ مفيد در ارشاد، در خبر بازگشت اسرا، اصلا اشاره اى به اين كه اسرا به عراق بازگشتند ندارد. همين طور ابومخنف راوى مهم شيعه هم اشاره اى در مقتل الحسين خود به اين مطلب ندارد. در منابع كهن تاريخ كربلا هم مانندانساب الاشراف، اخبارالطوال، و طبقات الكبرى اثرى از اين خبر ديده نمى شود. روشن است كه حذف عمدى آن معنا ندارد; زيرا براى چنين حذف و تحريفى، دليلى وجود ندارد. افزون بر اينها، خبر زيارت جابر، در كتاب بشارة المصطفىآمده، اما به ملاقات وى با اسرا اصلا اشاره نشده است.
مرحوم حاج شيخ عباس قمى هم، به تبع استاد خود نورى، داستان آمدن اسراى كربلا را در اربعين از شام به كربلا نادرست دانسته است. در دهه هاى اخير مرحوم محمد ابراهيم آيتى هم در كتاب بررسى تاريخ عاشورا بازگشت اسرا را به كربلا انكار كرده است.
شهيد قاضى طباطبائى و اربعين
شهيد محراب مرحوم حاج سيد محمدعلى قاضى طباطبائى رحمة الله عليه، كتاب مفصلى با نام تحقيق در باره اولين اربعين حضرت سيد الشهداء در باره اربعين نوشت. هدف ايشان از نگارش اين اثر آن بود تا ثابت كند، آمدن اسراى از شام به كربلا در نخستين اربعين، بعيد نيست. اين كتاب كه ضمن نهصد صفحه چاپ شده، مشتمل بر تحقيقات حاشيه اى فراوانى در باره كربلاست كه بسيار مفيد و جالب است. اما به نظر مى رسد در اثبات نكته مورد نظر چندان موفّق نبوده است.
ايشان در باره اين اشكال كه امكان ندارد اسرا ظرف چهل روز از كربلا به كوفه، ازآنجا به شام و سپس از شام به كربلا بازگشته باشند، هفده نمونه از مسافرتها و مسيرها و زمانهايى كه براى اين راه در تاريخ آمده را به تفصيل نقل كرده اند. در اين نمونه ها آمده است كه مسير كوفه تا شام و به عكس از يك هفته تا ده دوازده روز طى مى شده و بنابر اين، اين ممكن است كه در يك چهل روز، چنين مسير رفت و برگشتى طى شده باشد. اگر اين سخن بيرونى هم درست باشد كه سر امام حسين(عليه السلام) روز اول صفر وارد دمشق شده، مى توان اظهار كرد كه بيست روز بعد، اسرا مى توانستند در كربلا باشند.
بايد به اجمال گفت: بر فرض كه طى اين مسير براى يك كاروان، در چنين زمان كوتاهى، با آن همه زن و بچه ممكن باشد، بايد توجه داشت كه آيا اصل اين خبر در كتابهاى تاريخ آمده است يانه. تا آنجا كه مى دانيم، نقل اين خبر در منابع تاريخى، از قرن هفتم به آن سوى تجاوز نمى كند. به علاوه، علماى بزرگ شيعه، مانند شيخ مفيد و شيخ طوسى، نه تنها به آن اشاره نكرده اند، بلكه به عكسِ آن تصريح كرده و نوشته اند: روز اربعين روزى است كه حرم امام حسين(عليه السلام) وارد مدينه شده يا از شام به سوى مدينه خارج شده است.
آنچه مى ماند اين است كه نخستين زيارت امام حسين(عليه السلام) در اربعين ـ البته پس از اهل بيت ـ توسط جابر بن عبدالله انصارىصورت گرفته و از آن پس ائمه اطهار(عليهم السلام)كه از هر فرصتى براى رواج زيارت امام حسين(عليه السلام) بهره مى گرفتند، آن روز را كه نخستين زيارت در آن انجام شده، به عنوان روزى كه زيارت امام حسين(عليه السلام)در آن مستحب است، اعلام فرمودند. متن زيارت اربعين هم از سوى آن حضرات انشاء شده و با داشتن آن مضامين عالى، شيعيان را از زيارت آن حضرت در اين روز برخوردار مى كند. اهميت خواندن زيارت اربعين تا جايى است كه از علائم شيعه دانسته شده است، درست آن گونه كه بلند خواندن بسم الله در نماز و خواندن پنجاه و يك ركعت نماز در شبانه روز در روايات بيشمارى، از علائم شيعه بودن عنوان شده است.
زيارت اربعين در مصباح المتهجد شيخ و نيز تهذيب الاحكام وى به نقل از صفوان بن مهران جمال آمده است. وى گفت كه مولايم صادق (ع) فرمود: فى زيارة الاربعين تزور عند ارتفاع النهار. اين زيارت، به جهاتى مشابه برخى از زيارات ديگر است، اما از آن روى كه مشتمل بر برخى از تعابير جالب در زمينه هدف امام حسين از اين قيام است، داراى اهميت ويژه مى باشد. در بخشى ازاين زيارت درباره هدف امام حسين(عليه السلام) از اين نهضت آمده است:«…وبذل مهجته فيك ليستنقذعبادك من الجهالة وحيرة الضلالة…وقد توازر عليه من غرّته الدنيا وباع حظّه بالأرذل الأدنى».
خدايا، امام حسين(عليه السلام) همه چيزش را براى نجات بندگانت از نابخردى و سرگشتگى ضلالت در راه تو داده در حالى كه مشتى فريب خورده كه انسانيت خود را به دنياى پست فروخته اند بر ضد وى شوريده آن حضرت را به شهادت رساندند.
بايد مطلب ديگرى را هم در باره اربعين افزود. برخى از رواياتى كه در باب زيارت امام حسين(عليه السلام)در كتابكامل الزيارات ابن قولويه آمده، گريه چهل روزه آسمان و زمين و خورشيد و ملائكه را بر امام حسين(عليه السلام) يادآور شده است. ابن طاوس يك اشكال تاريخى هم نسبت به اربعين بودن روز بيستم صفر مطرح كرده و آن اين كه اگر امام حسين(ع) روز دهم محرم به شهادت رسيده باشد، اربعين آن حضرت نوزدهم صفر مى شود نه بيستم. وى در پاسخ گفته است كه به احتمال ماه محرمى كه در دهم آن امام حسين(ع) به شهادت رسيده، بيست و نه روز بوده است. اگر ماه كامل بوده، بايد گفت كه روز شهادت را به شمارش نياورده اند.
. مجموعه ورام، ص 35
. مستدرك وسائل ج 9، ص 329
. مستدرك ج 5، ص 239
. الاحتجاج، ص 84
. بحار ج 53، ص 200
. مستدرك وسائل، ج 5، ص 217
. مصباح المتهجد، ص 787
. نزهة الزاهد، ص 241
.الفتوح ابن اعثم، تصحيح مجد طباطبائى، ص 916
. لؤلؤ و مرجان، ص 154
. بحار ج 101، ص 334 ـ 335
. نفس المهموم (ترجمه شعرانى، ص 269
. الاثار الباقيه، ص 422
. لؤلؤ و مرجان، ص 152
. اقبال الاعمال، ج 3، ص 101
. منتهى الامال، ج 1، صص 817 ـ 818
. بررسى تاريخ عاشورا، صص 148 ـ 149
. مصباح المتهجد، ص 788، تهذيب الاحكام، ج 6، ص 113، اقبال الاعمال، ج 3، ص 101، مزار مشهدى، ص 514 (تحقيق قيومى)، مزار شهيد اول (تحقيق مدرسة الامام المهدى، قم 1410)، ص 185 ـ 186
. اربعين شهيد قاضى، ص 386
. بحار الانورا، ج 98، ص 335
انتهای پیام