جنگ زیادی نرم!
علی نصری در خبرآنلاین نوشت: روز سال پیش وقتی عدهای در تهران به کنسولگری عربستان سعودی حمله کردند٬ دولتمردان عربستان بلافاصله یک کمپین گستردهء همهجانبه برای برانگیختن واکنشهای بینالمللی و منزوی ساختن هر چه بیشتر ایران در عرصهء جهانی بهراه انداختند.
از «اتحادیه عرب» و «شورای همکاری خلیج فارس» تقاضای نشست اضطراری کردند٬ از «شورای امنیت سازمان ملل» علیه ایران بیانیه گرفتند٬ روابط دیپلماتیکشان را با ایران به طور کامل قطع کردند٬ از کشورهای همپیمان خود خواستند تا آنها نیز روابط دیپلماتیکشان را با ایران قطع کنند٬ در نشستهای خبری و سخنرانیهای رسمی و مصاحبههای متعدد و حضور مستمرشان در شبکههای خبری٬ ایران را به عنوان کشوری «یاغی» و «ناقض قوانین بینالمللی» و «ناقض کنوانسیونهای بینالمللی» و «ناقض مصونیت دفاتر دیپلماتیک» در افکار عمومی جهان معرفی کردند.
آنها با بهرهبرداری از یک اتفاق ناگوار در داخل ایران – علیرغم اینکه خود دولتمردان و مسئولین سیاسی ایران رسماً آن را محکوم کرده بودند – تمام مکانیزمهای حقوقی و رسانهای بینالمللی و همه قدرت رایزنی خود را بکار گرفتند تا هزینههای سیاسی عظیمی بر ایران تحمیل نمایند٬ لطمات جبرانناپذیری به وجههء بینالمللی آن وارد سازند و روابطش را با کشورهای همسایه مخدوش کنند.
اما تنها در یک هفتهای که گذشت: حاکمان عربستان سعودی در اقدامی بیسابقه نخستوزیر قانونی یک کشور مستقل را در حین سفرش به کشورشان بازداشت کردند٬ او را وادار به استعفا دادن از مقام خود و خواندن بیانیهای از پیش آماده شده علیه ایران در برابر دورینهای تلویزیون ساختند٬ سپس در نقض آشکار منشور سازمان ملل بیانیهای تهدیدآمیز علیه ایران صادر نمودند٬ کشور لبنان را بدون هیچ دلیل و استدلالی به «اعلام جنگ» علیه خودشان محکوم کردند و اتباع خود را به «ترک فوری» خاک این کشور ترغیب نمودند٬ تمام مرزهای زمینی٬ هوایی و دریایی یمن را مسدود کردند و ملت جنگزده و فقیر این کشور را با «بزرگترین قحطی جهان» مواجه ساختند و با تنشآفرینیهای بیوفقهشان تمام جو منطقه را مضطرب و بیثبات کردند.
اما در حال حاضر٬ علیرغم تمام این اقدامات غیرقانونی و جنونآمیز – که هر کدامشان به تنهایی میبایست کل جامعه بینالمللی را برای محدود کردن و متوفق نمودن حکومت عربستان سعودی بسیج کند – اکثر رسانههای غربی٬ محمد بن سلمان – ولیعهد عربستان سعودی و عامل اصلی این بیثباتیها – را به عنوان جوانی «اصلاحگر» که به دنبال «مدرنسازی» کشورش است معرفی میکنند٫ رئیسجمهور آمریکا حمایت علنیاش را از او اعلام میکند٬ و مقامات اروپایی مواضع او را تایید میکنند.
دلیل چنین وضعیتی این است که ما از اول انقلاب تا کنون خودمان را از بهربرداری از مکانیزمهای بینالمللی و رسانههای جمعی و ابزارهای رایزنی در جهان٬ محروم – یا به شدت محدود – کردهایم و این میدان را برای رقبای خود خالی گذاشتهایم. جا دارد که از خودمان بپرسیم که چرا نزدیک به چهل سال بعد از انقلاب هنوز قادر نیستیم که در صورت نیاز – یا حتی در شرایط اضطراری – ساز و کارهای بینالمللی را در جهت امنیت و ثبات کشورمان فعال کنیم٬ دولتهای سایر کشورها را به واکنش و موضعگیری در حمایت از خودمان ترغبیب کنیم٬ و بر افکار عمومی جهان در جهت منافع خودمان و بر علیه دشمنانمان تاثیر بگذاریم؟
انتهای پیام