نگاهی به اصل کرامت انسانی در برخورد با زندانی
مردم ایران در طول تاریخ انسان هایی مذهبی بوده اند و این توانمندی را داشته اند که متناسب با علاقه خود، حکومتی مذهبی شکل دهند و در طول سال های گذشته با حضور در عرصه انتخابات و دیگر عرصه های اجتماعی از آنچه خود ساخته اند، حمایت کرده اند و می کنند اما اختلاف نظرها بر جای خود باقیست و گاه مشاهده می شود در بیان این اختلافات، کار به بازداشت و … منجر می شود. در چنین شرایطی وظیفه حکومت دینی در برابر متهمی که با انگیزه های شرافتمندانه و برای اعتلای کشورش، اقدامی ولو اشتباه انجام داده چیست؟ توصیه های دینی در رابطه با رفتار با مخالفان و اسیران چگونه است؟ اگر ظلمی از سوی عده ای از کارگزاران نسبت به متهمان یا محکومان رخ دهد، وظیفه دستگاه قضایی برآمده از فقه اسلامی چیست؟ فقه اسلامی چگونه عدالت را درباره مخالفان تعریف می کند؟
رفتار پیامبر و ائمه با مخالفان
حجت الاسلام و المسلمین طباطبایی به شفقنا می گوید: برخورد پیامبر (ص) با افراد مختلف، تفاوت داشت. به عنوان مثال به مخالفان دین و مذهب کاری نداشت بلکه با مخالفی برخورد میکرد که مشکلی به وجود میآورد. به طور کلی پیامبر میفرمود: اجبار بر مخالفت نکردن با من یک استبداد است.
به طور کلی پیامبر همیشه در اختلافات داخلی مهربان بودند. حتی زمانی که عدهای از مسلمانان رفتار خوبی نکردند. آیهای نازل شد فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ به رحمت خدا با آنان مهربان باش “وَلَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ” اگر بد اخلاقی کنی از تو جدا میشوند و فرار میکنند.
حجت الاسلام والمسلمین سید رضا اکرمی به شفقنا می گوید: ایشان به صورت منطقی و مستدل همراه با اخلاق حسنه، مسایل اسلام و خدا و وحی را برای دیگران بازگو می کرد و در ابتدا هیچ گونه جبهه گیری و تقابل با مخالفان خود نداشت، زیرا ابتدای کار جنبه هدایت و دعوت مردم مطرح بود.
در مرحله دوم چگونگی مواجهه با جبهه گیری مخالفان و دشمنان در برابر آن حضرت، یعنی کسانی که دعوت را نمی پذیرفتند و هدایت را قبول نمی کردند مطرح بود. بعضی فقط دعوت را نمی پذیرفتند و بعضی علاوه بر نپذیرفتن دعوت در برابر تبلیغ دین، مخالفت، ممانعت و دشمنی می کردند که جبهه گیری پیغمبر(ص) با آنها در مکه و در مدینه متفاوت بود. رسالت رسول اکرم(ص) در مکه فقط جنبه هدایت و دعوت داشت و هرگز بنای تقابل نداشت، اما وقتی وارد مدینه شدند و بنا شد حکومت و نظام تاسیس شود مواجهه پیامبر(ص) نیز متفاوت شد.
پیامبر(ص) در مدینه در برابر کسانی که بنای تقابل گذاشتند به دفاع برخاست. جنگ بدر و احد و جنگ های دیگر در همین ارتباط رخ داد. بحث دیگر این است که مخالفان اگر اهل جدل و مجادله بیجا بودند پیغمبر(ص) اصلا وظیفه نداشت با آنها به بحث و گفت وگو بپردازد، اما مخالفانی که استدلال و منطق داشتند پیغمبر(ص) نیز با آنها منطقی و مستدل برخورد می کردند که گاهی نتیجه می داد و گاهی هم نتیجه نمی داد.
دکتر آیینه وند، عضو هیات مدیره انجمن تحول علوم انسانی با اشاره به اینکه امیرمؤمنان در حکومت خود هیچگاه کسی را مجبور به پیروی از خود نمیکرد، به شفقنا می گوید: وقتی مالک اشتر آمد و گفت افرادی در کوفه با معاویه نامه نگاری میکنند، امام میتوانست آنها را به عنوان جاسوس بگیرد، اما ایشان میفرمود” اگر این افراد از حکومت عدل ما خسته هستند به هر جا که میخواهند، بروند و ما مانع آنها نخواهیم شد”، چرا که امام معتقد بود نباید در انتخاب مردم اکراه باشد. اگر مردم حتی امام را رها کنند، امام حق ندارد به خاطر اینکه او را رها کردهاند، جنگ راه بیاندازد، چرا که امیرالمؤمنین معتقد بود که هیچ چیز اکراهی به نتیجه نمیرسد.
بنابراین امام توصیه می کرد که کسی را به مبارزه نطلبید یعنی “هل من مبارز” نگویید، بلکه ابتدا گفت وگو و صحبت کنید و اگر طرف مقابل قانع نشد و خواستید جنگ کنید، بگذارید ابتدا او حمله را شروع کند و تا می توانید خون نریزید چون خون بنیاد حکومت را سست میکند. حتی امام علی (ع) به تعبیری اعتقاد به اعدام نیز نداشتند و اکنون در حقوق بشر نیز اعدام نکردن را بسیار مطرح میکنند.
«زندان و زندانی» در زمان حکومت امیرالمومنین علی بن ابیطالب(ع)
حجت الاسلام و المسلمین سروش محلاتی در بخشی از مقاله اش درباره زندان در زمان حکومت امیرالمومنین (ع) می نویسد: به زندان امیر المؤمنین وارد میشویم تا پشت صحنهی نمایشگاه کرامت را تماشا کنیم و قضاوت کنیم که آیا در دولت علوی بین ظاهر و باطن،و شعار و عمل فرقی بوده است؟
1ـ بنای زندان
در منابع مختلف حدیث و تاریخ، ثبت شده است که امیر المؤمنین برای اولین بار، ساختمانی به عنوان زندان بنا کرد. سیوطی گفته است که پیش از آن، خلفا، زندانیان را در چاه، حبس میکردند، مقصود از چاه، زیر زمینهای تاریک و وحشتناک با ورودیهای بسیار تنگ و باریک بوده است.(التراتیب الاداریه، ج1، ص297)، با این حساب، ساختن زندان را یکی از اقدامات افتخارآفرین حضرت باید دانست که در شیوهی در بند نگهداشتن محکومین، تحولی به وجود آورده و زجر و شکنجه حبس در سیاه چال را از بین برد.
2ـ بندهای زندان
در زندان امیر المؤمنین، گروههای مختلفی از مجرمان، حبس بودند، اهمّ این موارد عبارتند از:
1ـ اشرار، اراذل و اوباش هر محل: کان علی(ع) اذا کافی القبیلة او القوم الرجل الاعر حبسه(ابی یوسف، الخراج، ص150)
2ـ اختلاس و دزدی: ان امیرالمؤمنین اتی برجل اختلس درة من اذن جاریة فقال: هذه الدغارة المعلنه، فضر به و حبسه(کافی، ج7، ص266)
3ـ خیانت در اموال مردم: کان علی(ع) لا یحبس فی السجن الاثلاثة: الغاصب، و من اکل مال الیتیم ظلماً و من أتمن علی امانة فذهب بها.(رسائل، ج18، ص181)
4ـ عالمان فاسق و پزشکان بیسواد و ورشکستگان: قال علی(ع) یجب علی الامام ان یحبس الفساق من العلماء، و الجهال من الاطباء و المفالیس من الاکیراء(من لا یحضره الفقیه، ج3، ص20)
5ـ گواهی به دروغ: انه(ع) کان اذا اخذ شاهد زور،… طیف به ثم حبسه ایاماً ثم یخلّی سبیله(وسائل الشیعه، ج18، ص244)
6ـ امتناع از ادای حقوق همسر: قال علی(ع): یجبر الرجل علی النفقة علی امرأته فان لم یفعل حبس(مستدرک، ج15، ص157)
7ـ زنان مرتد: انّ علیاً(ع) قال: اذا ارتدت المرأة عن الاسلام لم قتل ولکن تحبس دائماً(من لا یحضره الفقیه، ج3، ص90)
8ـ کارگزاران خائن:
ـ ابن هرمه که در اهواز، ناظر بازار بود.(نهج السعادة، ج4، ص34)
ـ منذربن جارود، کارگزار در فارس و اختلاس از بیت المال.(ابن ابی الحدید، ج18، ص54)
ـ زید بن حجیه، فرماندار و دزدی از بیت المال.(ابن ابی الحدید، ج4، ص83)
ـ مصقلة بن هبیره، فرماندار محلی در فارس و سوءاستفاده.(همان، ص145)
ـ مسیب، فرماندار نظامی نالایق.(نهج السعاده، ج2، ص577)
9ـ دستیاران قاتل: مثل کسی که دیگری را نگهدارد تا قاتل او را به قتل برساند.(کافی،ج7، ص287)
10ـ اسیرانی که در شورشهای مسلحانهی اهل بغی دستگیر میشوند.(مستدرک،ج11، ص57)
علاوه براین موارد، موارد نادر دیگری هم دیده میشود که حضرت دستور حبس داده اند، مثلاً نجاشی شاعر که در ماه رمضان شرب خمر کرده بوده، یک شب در زندان بود(کافی، ج7، ص 216) و یا زنی که با اصرار و اقرار خود به زنای محصنه،چون حامله بود تا وضع حمل و اجرای حد، زندانی گردید.(فقیه، ج4، ص20) در ایلاء هم شوهری که قسم میخورد از همسر خود کنارهگیری کند، اگر حاضر به طلاق یا برگشت به زندگی نباشد، زندانی میشود تا طلاق دهد.(کافی، ج6، ص133)
3ـ حقوق زندانیان
حضرت دستور میداد که با تعهد اولیاء زندانیان، آنها را روزهای جمعه آزاد کنند تا در مراسم نماز جمعه حاضر شوند.(جامع احادیث الشیعه، ج6، ص68) حضرت در نامه به رفاعه دربارهی ابن هرمه که زندانی بود، نوشتند که هر کس برای او خوردنی یا پوشیدنی یا لوازم دیگر میآورد، در اختیار او بگذار(دعائم الاسلام، ج2، ص532)، حبسهای موقّت بیش از یک هفته به طول نمیانجامید و در پایان هفته، اگر فردی استحقاق اجرای حد داشت، حد دربارهی او اجرا میشد، و الا آزاد میشد(مستدرک، ج18، ص36)، زندانیان، بر حسب شرایط خاص خود، از امکانات رفاهی و بهداشتی و درمانی برخوردار بودند، مثلاً یک سیاه حبشی در مدینه با مشک به مردم آب میداد، ولی انگشتان یک دستش قطع شده بود، فردی از او پرسید؛ چه شده؟ وی پاسخ داد: قطعنی خیر الناس، دستم را بهترین خلق خدا، قطع کرده است، 8 نفری بودیم که دزدی کردیم ودر نزد حضرت اقرار کردیم، حضرت پرسید: آیا میدانستید که دزدی حرام است؟ گفتیم: آری، حضرت دستور داد که دستمان را قطع کنند، ولی بعد از آن ما را در خانهای نگهداری کردند و با روغن حیوانی و عسل، از ما پذیرائی کردند تا زخم دستمان بهبود پیدا کرد، و سپس با احترام ما را آزاد کردند و لباس مناسبی به ما هدیه دادند. سپس امام به ما فرمود: ان تتوبوا و تصلحوا فهو خیر لکم یلحقکمالله بأیدیکم الی الجنة و ان لاتفعلوا یلحقکمالله بأیدیکم فی النار(کافی، ج7، ص264) نمونه دیگر خوش رفتاری با زندانیان، سفارشات حضرت دربارهی ابن ملجم مرادی است.
4ـ زندانی متهمّان
یکی از تفاوتهای زندان امیر المؤمنین با زندانهای دیگر این است که در این زندان” مجرمان”، کیفر و عقوبت خود را تحمّل میکنند، یعنی کسانی که جرمشان به اثبات رسیده است، ولی حضرت اجازهی زندانی کردن “افراد متهم” را نمیداد. تنها استثنائی که در این باره وجود داشت، فردی است که متهم به جنایت آدم کشی و قتل باشد، که او را تا روشن شدن مسأله، حبس میکنند، دستور حضرت این بود که: لاحبس فی تهمة الّا فی دم(مستدرک، ج17، ص403) و چون زندانی بودن نوعی کیفر و مجازات است لذا تا جرمی به اثبات نرسیده باشد، نمیتوان کسی را مجازات کرد، تعبیر فقها، مانند شیخ طوسی این است: ان الحبس عذاب.(مبسوط، ج8، ص91)
5ـ زندانیان سیاسی
در دولت علوی، زندانی سیاسی، دیده نمیشود، این بدان معنا نیست که در حکومت حضرت، کسی مرتکب جرم سیاسی علیه حکومت نمیشد، بلکه به عکس، در آن دوره به دلیل فتنه خوارج، شورش طلحه و زبیر، و شرارتهای معاویه، اوضاع جامعه از نظر سیاسی بسیار ملتهب بود، به خصوص که چون خوارج و اصحاب جمل، از میان یاران حضرت انشعاب پیدا کردند و با تبلیغات گمراهکنندهی ضدِ حضرت، عضو گیری میکردند، ارتکاب جرائم علیه حکومت فراوان اتفاق میافتاد، این گروهها، پس از شورش مسلحانه، با مقابلهی حضرت و جنگ رو به رو شدند، ولی قبل از آن، زندانی نداشتند در حالی که برخی از آنها به حضرت دشنام میدادند، برخی دیگر به نشر اکاذیب و تشویش اذهان میپرداختند، برخی هم تجمعات علیه حکومت تشکیل میدادند و….
شگفت آور است که در آن شرائط حادّ امنیتی و سیاسی، حتی نام “چند نفر” که زندانی شده باشند، دیده نمیشود! در حالی که مخالفان، افراد سرشناسی بودند و حبس آنها در تاریخ ثبت میشد، و شگفت آورتر آنکه در همان اوضاع، افراد متعددی از مسوولان دولتی به دلیل تخلفات خود، در زندان بودند!
کثیر حضرمی، میگوید در مسجد کوفه، گروهی علیه امیرالمؤمنین صحبت میکردند و یکی از آنها قسم خورد که حضرت را خواهد کشت، من او را گرفتم وخدمت حضرت آوردم، حضرت فرمود: آزادش کن! توقعداری که قبل از اقدام به قتل، او را بکشم! گفتم: به شما اهانت میکرد! فرمود: تو هم به او اهانت کن یا رهایش کن.(مبسوط سرخسی، ج10، ص125)
حکومتها معمولاً، مخالفان را پیش از اقدام علیه حکومت دستگیر میکنند، تا فرصت اقدامات ضد حکومتی را از آنان بگیرند، ولی امیرالمؤمنین شیوهی دیگری داشت، مثلاً خرّیت بن راشد، سر به عصیان برداشت و خروج کرد، برخی اصحاب اصرار داشتند که حضرت او را دستگیر کند و حتی در این باره به حضرت اعتراض کردند، ولی پاسخ حضرت این بود که تا جنایتی اتفاق نیفتاده نمیتوان کسی را زندانی کرد، و الّا باید زندان را از متهمان پر کنیم: انا لو فعلنا هذا لکل من نتهمّه من الناس ملأنا السجون منهم (الغارات، ج1، ص335)
سیرهی امیرالمؤمنین چنان بود که در جریان جنگ جمل، اسیران را به پشت میدان جنگ فرستاد و آنها را که دست به شورش مسلحانه زده بودند، زندانی کرد، ولی با پایان جنگ، آنها را آزاد کرد، لذا فقها دربارهی همین مجرمان هم فتوی دادهاند که زندانی شدن آنها در مدّت جنگ و برای آن است که به دشمن نپیوندند، ولی پس از آن آزاد میشوند.(شهید، الدروس، ج2، ص43)
6ـ شکنجه برای گرفتن اعتراف
در زندان امیرالمؤمنین، شکنجه وجود نداشت به این معنی که زندانی برای اقرار کردن تحت فشار قرار نمیگرفت و حضرت دستور داده بود اگر کوچکترین تهدیدی نسبت به افراد زندانی وجود داشته باشد، اعترافات آنها قابل استناد نبوده، و نمیتوان آنها را مجازات کرد، دستور حضرت چنین بود “من أقرّ عند تجرید او تخویف او حبس او تهدیدفلا حد علیه”(کافی، ج7، ص260) در فرمانی حضرت اقرار در 4 مورد را بیاثر شمردند: “اقرار کسی که لباس از تنش برون میآورند و به او اهانت میکنند، اقرار کسی که در حال ترساندن اعتراف میکند، اقرار کسی که در زندان محبوس است، اقرار کسی که تهدید شده است”. دستور دیگری نیز از حضرت وجود دارد که فرمودند اگر فرد متهم به سرقت در اثر ترساندن از کتک، یا در بند کشیده شدن یا زندانی کردن یا شدت عمل، اقرار کند، دستش قطع نمیشود، مگر آنکه بدون زور و فشار اقرار کند. (الوافی، ج15، ص412)
اصل کرامت انسانی در برخورد با محکومان و متهمان
در همین زمینه آیت الله موسوی بجنوردی درباره اصل کرامت انسانی در برخورد با مجرمان و متهمان می گوید: اصل کرامت انسانی در برخورد با مجرمان و متهمان از اهمیت ویژهای در قضاوتهای حضرت برخوردار است. در سیره و روش قضای امیر مؤمنان علی (ع) براساس قضاوتهای متعددی که از ایشان در تاریخ دادرسی اسلام به ثبت رسیده، هرگز از اعمال اذیت و آزار جسمی (مانند تنبیه بدنی و سایر انواع شکنجه مانند گرسنگی دادن) و آزار روانی (مانند دشنام دادن، ترساندن، اجبار و هرگونه رفتار غیر انسانی) استفاده نمیکرد. روش امیرالمؤمنین علی(ع) در برخورد با مجرمان و متهمان به گونهای بوده است که نه تنها آنها را به اعتراف و اقرار وادار نمیکرد بلکه آنان را از اعتراف و اقرار به جرم بر حذر میداشت و از شنیدن اقرار و اعترافات آنان خودداری میکرد تا جرم و گناه بر ایشان ثابت نشود و حکم خدا و مجازات متوجه ایشان نگردد و رنج و زندان نبینند. یعنی درواقع در ثبوت جرم و مجازات برای مردم، تسامح به خرج میداد و از اعتراف و ثبوت جرم و تحمل مجازات جلوگیری مینمود ولی آنجا که حد و تعذیر ثابت میشد در اجرای آن کوچکترین اغماض و تسامح را روا نمیداشت. انسان دوستی، دلسوزی و مهر امام علی(ع) به اندازهای بود که با افرادی که از طریق داوری عادلانه محکوم به زندانی شده بودند، خوشرفتاری میکرد. امام علی(ع) نخستین کسی بود که خوراک و پوشاک تابستانی و زمستانی زندانیان را تأمین میکرد و اگر کسی دارا نبود مخارج او را از بیت المال عمومی میپرداخت و بالاتر از این امام علی(ع) در ساعات معینی به زندانیان اجازه خروج از محبس میداد تا کسی از آنان بیست و چهار ساعته در زندان محبوس نماند.
شهید مرتضی مطهری در کتاب «آینده انقلاب اسلامی ایران» مینویسد: «شما در کجای تاریخ عالم دیده اید که در حکومتی که لااقل به ظاهر خیلی قسمتهایش مذهبی بوده و همهی مردمش احساسات مذهبی دارند، به غیر مذهبیها آن اندازه آزادی بدهند که بیایند در مدینه در مسجد پیغمبر و در مکه در مسجدالحرام بنشینند و آزادانه اصول دین را انکار کنند؛ فردی برود در مسجد مدینه بنشیند و خدا را انکار کند، درباره خدا بحث کند و بگوید من خدا را قبول ندارم؛ دیگری بیاید در مسجدالحرام بنشیند و حج را مسخره کند، بگوید من این عمل را قبول ندارم، من خدا را قبول ندارم، پیغمبر را قبول ندارم. ولی در تاریخ اسلام، ما اینها را می بینیم و به دلیل همین آزادیها بود که اسلام توانست باقی بماند. اگر در صدر اسلام تا کسی میآمد در مدینه میگفت من خدا را قبول ندارم، میگفتند بزنید، بکشید، امروز اسلامی وجود نداشت. اسلام به این دلیل باقی مانده که با شجاعت و صراحت با افکار مختلف مواجه شده.»
امام خمینی(ره) نیز درباره حقوق متهمین در حکومت اسلامی گفته اند: «و همین طور متصدیان حبس و زندانها باید این معنا را توجه داشته باشند، چه اشخاصی که در راس هستند و چه اشخاصى که مشغول اجراى عمل هستند، باید این معنا را توجه بکنند که حدود الهى معنایش این نیست که یک کسى که مستحق قتل است ما فحش به او بدهیم، جایز نیست این، یا به او سیلى بزنیم، حق نیست، یعنى قصاص دارد این. یک نفر آدم جانى که دارند مى برند بکشندش، اگر شما یک سیلى بزنید، او حق دارد به شما سیلى را عوض بزند و خلاف شرع کردید. گمان نکنید که حالا که این آدم توى حبس آمده است، ما باید با او رفتار بد کنیم، انشاءالله نمى کنید و نباید بکنید.»(ج16، ص425)
ایشان هر نوع شکنجه را ممنوع کرده و گفته اند: با همین اشخاصى که اینطور شکنجه کردند، اینطور آدم کشتند ـ ما سفارش کردیم که در حبس ها حتى به [آنها ]یک کلمۀ درشت نگویند. من اعلام کردم این را، اعلامیه داده ام، که حبسى را در حکومت اسلامى ـ ولو هر چه مجرم باشد ـ حبسى را حق ندارند به اینکه گرسنگى بدهند، حق ندارند به اینکه یک سیلى به او بزنند، حق ندارند به اینکه او را شکنجه بکنند، حق ندارند که یک کلمۀ درشت به او بگویند. آنقدرى که حقش این است که محاکمه اش بکنند، هر طور جرمى که دارد به آن جرم [مجازات] بکنند، جزا به او بدهند؛ بیشتر از این نه، زاید بر این نه. یک حبس اینطورى که این شکنجه گرها، اگر یکى از ماها گرفتار آنها مى شد و نسبت به آنها یک «تو» گفته بودیم آنطور با ماها رفتار مى کردند، این شکنجه گرها الآن در حبس ما موجودند، الآن در حبس ایران ـ اینها ـ موجودند؛ آمدند دیدند از خارج و گفتند مطابق با تمدن است اینطور چیز، اینطور حبس. (ج7، ص310ـ311)
بی تدبیری در اجرای قانون چه تاثیراتی بر اعتماد مردم دارد؟
آیت الله موسوی بجنوردی در گفت وگو با شفقنا معتقد است: وقتی ما خودمان عامل نباشیم و قشنگ حرف بزنیم به چه درد می خورد؟ با عملتان دعوت کنید. بنده اگر عامل باشم می توانم جامعه را اصلاح کنم مردم عمل امیرالمومنین را می دیدند. کل شمال آفریقا، ایران و عراق زیر سلطه اش بود اما کفشهایش وصله بود. وقتی یک یهودی ادعا کرد که زرهش مال خودش است، در دادگاه قاضی خواست علی را بالادست بنشاند ایشان گفت نه همان معامله ای که با یهودی می کنی باید با من بکنی. قاضی او را ابوالحسن خطاب کرد و حضرت گفت نه همانطور که یهودی را صدا می زنی مرا صدا بزن. یهودی با دیدن رفتار حضرت، مسلمان شد. اگر ما آن سیره را عملی کنیم دنیا را اسلام می گیرد. مهدی موعود که می آید همان سیره را اجرا می کند و جامعه را اصلاح می کند و اینکه می گویند دنیا را اسلام می گیرد، قبول ندارم امام زمان (ع) اسلام را با کشتن و شمشیر می گستراند. با کشتن مردم کسی نمی تواند جامعه را اصلاح کند، او تفکر و اندیشه علی را پیاده می کند و وقتی مردم این را دیدند و جامعه به رشد و کمال رسیده است، خوب درک می کند. در جامعه ای که فساد زیاد آن را فرا گرفته است، مردم همه منتظر مصلح هستند تا کسی بیاید و این فساد را از بین ببرد لذا حضرت مهدی موعود می آید. بدون اینکه آدم کشی راه بیندازد و شریعت جدش رسول الله را احیا می کند.
حجت الاسلام و المسلمین عبدالواحد موسوی لاری با اشاره به نامه امیرالمومنین(ع) به مالک اشتر و توصیه های حضرت درباره داوری مردم به شفقنا می گوید: حضرت به مالک گفت تو به سرزمینی می روی که قبل از تو دیگرانی در آن سرزمین بودند و حکومت می کردند. مردم درباره تو همان داوری را خواهند داشت که تو امروز راجع به پیشینیان قضاوت می کنی. اگر تاریخ را ورق بزنید سرزمین مصر یکی از چند تمدن دنیا به همراه ایران، یونان و رم است و مانند سرزمین حجاز تمدن ضعیفی ندارد. می گوید مالک شما در این سرزمین می روید پس باید به گونه ای رفتار کنید که وقتی مردم به داوری می نشینند داوری مردم درباره شما مثل داوری درباره گذشتگان که می تواند فرعون ها یا زعمای قبل از آنها باشند، نشود. این نکته کلیدی است که زمامداران متوجه اهمیت داوری افکار عمومی باشند، اینکه در گذشته که بودند و امروز که هستند. حضرت تاکید دارند باید به گونه ای رفتار کنید که بتوانید از پایان ماموریت خود دفاع کنید یا کسانی که بعد از شما می آیند بتوانند از عملکرد شما دفاع کنند.
شرایط زندان
آیت الله موسوی بجنوردی درباره شرایط زندان در اسلام به شفقنا می گوید: طبقه بندی و تفکیک نکردن زندانیها از یکدیگر آسیبهای عظیمی خواهد داشت. بنده زمانی هم که در شورای عالی قضایی بودم مرتب بر این مساله تاکید میکردم که زندانها باید طبقهبندی شود. زندان هم باید طوری و به اندازهای باشد که فرد زندانی مودب شود و صدق کند که ایشان تادیب شده است؛ برای رسیدن به این نتیجه نیز باید در زندان، آموزش باشد، با کمال رأفت اسلامی با زندانی برخورد شود و مورد خشونت قرار نگیرد زیرا اصلاح شدن زندانی این نیست که او را شکنجه و آزار دهیم، تحت فشار بگذاریم و کارهایی از این دست که نه تنها اصلاح را در پی ندارد بلکه موجب بدتر شدن وضعیت او خواهد شد.
انتهای پیام