“مطالبه اصلی اصلاحطلبان توقف رویکرد احمدینژادی”
به گزارش انصاف نیوز، متن گفتوگوی آرمان با آذر منصوری، فعال سیاسی اصلاح طلب را میخوانید:
بهنظر شما کفه ترازوی دولت به سمت اصلاحطلبان سنگینی میکند؟
برای پاسخ به این سوال ما باید به دوران قبل از انتخابات ریاستجمهوری بازگردیم و دلایل حمایت اصلاحطلبان از آقای روحانی را واکاوی و بررسی کنیم. اصلاحطلبان از مدتها قبل از انتخابات عزم خود را برای شرکت جدی و تأثیرگذار در انتخابات ریاستجمهوری جزم کرده بودند. بههمین دلیل در اردوگاه اصلاحطلبی انواع و اقسام تحلیلها و بررسیها روی نحوه ورود به انتخابات، استراتژی و اهداف صورت گرفته بود. شاید تا قبل از انتخابات و ثبتنام کاندیداها در وزارت کشور، اصلاحطلبان در جستوجوی گزینه مناسبی از درون جناح خود بودند و تلاش داشتند از تمامی پتانسیل موجود استفاده کنند. اما اتفاقات ثبتنام ریاستجمهوری مانند حضور آیتا… هاشمی در انتخابات و همچنین نتیجه تائید صلاحیتها وضعیت برنامهریزی و تدوین استراتژی اصلاحطلبان را وارد فاز جدیدی کرد؛ به شکلی که درنهایت با درایت سیدمحمد خاتمی و تاثیرگذاری بالای آیتا…هاشمی، دکتر عارف از صحنه انتخابات کنارهگیری کرد و دکتر حسن روحانی با حمایت کامل اصلاحطلبان سکان هدایت امور اجرایی را بهدست گرفت. پس از آغاز بهکار دولت تدبیر و امید اصلاحطلبان نیز بدون هیچگونه سهمخواهی که مکررا در سخنان شخصیتهای مختلف اصلاحطلب ودر رأس آنها آقای خاتمی متبلور میشد از روی کارآمدن فضای عقلانیت و تدبیر حمایت کردند. اصلاحطلبان برآمدن دولتی که از افراط و تفریط دوری میکند و اختلاف سلیقه را محترم میشمارد را نشاندهنده بلوغ سیاسی و فرهنگی مردم میدانند. با این وجود دولت آقای روحانی از ابتدا با مشکلاتی ازجمله برخی اقدامات دولت گذشته روبهرو بود. این شرایط به شکلی بود که بسیاری از انرژی و وقت دولت تدبیر و امید از مدت زمانی که برسر کار آمده تاکنون صرف ساماندهی رویکردی بوده است که از دولت قبل باقی مانده است. با تمام این اوصاف، اصلاحطلبان از همان ابتدای تشکیل دولت و با مشاهده برخی سنگاندازیها همواره نسبت به دولت آقای روحانی دغدغه داشتند و متوجه شرایط بودند که تندروها در تلاش هستند بین پشتوانه اجتماعی آقای روحانی و دولت فاصله بیندازند. این عده تاکنون به تمامی شیوهها دست زدهاند و در آینده نیز احتمال اینگونه فشارها وجود دارد. انتظار اصلاحطلبان از دولت آقای روحانی همواره حل مشکلات چه در داخل و چه در زمینه سیاست خارجی بوده است. مردم طی 8سال گذشته با مطالباتی مواجه بودند که کمتر فرصت تبلور پیدا کرد و برخی از آنها فراموش شد. به همین دلیل مطالبه اصلی اصلاحطلبان توقف رویکردهای غیرکارشناسی قبلی است. اصلاحطلبان همواره تلاش داشتهاند که به دولت تدبیر و امید درجهت ساماندهی به امور اجرایی و بهخصوص بازگرداندن فضای امید به جامعه کمک کنند. نکته قابل اتکا در این زمینه، تلاش قاطبه اصلاحطلبی برای حفظ پشتوانه اجتماعی دولت آقای روحانی بوده است. حفظ این سرمایه اجتماعی که روند عقلانی و مثبتی به خود گرفته به هر حال فرصتساز است و راه اصلاح امور را هموار میکند. اصلاحطلبان نیز به این نکته ایمان دارند و معتقدند که دولت تدبیر و امید باید برای اصلاحات گامبهگام و بالابردن روحیه مشارکتی مردم در تعیین سرنوشت خود زمینهسازی کند. بهترین راهحل مشکلات همواره از کانالهای مدنی و احترامآمیز صورت گرفته است و دولت آقای روحانی با ادامه این روند میتواند کمک بزرگی به همدلی و همیاری گروههای سیاسی کند. دولت آقای روحانی همچنین باید در بزنگاهها و لحظات سرنوشتساز واکنشهای مناسبی از خود نشان بدهد. در جمعبندی این مساله باید عنوان کرد نسبت رابطه اصلاحطلبان با دولت آقای روحانی کاملا تعریف شده است. حمایت اصلاحطلبان از آقای روحانی که از ابتدای انتخابات آغاز شده تا پایان دولت تدبیر و امید ادامه خواهد داشت. با این وجود در زمانهایی هم که نیاز به توصیه یا انتقاد وجود داشته باشد، اصلاحطلبان نکات لازم را حتما بیان خواهند کرد تا دولت بتواند به وعدههایی که به مردم داده است به بهترین شکل خود جامه عمل بپوشاند.
اگر بخواهیم قدرت مانور دولت آقای احمدینژاد را درفضای مدیریتی با قدرت مانور دولت آقای روحانی مقایسه کنید متوجه میشویم که نوع نگاهها بهویژه اصولگرایان به دولت روحانی متفاوت است. این فضا را باید چگونه مدیریت کرد؟
آنچه کاملا روشن است این بود که دولت آقای احمدینژاد با حمایت همه اصولگرایان بر سر کار آمد و این حمایتها تا نیمههای دولت دوم وی نیز استمرار داشت. بعد از مدتی اصولگرایان دست به انتقادات از عملکرد دولت احمدینژاد زدند. بهعنوان مثال زمانی که آقای احمدینژاد قصد داشت فاز اول هدفمندی یارانهها را اجرایی کند بهرغم اینکه قاطبه اصولگرایان زمان اجرای فاز اول هدفمندیها را مناسب نمیدانستند اما از دولت احمدینژاد حمایت کردند. حتی حامیان احمدینژاد به انتقادهایی که در این زمینه مطرح میشد، پاسخ روشنی ندادند. همین حمایتها باعث شد که این طرح اجرا شود و اجرای غیرکارشناسی فاز اول هدفمندیها هم امروز باعث مشکلاتی برای دولت آقای روحانی شده است. نکته بعدی اینکه این عده در انتخابات ریاستجمهوری سال 92در پی جبران عملکرد گذشته خود در حمایت از احمدینژاد در 8سال گذشته بودند؛ اصولگرایان به دنبال گزینهای بودند که بهرغم داشتن خصوصیات مثبت احمدینژاد از دیدگاه آنها، مانند ایستادگی در مقابل استکبار جهانی یا ارتباط قوی با تودههای مردم خصوصیات منفی را نداشته باشد. به همین دلیل دست به بررسی گزینههای روی میز خود زدند که در نهایت به علت کثرت این گزینهها و عدم وحدت در اتاق فکر اصولگرایی موفق نشدند در انتخابات ریاستجمهوری توفیقی بهدست بیاورند. با این وجود بهنظرم برخی از مشکلاتی که هماکنون برای دولت آقای روحانی به وجود آمده است ناشی از احساس دورشدن برخی از دایره تصمیمگیریهای اجرایی است. این عده نظم و استدلال و برنامه ریزی علمی را با منافع گروهی خود در یک راستا تحلیل میکنند. به همین جهت درصدد تاثیرگذاری بر تصمیمگیریهای دولت هستند.
به نظر میآید دولت آقای روحانی مجبور شده است به برخی اقداماتی که از زمان دولت احمدینژاد آغاز شده بود تن دهد، نمونه بارز این مساله اجرای هدفمندی یارانههاست.شاید اگر دولت روحانی قبل از دولت احمدینژاد بر سر کار میآمد، هرگز طرح هدفمندی یارانهها را به آن شکل اجرا نمیکرد.
طرح هدفمندی یارانهها از مسائلی بوده است که در برنامه چهارم توسعه طراحی شده است. هدف اصلی این طرح هم این بوده که در راستای عدالت اجتماعی مدنظر با شناسایی افراد ضعیف جامعه و تقویت آنها شکاف بین فقیر و غنی کاهش پیدا کند. اما احمدینژاد و دولت در زمانی که جامعه از تورم بالا رنج میبرد این طرح را به سبک سیاستهای خود اجرایی کرد. حتی بنا به گفته برخی از منابع خبری میزان پرداختی یارانه بیشتر از جمعیت کشور بوده است. هدف احمدینژاد از اجرای هدفمندکردن یارانهها جنبه تبلیغاتی هم داشت. وی معتقد به جراحی بزرگ در اقتصاد بود اما یارانههایی که دولت وی به مردم پرداخت میکرد کمتر سبب صرفهجویی در اقلام مصرفی و حاملهای انرژی شد و پرداخت یارانه نقدی هم به زندگی مردم، آن طراوتی که انتظار میرفت را نبخشید. احمدینژاد باید ۵۰ درصد از درآمد یارانهها را به مردم میداد، در مقابل کارهای عمرانی و تولیدی را لنگ کرد. تزریق نقدینگی به شکل یارانه نقدی به بازار اولین پیامدش تورم لجام گسیخته بود.این عامل سبب شکاف بیشتر فقرا و اغنیا شد.به شکلی که با بالارفتن میزان خط فقر از سیصد هزار تومان به دو میلیون تومان بخشی از طبقه متوسط نیز به طبقه ضعیف تبدیل شدند. در شرایط فعلی پیام اصلی قشر آسیبپذیر جامعه این است که ما با دریافت یارانه دچار تورم شدیدی در زندگی خود شدیم و هماکنون آمادگی این را داریم که در صورتی که دولت تورم را به همان میزان قبلی بازگرداند از دریافت یارانه نقدی چشمپوشی کنیم. این پیام بهخوبی وضعیت اجرای هدفمندیها و اثرات آن را روی زندگی مردم را نشان میدهد. دولت آقای احمدینژاد قصد داشت با اجرای این طرح وضعیت قشر آسیبپذیر جامعه را بهبود بخشد اما در واقع نشد. پیامدهای اجرای هدفمندی یارانهها در شرایط موجود، گریبان دولت آقای روحانی را نیز گرفته است به شکلی که دولت تدبیروامید برای پرداخت یارانه نقدی به مردم با کسری مبلغ 15هزار میلیارد تومانی مواجه شده است. این درحالی است که در برنامه چهارم توسعه بنا بر این بوده است که در حدود 50درصد از درآمد حاصل از هدفمندی یارانهها صرف امور زیربنایی، زیرساختی، محیط زیست، خدمات و بهویژه در حوزه سلامت و بهداشت مردم هزینه شود. در شرایط کنونی این اتفاق نیفتاده است و دولت آقای روحانی برای پاسخگویی به مطالبات مردم ناچار است بخشی از منابع مالی دستگاههای مختلف کشور را صرف پرداخت یارانه نقدی کند. دولت تدبیر و امید بهترین کاری که میتوانست در قبال طرح هدفمندی یارانهها انجام دهد این بود که مسیر حرکت هدفمندی یارانهها را به هدف اصلی این طرح که در ابتدا و در برنامه چهارم توسعه طراحی شده بود، برگرداند. باید اذعان کنیم که اجرای هدفمندی یارانهها به دولت آقای روحانی تحمیل نشد، چراکه هدفمندی یارانهها جزئی از سیاستهای کلی نظام بوده است همانگونه که در برنامه چهارم توسعه به آن اشاره شده است. همچنین این طرح با مصوبه قوه مقننه به «قانون» تبدیل شده است و طرحی که تبدیل به قانون میشود برای همه دولتها باید قابل احترام باشد. با این وجود دولت آقای روحانی در راستای اجرای این قانون میراثی را تحویل گرفته است و آنچه به او رسیده مجموعهای از سیاستهایی است که با کارکارشناسی مدنظر دولت تدبیر و امید در تناقض است. به همین دلیل آقای روحانی با مشکلاتی ناخواسته روبهرو شده است که انرژی زیادی را از دولت گرفته است. درصورتی که فاز اول هدفمندی یارانهها بهدرستی و بهصورت علمی اجرایی میشد دیگر لزومی نداشت که دولت آقای روحانی تا به این اندازه وقت و انرژی خود را که میتوانست صرف اقدامات مهمتری کند صرف برطرف کردن نواقص باقیمانده از هدفمندی یارانهها کند.
بهتازگی زمزمههای مبنی بر بازگشت محمود احمدینژاد به قدرت به گوش میرسد. وی و یارانش فعالیت رسانهای خود را افزایش داده و بهصورت جدیتر درمورد مسائل مختلف اظهارنظر میکنند. وی چه مسیری را برای بازگشت به صحنه قدرت انتخاب خواهد کرد؟
بههر حال محمود احمدینژاد و هواداران وی یکی از جریانهای سیاسی کشور هستند و این طبیعی است که در بزنگاههای سیاسی مانند انتخابات فعالیت خود را به شکل جدیتری برای بهدستآوردن نهادهای تاثیرگذار سیاسی دنبال کنند. با این حال اساسیترین سوالی که وجود دارد اینکه چرا مردم در انتخابات ریاستجمهوری به دکتر روحانی رأی دادند؟ و چرا به شکل و شیوه مدیریت احمدینژادی «نه» گفتند؟ در شرایط فعلی دولت آقای روحانی درحال آواربرداری از برخی اقدامات احمدینژاد است تا مشخص شود چه برنامههایی از آن دوران بر زمین مانده و چه چیزهایی برای ساختن یک بنای مناسب مورد نیاز بوده که به آن پرداخته نشده است. مساله بعدی که مطرح میشود اینکه دستاورد این جریان سیاسی طی 8سال گذشته برای کشور چه بوده است؟ به همین دلیل این جریان سیاسی در صورتی که قصد داشته باشد در انتخابات آینده حضور جدی و تأثیرگذار داشته باشد باید در مرحله اول به این سوالات بهدور از هرگونه غوغاسالاری و جنجالآفرینی پاسخ دهد. دولت احمدینژاد که در تریبونهای مختلف و بارها وبارها خود را پاکترین دولت تاریخ ایران برمیشمرد، درنهایت بیشترین پروندههای فساد اقتصادی با مبالغ سنگین در این دوره اتفاق افتاد. دولتمردان سابق باید برای اقناع افکارعمومی در ابتدا باید این وضعیت را و چرایی آن را تشریح کنند و در مرحله بعدی دست به گفتمانسازی جدید بزند؛ نهاینکه تمامی گروهها و کارشناسان را کنار زده و خود به اسم دولت فراحزبی دست به اقدامات غیرکارشناسی در بخشهای مختلف بزند. میراث دولت احمدینژاد نهتنها برای دولت یازدهم مشکلاتی ایجاد کرده چه بسا ترمیم این مشکلات به دولتهای بعد نیز برسد.
به گمان شما آیا آقای روحانی و دولتش تاکنون توانستهاند به مطالبات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی مدنظر بانوان ایرانی نزدیک شوند؟
زنان ایرانی بهعنوان نیمی از جمعیت کشور مسائل و مشکلات را درک میکنند و تحلیل مناسبی از وضعیت جامعه دارند. چنانچه در انتخابات ریاستجمهوری سال 92این زنان بودند که بخش اعظم حامیان دکتر حسن روحانی را تشکیل میدادند. زنان ایرانی شرایط، مشکلات و موانع پیش روی دولت را درک میکنند و به همین دلیل دغدغه اصلی زنان ایرانی نیز برطرف کردن این مشکلات توسط دولت آقای روحانی است. نکته مهمی که در این زمینه وجود دارد این است که اساسا توسعه جامعه بدون توجه به فرصت برابر بین زن و مرد ممکن نیست و این مساله یکی از بارزترین مشخصههای توسعه در تمامی جوامع بشری محسوب میشود. به همین دلیل اگر این اتفاق در جامعه رخ ندهد، توسعه سخت میشود و به سختی به نتیجه خواهد رسید. پیامدهای این نادیده گرفتن هم دامن دولتها را خواهد گرفت و هم دامن جامعه را. با توجه به گزارش مجمع جهانی اقتصاد در سال 2013 شکاف جنسیتی و مشارکت زنان در امور جامعه در ایران از بین 139کشور در رتبه 130 قرار دارد. آقای روحانی در مبارزات انتخاباتی خود توجه ویژه به مساله بانوان داشتند و یکی از شعارهای اصلیشان در رقابتهای انتخاباتی برابری حقوقی بین زنان و مردان در جامعه بود. به همین دلیل مطالبه اصلی زنان ایران از آقای روحانی این است که وضعیت زنان را به سمت بهتر شدن هدایت کند و شرایطی را در کشور به وجود بیاورد که حقوق زنان بدون هرگونه شائبه بهطور کامل رعایت شود. زنان از دولت آقای روحانی توقع ندارند که تمامی مشکلاتشان بهصورت یکمرتبه و دفعی برطرف شود؛ بلکه با توجه به تجربه کشورهایی که مسیر مشابهی را با ایران حرکت میکنند، این توقع وجود دارد که حقوق زنان ایرانی در زمینههای مختلف هرچه بیشتر به استانداردها نزدیک شود. دولت باید تمام تلاش خود را برای ایجاد فرصت بیشتر برای بانوان در تمامی زمینهها بهکار بگیرد.
انتهای پیام