خرید تور تابستان

اسپاگتی با موتزارلای اضافه

«فرهاد حبیبی» در یادداشتی با عنوان «اسپاگتی با موتزارلای اضافه» در نقد فیلم سینمایی «ایتالیا ایتالیا» ساخته «کاوه صباغ زاده» برای انصاف نیوز نوشت: با نامی آَشنا طرف هستیم، نام یک سریال طنز تلویزیون در سال‌های پیش از انقلاب. «ایتالیا ایتالیا»

ربط فیلم به سریال همنامش در حد اشاراتی سطحی ست که یکی دو بار در حین پخش فیلم به گوش مخاطب می‌رسد اما ذهنش را درگیر نمی‌کند. به نظر می‌رسد خواسته است، هدف اسم فیلم معرفی پسر جوانی ست که عاشق ایتالیاست. رویای رفتن به ایتالیا دارد، زبان ایتالیایی بلد است، در رؤیا آلفا رومئو سوار می‌شود و در واقعیت وسپای ایتالیایی. غذاهای ایتالیایی هم بلد است. اما به‌یک‌باره تمام حرف‌های ایتالیای فیلم متوقف می‌شود. نادر عاشق ایتالیا ناقص می‌ماند. برفاب وارد داستان می‌شود، شکل می‌گیرد، پرداخته می‌شود و با مخاطب ارتباط برقرار می‌کند. اما نادر نه. ناقص می‌ماند. در حقیقت ما دو نادر داریم که نهایتاً هیچ نادری نداریم. حتی نادری که دعوا می‌کند، شک می‌کند و طغیان می‌کند هم شخصیت کاملی نمی‌شود. ریتم فیلم خوب است اما بار اصلی بر دوش سارا بهرامی است. بازی‌اش گرفته، ساده و محکم بازی می‌کند. سکانس پلان‌هایی داریم که نادر و برفاب در مقابل هم نشسته‌اند. تک دوربین هردو را در قاب دارد، تفاوت بازی این دو در این لحظات مشهود است. اگر این سکانس‌ها خوب درآمده‌اند به دلیل عمق مناسب بازی بهرامی است. در کل سکانس‌های دونفره مخصوصاً مجادله‌های لفظی و دعواهایی که اتفاق می‌افتد خوب درآمده، جای دوربین به‌جز استثناهایی درست است.

 

سینمای فیلم اولی‌ها سینمای جالبی است. ایده‌های زیادی دارند، قصه بلدند و مانند همین فیلم بعضاً از تجربیات شخصی‌شان استفاده می‌کنند. نکته بسیار مهمی که مدنظر است انتظار برای ساخت فیلم بعدی است. جایی که عیار فیلم‌ساز مشخص می‌شود. اینکه چقدر همچنان ایده‌ها در فیلم دوم بدیع هستند و لذت‌بخش. جایی که باید دید آیا کارگردان توانسته سبک و دنیایی را در قاب سینما به نام خودش ثبت کند یا خیر. و اینکه تا چه میزان صادقانه ایرادات فیلم اول را جدی گرفته و درصدد رفع آن برآمده است. چراکه وقتی اشتباهات و اشکالات فنی و ساختاری تکرار می‌شود نشان از فقر سواد مؤلف دارد. به‌عنوان مهم‌ترین نکته آیا کارگردان مبتلابه مرض تکرار می‌شود یا همچنان قدم‌های جسورانه برمی‌دارد. جسارتی که در ایتالیا ایتالیا مشخص بود. جسارت در انتخاب بازیگر، جسارت در طراحی صحنه، در تدوین در انتخاب موسیقی، و مهم‌تر از همه در ارائه‌ی سبکی که روی طنابی باریک انجام‌شده است. درخطر پرتاب به پرتگاهی که دره سقوطش ابتذال بود و این فیلم با چنگ و دندان خود را نجات داده است. به نظر الهام‌هایی از سینمای ایتالیا هم وجود دارد که خوب پرداخته نشده. شما نمی‌توانید نوع الهام در این فیلم را با مثلاً الهامی که بیلگه جیلان از برگمان دارد مقایسه کنید.

اگر بخواهیم جمع‌بندی منصفانه‌ای از ایتالیا ایتالیا داشته باشیم، با فیلمی طرف هستیم که بد نیست اما تا خوب بودن راهی طولانی در پیش دارد. صباغ زاده برای ادامه راه پرپیچ‌وخمی که در پیش دارد باید در انتخاب بازیگر دقت بیشتری کند. از بازیگر مهم‌تر بر روی ایده‌هایش وقت بیشتری را صرف کند. چنان‌که در همین فیلم ایتالیا ایتالیا به طرز مشهودی پرداخت دقیقی به موضوعیت ایتالیا در فیلم و در سرنوشت بازیگرانش ندارد. اما اگر بخواهیم این فیلم را در قیاس با فیلم‌های امروز بدنه سینما بسنجیم با فیلمی خوب که نمره قبولی از مخاطب می‌گیرد مواجهیم و بی‌صبرانه منتظر فیلم‌های بعدی کاوه صباغ زاده.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا