هشدار به تبعات پولی شدن دانشگاهها و بومیگزینی
یک فعال دانشجویی گفت: مکمل پیامدهای منفی پولی شدن دانشگاهها ، بومی گزینی است. اگر این طرحها در هر سطحی انجام شوند، وضعیت غیرقابل تحمل خواهد شد.
«عرفان اکبرآبادی» دبیر «انجمن اسلامی پیشرو» دانشگاه تربیت مدرس در واکنش به میزگرد انصاف نیوز با برخی فعالین دانشجویی این دانشگاه دربارهی احضار برخی از معترضین به مشکلات صنفی دانشگاه تربیت مدرس [لینک] گفت: این مطالبات صنفی است و فارغ از درست و غلط بودن اعتراض، باید با آن برخورد قانونی و در چارچوب قوانین وزارت علوم صورت بگیرد.
این فعال دانشجویی گفت: تشکل ما هم نمیتواند نسبت به این مسایل بیتفاوت بماند. ما از روز اول عقیده داشتیم که این مشکل همه و غیرسیاسی است. مشکل چپ و راست و اصلاح طلب و اصولگرا نیست. نفس این اعتراض مناسب و خوب است و بیشتر هم در روحیهی دانشجویان پیدا میشود و دانشگاه نباید تنها و تنها محل تولید کالای علمی باشد. از طرف دیگر، پولی شدن دانشگاه و تجاری سازی علم، موضوع بنیادینی است و این اعتراضات فرصتی است که دولت و نهادهای مربوطه به صورت ریشهایتر به این مساله بپردازند.
همهی تشکلها به این موضوع واکنش نشان دهند
او در گفت و گو با خبرنگار انصاف نیوز افزود: موضع تشکل ما هم این است که همهی تشکلهای دانشجویی، کانونها، شوراهای صنفی، حتی بسیج و تشکل ما که اصلاح طلب است باید نسبت به این موضوع اعتراض کنیم و دانشگاه با روش اقناعی به این اعتراضات پاسخ دهد. اگر کار دانشگاه درست بوده است و اعتقاد دارند پولی شدن دانشگاهها به صورت معقولی اجرا میشود، گروههای مختلف دانشجویان را قانع کنند. اگر هم اشتباهی هست و نباید صورت بگیرد و اگر حق کسانی خورده شده خیلی معقول و منطقی و به دور از هیجان و احساسات این حق برگشت داده شود. بنابراین ما این موضوع را اصلاً سیاسی نمیدانیم و به نظر ما این موضوع فراجناحی و بنیادین است. حتی ما میخواستیم سال گذشته همایشی با عنوان «پولی شدن دانشگاه» برگزار کنیم، که متاسفانه مهمانها نتوانستند حضور پیدا کنند!
اکبرآبادی در ادامه گفت: نکتهی مهم دیگر اینست که با توجه به اهمیت دانشگاه در ایران، اعتراضات به پولی شدن دانشگاهها و برخورد کمیتهی انضباطی میتواند نقطهی شروع این باشد که این موضوع به صورت خیلی جدیتر و در سطح کلان، حتی در رسانهی ملی پیگیری شود. زیرا برای اقشار و طبقات مختلف جامعه، دانشگاه تنها محل درس خواندن نیست که درواقع پلهای است برای افزایش شأن و منزلت اجتماعی آنها. به همین دلیل صرفاً موضوع پرداخت یا عدم پرداخت پول نیست. پولی شدن دانشگاه ممکن است خیلی از افراد جامعه را از توانایی افزایش شأن و منزلت اجتماعیشان محروم کند. بنابراین اعتقاد داریم این مسالهی بسیار بنیادی است و در یک مجموعهی گستردهتری از تصمیمات اقتصادی و اجتماعی جای میگیرد. دولت ناتوان از ایجاد اشتغال با محدود کردن ورود به دانشگاه از طریق بومی گزینی و پولی سازی فقط افراد خانوادههای فقیر را از تنها روزنهی امید محروم میکنند.
این فعال دانشجویی گفت: راجع به اینکه کدام دولت این روند را شروع کرده و اطلاع دقیقی نداریم که نقطهی آغاز کالایی شدن آموزش عالی در چه سالی بوده است ولی این مساله تنها مختص به دولت فعلی نیست و متاسفانه مسالهای است که تقریباً با شدت و ضعف در همهی دولتها روند آن ادامه داشته است. نکتهی قابل توجه دیگر موضوع کنکور است که با توجه به گردش مالی بسیار بسیار گستردهی دخیل در آن و رقابت مؤسسات کنکوری برای جذب مشتری در عمل باعث شده خیلی از نوجوانان به دلیل فقر مالی و اکتفا به کلاسهای مدرسههای دولتی که در شهرستانها اکثر این مدراس توان رقابت با مدارس غیر انتفایی را ندارند، ناتوان از دست یابی بر برترین دانشگاههای کشور بشوند و در نیتجه از پیامدهای راهیابی به دانشگاه نیز محروم بمانند. به تربیت مدرس و شهید بهشتی یا شریف نیست، من اطلاع دارم در برنامهی پنجم توسعه که در دولت دهم اجرا شد، خوابگاهسازی از دوش دولت برداشته شده و قرار بر این شده که به بخش خصوصی سپرده شود. اینهم گامی است در راستای پولی شدن آموزش عالی و اختصاص به یک دانشگاه و یک دورهی کوتاه ندارد. انجمنهای اسلامی، مانند دیگر مسایل کلان، باید با مطالبهگری در مقابل نهادهای مسوول از جمله شخص وزارت علوم خواهان شفاف سازی دربارهی این موضوع شوند که چرا سیاستهای پولی شدن دانشگاه به این شکل و با این شتاب اتفاق میافتد، به ویژه باتوجه به تجربهی کشورهای توسعه یافته برای پولی شدن آموزش و اینکه آیا دولت به پیامدهای آن آگاه هست یا خیر؟
دولت باید منبع درآمدی داشته باشد اما…
اکبرآبادی در ادامه گفت: طبیعی است که دولت بخواهد برای آموزش عالی منبع درآمدی داشته باشد؛ اما باتوجه به نقش دانشگاه در جامعهی ما که در میان خانوادهها یک هویت اجتماعی و شخصیت فردی به همراه دارد؛ این کار نمیتواند بدون توجه به تبعات اجتماعیاش صورت بگیرد. دولت باید تفاوت وضعیت کسانی که با پول امکان ورود به دانشگاه را دارند، با آن فردی که با زحمت خودشان به دانشگاه ورود پیدا میکنند را درنظر بگیرد. اینکه کسانی که درآمد کمتری دارند و ورود به دانشگاهها برای آنها تقریباً همه چیز است نتوانند به دانشگاه بیایند و دانشگاه به کسانی که پول دارند منحصر شود؛ برای طبقات پایین جامعه بسیار خطرناک است و ضربهی غیر قابل جبرانی به آنها میزند. گاهی مسوولان ذی ربط در جواب میگویند دانشگاه میتواند از این راه درآمد زایی کند، در جواب باید گفت بله اینکه بخشی از صندلیهای دانشگاه اختصاص به افرادی پیدا کند که با پول به آن راه پیدا میکنند نباید همگانی بشود. به عبارت دیگر نباید جا برای افرادی که طبق ضوابط علمی و با تلاش به دانشگاه آمدهاند، تنگ شود و آنها نیز مشمول قوانین پولی شدن آموزش عالی بشوند.
دبیر انجمن اسلامی پیشرو دانشگاه تربیت مدرس با اشاره به وضعیت بحرانی اشتغال در ایران و اهمیت پیدا کردن ورود به دانشگاه باتوجه به این موضوع گفت: در ایران چشم امیدهای بسیاری به دانشگاه است. در وضعیت فعلی دولت باید توجه داشته باشد که اندک امید طبقات پایین جامعه برای پیدا کردن هویت اجتماعی و تشخص را از بین نبرد.
بومی گزینی، طرحی برخلاف قانون اساسی
او با اشاره به مسالهی دیگری که موجب نابرابری بیشتر بین افراد جامعه میشود، گفت: مکمل پیامدهای منفی پولی شدن دانشگاهها، بومی گزینی است. اگر این طرح در هر سطحی انجام شود، وضعیت غیر قابل تحمل خواهد شد. چرا که ما نمیتوانیم انکار کنیم در کشور ما چند شهر بیشتر نیستند که از لحاظ دانشگاهی و علمی برترند. دانشگاههای دیگر، با حفظ احترام، فاصله زیادی با دانشگاههای پایتخت و برخی شهرهای بزرگ دارند. اینکه بخواهیم دانشگاه را با یک قواعد و مکانیزم خاصی به افرادی که در آن مناطق هستند محدود کنیم، باعث محدود شدن حق بسیاری از مناطق جغرافیایی ایران جهت دستیابی به امکانات تحصیلی برابر میشود؛ مناطق جغرافیایی که دسترسی به دانشگاههای بهتر ندارند اغلب مناطقی هستند که در سطح مدارس نیز بسیار بسیار کم برخوردار هستند و از کمترین استاندارد در خصوص آموزش پیش از دانشگاه نیز در برخوردار نیستند. این هم با اصول قانون اساسی مخالف است و اصلی را نقض میکند که دولت موظف است امکانات آموزشی را در همهی سطوح برای همهی افراد فراهم کند و هم با آن میثاقهای بین المللی که ایران به آنها پیوسته از جمله میثاق حقوق اجتماعی و سیاسی که یکی از دو مهمترین میثاق حقوق بشر جهانی است، مغایر است.
اکبرآبادی در ادامه گفت: در شرایطی که کیفیت دانشگاهها در مناطق جغرافیایی متعدد اینگونه از هم فاصله نداشت و دانشگاه رفتن وسیلهای برای ارتقا اجتماعی نبود؛ بیشتر میشد راجع به بحث پولی شدن دانشگاهها یا بومی گزینی صحبت کرد. اما در شرایط فعلی نمیشود دانشگاه را به اهالی مناطق جغرافیایی خاصی محدود کرد یا در عمل کاری کرد که بیشتر امکان ورود به دانشگاهها محدود به خانوادههایی شود که تمکن مالی دارند.
عدم مقاومت رییسجمهور در معرفی گزینهی وزارت علوم و ناامیدی دانشگاهیان
این فعال دانشجویی، با تاکید براینکه دولت باید به مطالبات دانشجویی اهمیت بیشتری بدهد گفت: نکتهی دیگر این که دولت نباید فراموش کند از لحاظ سیاسی اجتماعی هم دانشگاه بار احزاب را در حوادث چند سال اخیر ایران به دوش کشیده است. در همهی انتخاباتها این دانشگاهها بودند که به نفع کاندیدای موردنظرشان وارد میدان شدند. دانشگاه در همهی ابعاد مهمترین نهاد اجتماعی فعلی ایران است. در سطح جامعه حتی احزاب به اندازهی انجمنهای تحولخواه اثر ندارند. در سالهای اخیر هر تحولی در سطح جامعه صورت گرفته یا شروع آن در دانشگاه بوده یا در مقابل حوادث دانشگاه بوده یا دانشگاه مهمترین واکنش را به آن نشان داده است. حتی در خصوص بسیج باید گفت که بسیج دانشجویی اهمیت دارد و شاخههای دیگر بسیج نقش آن را نمیتوانند ایفا کنند. به خاطر همین نقش کلیدی دانشگاه است، که خلف وعدههای رییس جمهور در خصوص وزارت علوم مانند رد شدن بسیاری از گزینههای وزارت علوم و عدم مقاومت رییس جمهور در مقابل گزینههای مطلوب باعث میشود دانشگاه یک ناامیدی و سرخوردگی را تجربه کند که این اصلاً و ابداً به نفع هیچکدام از مسایل اجتماعی و سیاسی کشور ما نخواهد بود. دانشگاه پیشانی تحول و توسعه در همین انتخابات بود و تنور همین انتخابات را دانشجوها گرم کردند.
او در انتها افزود: با توجه به اینکه در بسیاری از موارد، دانشجوها دغدغههای جانبی کمتری دارند فراغت بیشتری دارند و از لحاظ توان جسمی هم در شرایط بهتری نسبت به بقیهی جامعه هستند. به همین دلیل تحول آفرینند. انباشت تجربه و سرمایهی اجتماعی در این سالها دانشجوها را بیشتر از گذشته به سمت حرکات پخته و عقلانیتر پیش برده است و این چنین بیاهمیتی و بیتوجهی از سوی دولت به دانشگاهها نمیتواند قابل قبول باشد. دولت باید بداند که این دانشگاهها هستند که میتوانند مدافعینش در اقدامات مثبت و منتقدین صدیق و نکته سنج در خطاهایش باشد.
انتهای پیام