خرید تور تابستان

از ادعای معلمی آقازاده تا ملک چند میلیاردی

به گزارش انصاف نیوز، خرداد در گزارشی نوشت:

“معلمی شغل انبیاست” این جمله خود به تنهایی جایگاه و پایگاه این گرانمایگان عرصه دانش و آموزش کشور را هویدا می‌کند. جایگاه و مرتبه‌ای که اگر نام و نان ندارد عزت و افتخار و کرامت دارد. از دیرباز تا کنون معلم و معلمی از سوی هر مسلکی در گستره ایران مورد عزت و احترام تمامی سطوح بوده و کسی جرات دست‌اندازی و هتک حرمت این قشر را نداشته اما این روزها گویا این عنوان سترگ دستمایه فرافکنی و قلب واقعیت و وارونه‌نمایی سیاسیونی شده که در لفافه عناوین پرطمطراق و مورد وثوق اجتماع پناه گرفته و مطامع خود را پی می‌گیرند.


زندگی برخی آقازاده‌ها در ایران همواره جنجالی بوده واگرچه سعی‌شان بر این است که فعالیت‌های خود را از دید رسانه‌ها و مردم پنهان کنند تا در تیررس نقدها نباشند اما دانستن درباره زندگی آن‌ها همیشه برای رسانه‌ها و مردم جذاب بوده و شایعه‌ها و گمانه‌زنی‌‌هایی نیز پیرامون آن‌ها در جامعه منتشر می‌شود.


به تازگی نیز آقازاده شهردار تهران، جناب آقای محمدباقر قالیباف سوژه رسانه‌ها شده است. ماجرا از آنجا آغاز شد که خبر بازداشت فرزند شهردار تهران توسط محافل نزدیک به وی در برخی رسانه‌‌ها منتشر شد. براساس این خبر؛ الیاس قالیباف، پسر بزرگ شهردار و مشاور وی به مدت دو ساعت بازداشت شد. خبری که البته از خروجی این رسانه‌ها حذف و اما کمی بعد در رسانه‌های دیگر منتشر شد.


بعد از این خبر بود که آقای قالیباف در مقام دفاع از فرزندش برآمد و با بیان اینکه «شایعات درباره پسر بنده مبنی بر اینکه به زندان رفته است، صحت ندارد»، گفت: هر روز یک حرف می‌زنند، روزی می‌گویند پسر قالیباف را به زندان برده‌اند در حالیکه فرزند من معلم است و وقتی می‌بینند چاره‌ای نیست می‌گویند قالیباف امروز و فردا از شهرداری می‌رود.» وی در جایی دیگر نیز عنوان کرده است: «با وجود این که برخی‌‌ها خواهان خروج من از متن کار هستند، همچنان به وظایف محوله خود عمل می‌کنم.»


در واقع جناب شهردار تمام گمانه‌زنی‌ها و ادعاهای مطرح شده درباره آقازاده‌‌اش را به مخالفان خود نسبت داده که به گمان وی در تلاش‌اند تا او را از  میدان و عرصه مدیریتی و سیاسی کشور حذف کنند. چه‌آنکه این رفتار و برخورد از وی در برابر اتهامات و ادعاها مطرح شده علیه‌اش مسبوق به سابق است و ایشان دربرابر انتقادها در جریان حوادث کوی دانشگاه نیز  گفته بود: «راست و چپ یاد گرفته‌اند رقیب را به نیت نابودی تخریب کنند». اما این تصویر مبهم و شطرنجی‌ای که از عملکرد وی در افکار عمومی و رسانه‌ها وجود دارد آیا واقعاً ناشی از اختلاف سیاسی وی با رقیبانش است؟ شواهد و قرائن خلاف این را نشان می‌دهند و محتمل آن است که سردار سابق و شهردار فعلی با فرافکنی سعی بر تبرئه خود از انتقادات و اتهامات دارد.


دفاعیات مطرح شده توسط شهردار درباره فرزندش مبنی بر اینکه «فرزند من معلم است» با واقعیت‌های موجود منافات دارد و بررسی‌ها در مورد الیاس قالیباف، حقایق دیگری را آشکار می‌کند.


بررسی‌ها حاکی از این است که الیاس آن‌گونه که جناب شهردار می‌گویند نبوده و  فعالیت‌ها و همچنین زندگی وی نیز با شرایط و زندگی یک معلم ساده همخوانی‌ ندارد.


در این رابطه خرداد با ذکر اسناد و مدارکی مستند تنها چند سئوال ساده را از آقای شهردار پیرامون ادعای معلمی فرزندش مطرح ساخته و قضاوت را بر عهده مخاطبین عام و بی‌طرف خواهد گذاشت.


1- معلمین شاغل در اقصی نقاط  کشور تحت شمول چارت سازمانی وزارت آموزش و پرورش به ایفای وظیفه می‌پردازند؛ خواه در قالب پست رسمی و یا قراردادی، بررسی‌های خرداد نشان می‌دهد که جناب الیاس قالیباف تابع هیچ یک از موارد پیش‌گفته نیست و شاید منظور جناب شهردار از معلمی فرزند، معطوف به عضویت وی در هیئت مدیره موسسه‌ای آموزشی به نام “نوآوران شمس الشموس” که سرمایه‌ی اولیه آن «صد هزار تومان» اعلام شده و این موسسه صاحب‌امتیاز مدرسه‌ای غیرانتفاعی به نام  “مهر هشتم” است و احتمالا آقازاده جناب قالیباف در مدرسه خصوصی متعلق به خود، ساعاتی را در مقطع ابتدایی تدریس می نماید! موسسه‌ای که از حسن اتفاق ریز شدن در آن نکات جالب توجهی را در برابر اذهان هویدا می‌کند.


بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا