صدا و سیما، یکنفر، دو کارنامه، یک نتیجه
سلمان احراری، بخشی تحلیلی انصاف نیوز: در روزهای پس از انتخابات ریاست جمهوری یازدهم صدا و سیما رویکردی متفاوت از آنچه در طی هشت سال پیش از آن در زمان دولت محمود احمدینژاد داشت پی گرفت. سیاستی که بیشتر از آن که به حمایت از دولت نوپای حسن روحانی بپردازد و آن را در ساختن ویرانهی به جا مانده از احمدی نژاد یاری کند اقدام به تخریب و فضا سازی علیه دولت کرد. البته پیش از آن و در زمان تبلیغات انتخاباتی هم این نهاد به وسیلهی نوع پوشش خبری خود از مراسم دو کاندیدای غیر اصولگرا یعنی حسن روحانی و محمدرضا عارف تلویحا موضع خود را نسبت به این دو نامزد انتخابات بیان کرده بود.
اما پس از انتخابات در حالی که انتظار میرفت صدا و سیما به جای پرداختن به مسایل حزبی به کمک قوه اجرایی کشور برود متاسفانه تمام تلاش خود را برای تضعیف دولت متمرکز کرده است. برنامههایی مانند «پایش» و «مناظره» به همراه رپورتاژهای متعدد خبری در بخشهای مختلف و گزارشهای متعدد از طرفی به گونهای شرایط کشور را ترسیم میکنند که گویی عمده مشکلات کشور ناشی از چند ماه گذشته است و از سویی دیگر تمام تلاش خود را برای تحقیر و تضعیف رقبای سیاسی اصولگرایان به کار میبندند و جالب اینکه در این میان شخصیتهای بزرگ انقلاب همچون آیت الله هاشمی نیز در امان نیستند و صدا و سیما ولو به ازای تحریف و تدلیس در تاریخ و حمایت از یک مستند بی اساس، دست به تخریب بزرگان انقلاب میزند.
جالبتر از آن اینکه درست در همین ایام یکی از بزرگترین شخصیتهای روحانی اصولگرا سخنانی بسیار عجیب پیرامون آزادی و رابطهی آن با اسلام بیان میکند که بسیار مهم و خطرناک است، حال آنکه صدا وسیما بدون هیچ توجهی از این سخنان میگذرد و عملا به عنوان تریبون رسمی یک حزب و جناح عمل میکند.
تجربهی دو بازه مدیریتی اصولگرایان در دولتهای غیراصولگرا حاکی از آن است که آنان عملا از این نهاد حکومتی و ارتزاق کننده از بیت المال برای خواستهای گروهی و حزبی خود استفاده میکنند چرا که چنین سبکی در اداره صدا و سیما مسبوق به سابقه است و بسیاری از فعالان سیاسی خاطرات برنامههایی مانند “هویت” را در زمان تصدی دکتر علی لاریجانی بر صدا و سیما فراموش نکردهاند که در آن عملا بسیاری از روشنفکران و حامیان دولت مورد عتاب قرار میگرفتند.
برقراری مساوات در جهت دهی به افکار عمومی در برابر دولتهای مختلف یکی از الزاماتی است که رسانههایی مانند صدا و سیما که جنبهی ملی دارند بایستی به آن پای بند باشند؛ این بدان معنا نیست که رسانهی ملی پای به عرصهی انتقاد از دولتها نگذارد بلکه بدان معناست که اولا در ایراد انتقادات مشی برابر داشته باشد تا اینگونه به افکار عمومی منتقل نشود که تمام مشکلات ناشی از عملکرد یک دولت و یا یک نهاد است و دوما به مخالفان تفکر غالب مدیران صدا و سیما هم اجازه داده شود که نظرات خود را به همان صورتی که موافقان آنان اجازه ابراز دارند بیان کنند.
بنابراین تجربهی وارد کردن تمایلات شخصی، گروهی و عدم رعایت بی طرفی در رسانهی ملی بیانگر ضرورت اقدام برای ایجاد رسانههای خصوصی در ابعاد کشوری است زیرا که تضارب آرا و شنیدن نظرات مختلف و در نتیجه کاهش ضریب نفوذ ماهوارهها و عدم مراجعه به شبکههای بیگانه جز از طریق این راه امکان پذیر نیست.
انتهای پیام