مک لوهان، پشت پردهی اعتراضات ایران!
«علی اکرمی»، روزنامهنگار و فعال سیاسی، در یادداشتی برای کانال تلگرامی «راهبرد» نوشت:
ضریب نفوذ تلفن همراه در ایران در سال گذشته به بالای ۸۰% رسید و همزمان ضریب نفوذ اینترنت نیز بالای ۵۰% است، که با توجه به هرم سنی ایران این ضرایب برای نسل نوجوان و جوان ۱۵ تا ۳۵ سال به ترتیب بالای ۹۵ و ۸۰ درصد است.
در لحظهی نگارش این یادداشت ۸۱۲ هزار کانال در اپلیکیشن تلگرام وجود دارد و هر دقیقه بیش از ۳۰۰۰ پست در این کانالها منتشر میشود که این، بجز پیامها و چتهایی است که در گروهها تبادل میشود.
کانالهای “خبر فوری”، “خبر ویژه ۱۰۰”، آخرین خبر” و “اخبار روز ایران” بیش از دو میلیون عضو و کانالهای “پارسینه” و “صرفاً جهت اطلاع” نیز با بیش از یک میلیون عضو در ردههای بعدی کانالهای حوزهی خبر و رسانه قرار دارند.
روزهای گذشته تجمعاتی در اعتراض به شرایط اقتصادی و یا حداقل به این عنوان، در مهمترین شهرهای کشور برگزار شد و امروز تقریباً تمامی شهروندان از آنها با خبر هستند. اما نه تنها در این کانالها بلکه در دیگر کانالهای پربازدید داخلی نظیر «فارس»، «خبرآنلاین»، «عصر ایران» و… نیز هیچ خبر یا فیلمی از این تجمعات منتشر نشده است.
در مقابل، سه کانال اصلی اپوزیسیون که دوتا از آنها وابسته به دو شبکهی ماهوارهای هستند؛ در پوشش لحظهای و غلوآمیز این تجمعات به صورت ویژه و پرقدرت عمل کردند و ماحصل این حضور و آن غیبت، افزایش ده درصدی اعضای کانالهای اپوزیسیون در یک روز و ارتقای دوتا از آنها به مرز یک میلیون عضو بوده است.
آیا در جلسات متعددی که لابد طی این هفته برای آسیب شناسی و ریشهیابی تجمعات فوق برگزار میشود، همچنان مدیران ارشد کشوری راهکارهایی چون فیلترینگ تلگرام را مطرح میکنند یا این بار متوجه شدهاند که در عصر ارتباطات و اطلاعات تنها راه مقابله با اخبار نادرست و جنگ روانی دشمنان، ارایهی سریعتر و پوشش وسیعتر اخبار است؟
شاید مسوولین نمیدانند که یک خبر به چه سرعتی در این شبکههای اجتماعی گسترش مییابد. در تکینگی تکنولوژی امروز، سکون و بی حرکتی نتیجهاش شکست است. واقعیت یعنی وب، اینترنت و جهان شیشهای مک لوهان یا دهکدهی جهانی تافلر. شبکههای اجتماعی و هرچه دیگر بنامیماش، فراتر از فلسفه و سیاست و جامعهشناسی بر واقعیتهای زندگیمان تاثیرگذار است.
در مورد فوق سیاست رسانهای اجرا شده، همان کلیشهی همیشگی پنهانکاری در اطلاعرسانی از وقایعی است که با ارزشهای حاکمیتی ناسازگاری دارند. این سیاست کهنه که سالها حتی در سطح انکار واقعیات نیز انجام میگرفت، به مرور به پنهانکاری و عدم پوشش این اخبار استحاله شد. در موارد اینچنین در کشورهای توسعه یافته، بنگاههای اطلاعرسانی خصوصی هر آنچه برای مخاطب جذاب است، روایت میکند.
اما دستگاه اطلاع رسانی حکومتی نیز سیاستهای جدیدی را استفاده میکنند که حداقل در آن اخبار مورد نیاز برای کاهش التهاب جامعه بلافاصله در شبکههای رسمی و مجازی اجتماعی تزریق میشود و همزمان مسوولی که برندینگ رسمی آن حوزه را دارد، اطلاعاتی بیشتر را ارایه میکند تا جامعه به این باور برسد که قصد پنهانکاری وجود ندارد.
در اینجا مخفی کردن واقعیات ناسازگار با تبلیغات حکومتی در رقابت با اطلاعرسانی سفید، به عقب رانده میشود تا یک گام به سطح اطلاعرسانی آزاد برداشته شود و جامعهی رسانهای به توان ارایهی خبر سریعتر از شبکهی غیررسمی شایعات برسد.
تغییر برخی از نقش رسانهها ” role of media” بعد از موبایلهای هوشمند و “وب ۲” امری گریزناپذیر است. دنیای رسانهای که مردم محور است و برای تعامل با آن باید درک تکمیلی از شهروند تولیدکننده و توزیع کنندهی اطلاعات داشت. دنیای رسانه و خبر دیگر الگوی عمودی یا از بالا به مرکز ندارد که قدرت بتواند به آسانی رسانهها را در خدمت بگیرد.
رسانههای نوین که مرزهای مکان و زمان را کاملاً متفاوت کرده و فراتر از حوزهی اتوریتهی حکومت خود را تثبیت کرده است، تنها راه پذیرش واقعیات و تغییر درکهای قدیمی از رسانه و ارتباطات است.
اگر حکومتی به این سطح از درک نرسد، فقط زمین بازی را ترک کرده و رقیب ۳-۰ در بازی برنده خواهد شد.
انتهای پیام