دفاع «بیش از اندازه خوب» ظریف از کشورش
/ یادداشتی به مناسبت سالروز تولد دکتر ظریف /
«رضا نصری»، تحلیلگر سیاسی، در یادداشتی به مناسبت سالروز تولد «دکتر ظریف» با عنوان «بیش از اندازه خوب» نوشت:
چند سال پیش، یک دیپلمات آمریکایی در دانشگاه پرینستون گفته بود «جواد ظریف خیلی خوب از کشورش دفاع میکند. اما اگر از من بپرسید، بیش از اندازه “خوب” از کشورش دفاع میکند!». این جمله به دلم نشست. اگر از کنایهی این دیپلمات آمریکایی به ایران بگذریم، از جملهی او چنین برمیآمد که سفیر جوان کشورمان در سازمان ملل چنان امان از او و همکارانش بُریده که گاه چارهای جز اعتراف به کارآمدی او ندارند! به راستی برای یک هموطن چه به دل مینشیند بشنود یک دیپلمات یا یک سرباز «بیش از اندازه خوب» از کشورش دفاع میکند.
همگی داستانهای غریبی از دوران جنگ از این جنس انسانها شنیدهایم. از سربازانی شنیدهایم که برای عبور از میدان مین با هم رقابت میکردند. از سربازانی که در گرمای جبهه به صف میایستادند، یک قمقمه آب میانشان دستبهدست میشد، هریک جرعهای مینوشید اما قمقمه همچنان پُر آب به آخرین نفر میرسید! از سربازی که در حد فاصلِ عملِ جراحی و سَرکشیِ پرستار، مخفیانه به میدان جنگ بازگشته بود، دوباره ترکش خورده بود و با زخمی جدید بر تخت بیمارستاناش «بی صدا» خزیده بود تا تیم پزشکی سرزنشاش نکند! از کسانی که «بیش از اندازه خوب» از کشورشان دفاع میکردند.
جواد ظریف هم سربازی است از این جنس در جبههٔ دیپلماسی که سالهاست از این مرز و بوم دفاع میکند. در روزهای متلاطم اول انقلاب، در روزهای بحرانی جنگ، در روزهای وحشتناک موشکباران شهرها و سلاحهای شیمیایی، در روزهای پرواز ۶۵۵ بر فراز خلیج فارس، در روزهای سرنوشتساز ۵۹۸، در روزهای ناو و آتش در منطقه، در روزهای خطیر جرج بوش اول و دوم و اِشغال و جنگ در همسایگی، در روزهای «محور شرارت»، در روزهای «مدیریت جهانی»، در روزهای انزوا، در روزهای سراشیبی و تحریم، در روزهای «فصل هفتم» و «شورای امنیت»، در روزهای قطعنامهٔ ۱۹۲۹، در روزهای برجام و پسا برجام، در روزهای ترامپ و داعش و سوریه و دسیسههای قدرتهای لجامگسیخته! به قول خود او در «دورانهای گذار»! جواد ظریف همواره – در هر کسوت و مقام که بوده، از سفیر تا معلم و وزیر – در صحنه حاضر شده و «بیش از اندازه خوب» از ایران دفاع کرده است.
به همین خاطر هم کم تیر و ترکش نخورده است از هر طرف! بیگانه و معاند که به سویاش رگبار بستهاند. شاید کمتر وزیری در تاریخ کشورمان چون او مورد هجمهی کمپینهای سازماندهی شده از جانب جریانهای متخاصم و بنگاههای «روابط عمومی» واشنگتن و تلآویو و ریاض قرار گرفته باشد. ترکش ناملایمتیها، بداخلاقیها، بی انصافیها، مانعتراشیها و تخریبهای «خودی» هم بر تناش نشسته است. اما باز با زخمهایش بی صدا به جبهه بازگشته، در میدان مانده و با لبخند – «بیش از اندازه خوب» – برای منافع مردم و اعتلای کشورش سینه سپر کرده است.
امروز سالگرد تولد اوست. برای او مینویسیم تا برایاش آرزوی سلامت و بردباری کنیم. تا بگوییم در کنارش میایستیم. تا بگوییم «قدرش را میدانیم». تا بگوییم کم حافظه نیستیم و کموبیش میدانیم چه کرده است! تا بگوییم «پشیمان نیستیم» و میدانیم حفظ مشی اعتدال و برقراری توازن میان امنیت، رفاه و آزادی در این سرزمین و در این منطقه چه کار طاقتفراسایی است. تا کمکاش کنیم همگی «بیش از اندازه خوب» از این سرزمین دفاع کنیم
بازخواست آمریکا در نشست شورای امنیت
نصری در یادداشت دیگری در سرمقالهی روزنامهی «ایران» دربارهی جلسهی اخیر شورای امنیت، نوشت:
وقتی ناآرامی در برخی شهرهای ایران شروع شد، قابل پیشبینی بود که دولت ترامپ تلاش کند از آن برای منزویسازی ایران در صحنهی بینالمللی استفاده کند. اما تعجیل و سوءمحاسبهی خانم نیکی هیلی (سفیر ایالات متحده در سازمان ملل) در تدارک هجمهی دیپلماتیک به ایران در نهایت به زیان امریکا تمام شد.
به بیان دیگر، درخواست او برای تشکیل جلسهی اضطراری در شورای امنیت و واکنش کشورهای عضو این نهاد در طول جلسه نشان داد که دولت ترامپ هنوز به نقش برجام در آرایش جدید دیپلماتیک در صحنهی بینالمللی واقف نیست یا حداقل آن را بشدت دستکم میگیرد.
علاوه بر این، تلاش هیلی برای بلند کردن سنگ بزرگی مانند «شورای امنیت» علیه ایران یک بار دیگر نشاندهندهی این واقعیت بود که دولت ترامپ نه تنها در بهکارگیری اهرمهای بینالمللی در عرصهی دیپلماسی استعدادی ندارد و نه تنها ایران دیگر در برابر سوءاستفادههای واشنگتن از نهادهای بینالمللی آسیبپذیر نیست، بلکه دولت ترامپ گمان میکند میتواند با شیوههای پوپولیستی و شعاری – نظیر آنچه در صحنهی داخلی بهکار میگیرد – در عرصهی بینالمللی نیز به نتایج مطلوب خود دست یابد.
به عبارتی، اقدام نابخردانهی خانم هیلی در مواجهه با ایران نشان داد تا چه میزان دولت ترامپ از بدنهی کارشناسی و تکنوکراتیک دستگاه سیاست خارجهی امریکا و واقعیتهای روی زمین منفک شده است.
در واقع، هرچند خانم هیلی به احتمال زیاد پیشبینی میکرد جلسهی شورای امنیت در مورد ناآرامیهای ایران به «صدور قطعنامه» علیه ایران منتهی نشود، اما احتمالاً گمان میکرد میتواند فضای جلسه را به سمت صدور یک بیانیه (Presidential statement) علیه ایران یا دستکم به جلسهی مؤاخذه و بازخواست ایران تبدیل کند.
او گمان میکرد میتواند متعاقباً از اظهار محکومیتها و مواضع تند کشورهای غربی علیه ایران برای فضاسازی و تحت تأثیر قرار دادن افکار عمومی امریکا استفاده کند. به زعم او، این فضاسازی میتوانست قدرت مانور ترامپ را در موعد تصمیمگیری در مورد برجام افزایش دهد.
به همین خاطر، تمام تلاش خود را به کار بست تا موضوع اعتراضات را به سیاستهای منطقهای ایران – از جمله حمایت ایران از دولت سوریه، ادعای ارسال موشک بالستیک به یمن، حمایت ایران از حوثیها، حمایت ادعایی ایران از تروریسم و غیره – نسبت دهد تا دستکم کشورهای همپیمان خود را حول محور یکی از این موضوعات با خود علیه ایران همراه سازد.
اما جلسهی اضطراری شورای امنیت به صورت کاملاً متفاوتی پیش رفت، به نحوی که دو موضوع مهم در آن مرکزیت یافت و برخلاف انتظار دولت ترامپ، توجه رسانههای امریکا را به خود جلب نمود: اول اینکه اغلب دولتهای عضو به استفاده ابزاری و نامناسب ایالات متحده از سازوکار «شورای امنیت» به بهانه ناآرامیهای اخیر ایران اعتراض کردند؛ و دوم اینکه اغلب کشورها، از جمله چهار عضو دائمی دیگر شورای امنیت، از برگزاری جلسه برای دفاع از برجام و ثبات در ایران استفاده کردند.
به بیان دیگر، جلسهای که بنا بود به جلسهی مؤاخذه و فضاسازی علیه ایران تبدیل شود، در نهایت به فوروم دفاع از برجام و محکومیت امریکا بهدلیل استفادهی ابزاری از این نهاد بینالمللی منتهی شد.
این واقعه از اینجا اهمیت مضاعف مییابد که پیش از برجام، ایالات متحده امریکا در استفادهی ابزاری از نهادهای بینالمللی، از جمله شورای امنیت و آژانس بینالمللی انرژی اتمی و بهکارگیری آنها علیه ایران بشدت موفق عمل کرده بود، به نحوی که این نهادها گاه حتی خارج از چارچوب اختیارات قانونی، منشور و اساسنامهی خود علیه ایران قطعنامه صادر میکردند.
فراموش نکنیم که ورود توجیهناپذیر و غیرقانونی شورای امنیت به پروندهی هستهای باعث شد تا مسألهای که قاعدتاً ماهیت «فنی» و «غیرسیاسی» داشت، یک روزه به یک موضوع «امنیت بینالمللی» تبدیل شود و محدودیتهای هستهای به صورت «الزامآور» و تصاعدی به حوزههای اقتصادی، مالی و انرژی و سپس به حوزهی نظامی و تسلیحاتی ایران تعمیم داده شود.
امروز به نظر میرسد که جامعهی جهانی، از جمله متحدین سنتی امریکا، با صدای بلند اعلام کردند که پس از برجام این شیوه دیگر خریدار ندارد!
انتهای پیام
ضمن آرزوی طول عمر بابرکت برای دکتر ظریف عزیز،باید با تاسف بگویم ،ایکاش دکتر ظریف صدسال دیرتر بدنیا می آمدتا آنقدر سطح شعور وتعقل سیاسی انسانهای همدوره اش بالا میرفت ،تا قدر وجایگاه واقعی اورا او بهتر درک می کردند.