جواب برگزیده جشنواره فجر به سیاهنمایی فارس
اقدام تامل برانگیز خبرگزاری فارس در انتشار نامنظم بخشی از اشعار نامزدها و برگزیدگان شعر محاوره جشنواره هشتم به عنوان مدرکی علیه جشنواره در راستای ترویج «خیانت»، «نا امیدی» و… باعث ایجاد واکنشهایی از سوی برگزیدگان این جشنواره علیه سرویس کتاب و ادبیات این خبرگزاری شده است.
عبدالمحمد مقتدایی راد، برگزیده بخش رقابتی شعر محاوره جشنواره شعر فجر، یکی از شاعرانی است که مورد این تهاجم و سیاهنمایی خبرگزاری فارس قرار گرفته و وی با انتشار جوابیهای نسبت به این اقدام غرض ورزانه انتقاد کرده است.
به گزارش انصاف نیوز به نقل از ستاد خبری جشنواره هشتم، متن جوابیه به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
… فَبَشِّرْ عِبَادِالَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِکَ الَّذِینَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُوْلَئِکَ هُمْ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ…
پیرو گزارشی با موضوع بررسی شعر محاوره در جشنواره فجر که در سایت فارس نیوز درج شده، لازم دیدم جهت شفاف سازی و پیشگیری از فریب خوردن مخاطبان توضیحاتی ارائه کنم. بعد از خواندن این گزارش اولین مطلبی که به ذهنم رسید قدرت فضا سازی نگارنده مطلب بود. ایشان هرچند نامشان بر من پوشیده است، به خوبی با مخلوط کردن واقعیت ها و اتهامات از پس تخریب شخصیت شاعران جوانی که نامشان در گزارش درج شده بر آمدند.
اتهاماتی از قبیل ترویج فحشا، فساد، دین ستیزی، نشر یاس و ناامیدی، و صد البته ایجاد زاویه با آرمان های انقلاب و شهداء بخش غالب گزارش مذکور است. پیش از پاسخ دادن به تهمت ها در ابتدا میخواهم سوال کنم در این سالها کجا بودید ؟
شگفت انگیز است که فارس نیوز با گرایش های سیاسی مشهورش، بعد از مدت ها یاد شعر محاوره، یا به قول خودشان ” ترانه ” افتادند و با اظهار نگرانی و نیت جهاد فی سبیل الله! به تخریب شخصیت چند شاعر جوان پرداختند. صد البته واضح است که مسئله فارس نیوز شعر و شاعران نیستند، بلکه در جنگی سیاسی با هدف تخریب جشنواره فجر این بار برگزیدگان این جشنواره هدف قرار گرفتند. اما سوال اینجاست در این سالها کجا بودید ؟ نگرانی شما برای ترانه دقیقا از کجا آغاز شد ؟
در این سالها که روز به روز کیفیت ترانه های مجوز دار در بازار موسیقی افت کرد، در این سالها که روز به روز تعداد آلبوم های مجاز کاهش پیدا کرد و نسل نوجوان و جوان بیش از پیش پای ماهواره و موسیقی زیرزمینی نشستند چرا نگران نشدید ؟
چرا وقتی تیتراژ های رسانه ی ملی با ضعیف ترین و سخیف ترین ترانه های ممکن همراه شدند نگران نبودید ؟
چرا وقتی ترانه سرایان با سابقه از گردونه بازار موسیقی خارج شدند و سطح کیفیت و محتوای ترانه ایران رو به زوال گذاشت نگرانی نداشتید ؟
باور کنیم تنها محتوای شعر های ما در این سالها باعث نگرانی شما شده ؟
و اما پاسخ اتهامات :
1 – شعر ابزار تبلیغات نیست
نگاه ابزاری به هنر و مسئله ی هنر برای هنر نیاز به بحثی بسیار مفصل دارد. اما چیزی که واضح است، اینکه هنر متعالی به هیچ عنوان و هرگز شیپور تبلیغاتی و محمل شعار های سیاسی نیست. تاریخ هنر شهادت می دهد که بزرگترین هنرمندان تاریخ کسانی بودند که از منظر خویش جهان را تفسیر کردند. فردیت و استقلال فکر برای هنرمند دقیقا مانند بال برای پرنده است. اشتباه گرفتن شعر با بیانیه های تبلیغاتی و آگهی بازرگانی اولین اشتباه فارس نیوز و همفکرانش است.
فارس نیوز توقع دارد در شعر شاعران مضامین و موضوعاتی را پیدا کند که باب طبع ایشان باشد، بنابراین وقتی در شعر ها غم و اندوه می بیند فریاد می زند که هان این شعر ها نشر نفرتند و تلاشی بیهوده می کند در تحمیل نگاهی که از منظر خودش استاندارد! است. در گزارش فارس نیوز می خوانیم ” روح و موجی از افسردگی و نا امیدی در شعرها موج میزند و ترانههایی که با روحیه عموم مردم سراغ دارد و قرار است به آنها امید بدهد، شادی بخش و زندگی بخش باشد، همه تاریک است و پر از نا امیدی و این سایه سنگینی است که بر ترانه اکثر شاعران برگزیده این بخش سایه افکنده است “
دقیقا چه کسی گفته ترانه ها ” باید ” به مردم امید بدهند ؟ مردم مگر بچه هستند که با حرف های شعار زده ای مبنی بر زیبایی زندگی و شادی شاد شوند ؟ ریشه های شادی غم در زندگی و معیشت مردم است نه در ترانه هایی که می شنوند !
بد نیست کسانی که چنین اعتقادی دارند توضیح بدهند تصورشان از مردم چیست که فکر می کنند مردم با شنیدن ترانه های شاد مشکلاتشان را حل شده می پندارند و با شنیدن ترانه های غمگین مشکلشان چند برابر می شود ؟ آیا این گروه همان هایی نیستند که فکر میکنند اگر آمار تورم با پائین تر از واقعیت بیان کنند تورم پائین می آید ؟ همان تفکری که در سالهای گذشته آمار های شگفت انگیز از رشد و شکوفایی اقتصاد می دادند و امروز می دانیم که چقدر راست گفتند ؟
2 – رسالت هنر و ماهیت شعر صداقت است
پزشکی را تصور کنید که یک درجه تب را برای اینکه عددی بالای 37 را نشان می دهد توبیخ کند. پزشک دیگری را تصور کنید که معتقد باشد درجه تب ِ خوب باید همیشه 37 درجه را نشان بدهد در غیر این صورت ” بد” است !
هنر به طور کلی شریان حیاتی ملت هاست و ادبیات و شعر نبض تپنده این شریان حیاتی. اگر این نبض تند تر یا کند تر ازحالت عادی است، باید اشکال را در شریان و قلب جست نه در ضربان. شعر زبان اضطراب های جامعه، و آئینه ی صادقانه ی زندگی مردم در هر روزگاری ست. این شعر، این درجه ی تب، اگر بالای 37 درجه را نشان ندهد به ملتش خیانت کرده.
شما به شاعران تهمت می زنید که نا امیدی را منتشر می کنند و فکر نمی کنید در جامعه ای که میزان مصرف قرص های ضد افسردگی، آمار طلاق، بیکاری، فقر، تورم، خشونت و .. رکورد زده شعر هم بازتابی از وضعیت جامعه می شود.
من به عنوان یک شاعر نوقلم ابتدا در برابر خداوند متعال، و سپس مردم احساس مسئولیت میکنم، وظفه خویش می دانم، و تا جان در بدن دارم از رنج مردم خواهم نوشت. اگر شعر های شاد میخواهید لطفا اول دلایل اندوه ما که همان رنج های هر روزه ی مردم است را از بین ببرید. به قول حضرت سعدی : تو کز محنت دیگران بی غمی … !
3- هر تلخی ” بد ” نیست
یکی از مغالطه های گزارش سایت فارس نیوز، متکی به گزاره ای است که از اساس غلط است. به طور دقیق مقاله نویس چنین استدلال کرده :
” اگر در شعر ها نا امیدی، سیاهی، اندوه و .. وجود دارد، آنگاه شعر ها ترویج دهنده این مسائل هستند”
بدیهی است که چنین استدلالی کاملا غلط است. نشان دادن اشکال لزوما ترویج اشکال نیست، بلکه در اغلب موارد اولین قدم در درمان اشکال است !
ما تلخ نوشتیم اما چه کسی گفته تلخ نوشتن به معنی نشر تلخی هاست ؟
اگر به شعر ها رجوع کنیم، تمام تلخی ها با فریادی درد آلود و با احساس انزجار از این سیاهی ها گزارش شدند. به ساده ترین شکل ممکن باید بگویم ما گفتیم پلیدی هایی هست و ما از اینکه این پلیدی ها هستند درد می کشیم !
دقیقا درکدام شعر از کدام شاعر دعوتی به بی اخلاقی، نا امیدی و سیاهی دیده می شود ؟ کدام شعر از مخاطب دعوت کرده به این رنج ها تن بدهد ؟ واقعا درک شما از هنر چنین سطحی است که لایه اول یک اثر را در نظر می گیرید و تصور میکنید تاثیر در سطح اتفاق می افتد ؟
عزیزان! تاثیر یک اثر لزوما از جنس همان اثر نیست. داروی تلخ می تواند سلامتی به بار بیاورد همانطور که درد در اندام های بدن که خوشایند نیست، اولین قدم درمان بیماری هاست !
این نگاه غلط به هنر و ادبیات اگر اصلاح نشود، ملت و دولت ها از نعمت وجود و کارکرد صادقانه ی مهمترین شاخص فرهنگی یعنی ادبیات محروم می شوند.
4 – گر حکم شود که مست گیرند
اندکی آشنایی با ادبیات کافی ست تا بدانیم تراژدی و مضامین تلخ موضوع و متن بخش عظیمی از ادبیات ایران و جهان است.
اگر بخواهیم غمگین بودن و شکایت کردن از تلخی ها را مذموم بدانیم باید بسیاری از مفاخر ادبیات ایران و جهان را یکسره عناصر نامطلوب توصیف کنیم. به عنوان مثال در ادبیات غرب اگر ویکتور هوگو تراژدی بزرگی مانند گوژپشت نتردام را می نویسد، آیا خیانت و جنایت و ناامیدی و بدبختی و… را تبلیغ کرده ؟
یا دقیقا برعکس با گزارش این تراژدی سعی کرده جامعه را از تکرار آن منع کند ؟
در ادبیات کلاسیک ما اگر حافظ می گوید ” چنین قفس نه سزای چو من خوش الحانیست” و می افزاید ” عیان نشد که چرا آمدم کجا رفتم ” و شکایت می کند ” چگونه طوف کنم در فضای عالم قدس / که در سراچه ترکیب تخت بند تنم ” آیا دارد مخاطبش را به نا امیدی و پوچی می رساند ؟ یا مثلا در مصراع ” خرم آن روز کزین منزل ویران برم ” تبلیغ خودکشی کرده ؟!
نظرتان در مورد این بیت حافظ چیست : به آب زمزم و کوثر سفید نتوان کرد / گلیم بخت کسی را که بافتند سیاه
در ادبیات معاصر اگر شاعر بزرگی مانند قیصر امین پور می گوید ” شعاع درد مرا ضرب در عذاب کنید / مگر مساحت رنج مرا حساب کنید ” و ” هوای ناحیه ی ما همیشه بارانیست” آیا مروج تلخی هاست ؟ وقتی شکایت می کند ” خسته ام از آرزو ها آرزو های شعاری / شوق پرواز مجازی بالهای استعاری ” باید به فارس نیوز جواب پس بدهد ؟
لطفا به این سوال پاسخ دهید که با نگاه شما تکلیف تراژدی در ادبیات چیست ؟
5 – ما را ندیده بگیرید و بگذرید
بنده به عنوان برگزیده بخش شعر محاوره جشنواره فجر باید اعلام کنم شعرهایی به مراتب تلخ تر سیاه تر و غمگین تر دارم، که به دلیل ترس از اثر سوء بر مخاطب هرگز منتشر نکردم و نخواهم کرد !
ما برخلاف تصور فارس نیوز آنقدر دغدغه ی مردم و حال و روز مخاطب را داریم که به تاثیرات شعرمان فکر کنیم.
در بین کسانی که نامشان آورده شده دو نفر در مورد جنگ شعرهایی دارند که جالب است بدانید این هردو فرزند جانباز هستند!
بنده از خانواده ای هستم که با زخم های جنگ بسیار آشنایی دارد. پس شک نکنید از ما برای آرمان های پدرانمان دلسوز تر نیستید!
ما بچه های همین مملکتیم. همگی متولدان سالهای باران، باران ِ بی امان/ با قطره هایی چند متری/ آبستن انفجار بر سقف خانه هایی که از ترس می لرزیدند. فرزندان پدرانی که از سفر به میدان دفاع، تن شکسته و روح زخمی و اندکی آزادی سوغات آوردند. که امثال فارس نیوز امروز ما را از همان آزادی محروم کنند و به جرم شکایت از رنج ها به رگبار تهمتمان ببندند.
ما فرزندان همین آب و خاکیم و دلواپسان! زخم های همین مردم.
خلاصه کلام اینکه : سخن شناس نهای جان من خطا این جاست …
عبدالمحمد مقتدایی راد
دوم خرداد 93
انتهای پیام