خرید تور تابستان

روزنامه‌خوانی با انصاف – 30 دی 96

محمد توکلی- انصاف نیوز: اولین سالگرد حادثه‌ی آتش‌سوزی در ساختمان پلاسکو به عنوان یکی از موضوعات مشترک در صفحه‌ی یک اغلب روزنامه‌های کشور در ۳۰ دی ۹۶ دیده می‌شود. در کنار این موضوع مشترک، روزنامه‌های اصلاح‌طلب از ریشه‌ی اعتراضات هفته‌های اخیر و همچنین رفتار دولت  ترامپ در قبال توافق هسته‌ای نوشته‌اند و روزنامه‌های اصولگر در پی القای این مطلب هستند که مواضع اروپا و آمریکا در موضوع برجام با هم تفاوتی ندارد!

محمدعلی وکیلی در روزنامه‌ی ابتکار به اعتراضات هفته‌های گذشته پرداخته و می‌نویسد: «ایران یک جامعه تحول‌خواه شده است. تحول‌خواهی و تغییرطلبی می‌تواند یک فرصت به حساب آید. اگر این تغییرطلبی منجر به اصلاح و ارتقاء کارکردِ نهادها شود، حتما فرصت است. بدیهی‌ست که برای این امر، اول باید تغییرطلبی فهم و به رسمیت شناخته شود. جامعه‌ای که فرصت صندوق رای را دارد، می‌تواند تحول‌خواهی را به فرصت تبدیل کند. مکانیزم صندوق رای، بهترین روش جهت به رسمیت شناختن تغییرخواهیِ جامعه است. یکی از مشکلات ما در اعتراضات اخیر، عدم انعطاف در مقابل مطالبات جامعه بود. اساسا نهادهای اجتماعی ما هم‌پای تغییرات اجتماعی، متحول نشده‌اند»

از منظر این نماینده‌ی مجلس: «مقابل مطالبات معترضان، اکثر نهادها شوکه شدند چراکه اساسا مکانیزم فهم و حل آن را نداشتند. از همین روی، بسیاری علاقه داشتند مطالبات مردم را گزینش کنند و بعضی از مطالبات را خوب بدانند و پاره ای را بد! و یا اساسا حرف در دهن مردم بگذارند! این یعنی، تغییرطلبی مردم را به قدری دیر فهمیدیم و تدبیر نورزیدیم که اکنون توان شنیدن آن‌ها هم را نداریم. نهادهای ما اگر ظرفیت فهم این تحول‌خواهی ها و تغییرطلبی‌ها را داشت و این مطالبات را می‌شنید، هیچ‌گاه نیاز نبود این مطالبات در کف خیابان جار زده شود»

به نوشته‌ی این روزنامه: «اگر تدبیر از تغییر فاصله پیداکند و با تاخیر باشد آن وقت تغییرخواهی منشایاس و عدم پاسخگویی و ‌ناکارآمدی ومقدمه آشوب و تغییرناپذیری حکومت به‌حساب می‌آید فریادی که امروز بایدشنیده شوداگربه فردا واگذارشودخسارت بارخواهدشد بدیهی است که حل مطالبات مردم زمانبرمی باشد ولی رفتارمسئولان بایدبه گونه ای باشدکه اولاامیدآفرین ‌ثانیا همراه صداقت خواهدبود»


محمد مهاجری در یادداشتی برای روزنامه‌ی اعتماد به «انتظار نامعقول از صداوسیما» پرداخته است.

در این یادداشت می‌خوانیم: «صداوسيما به لطف قانون اساسي رقابت‌ناپذير است. امكانات فني همه رسانه‌هاي كشور اعم از خبرگزاري‌ها، مطبوعات، سايت‌ها و شبكه‌هاي پيام‌رسان، به اندازه يك‌صدم صداوسيما هم نيست. نيروي انساني‌اش هم همين‌طور. دخل و خرجش هم همين‌طور. اما اين رقابت‌ناپذيري در حوزه «نفوذ و تاثير رسانه‌اي» قابل مناقشه است. اگر يك‌صدم همين امكانات صداوسيما در اختيار رسانه‌هاي ديگر كشور- حتي آنها كه وابسته به سازمان‌هاي حاكميت هستند- قرار گيرد، به دليل اينكه در چنبره بازي‌هاي بروكراسي نمي‌افتد، اثر‌بخشي‌اش از الان بسيار بيشتر خواهد شد.»

این فعال رسانه‌ای اصولگرا بر این اعتقاد است که: «توقعات احزاب، دولت، مجلس، قوه قضاييه و… خيلي زياد است. آنها وقتي به بزرگي صداوسيما نگاه مي‌كنند انتظارات‌شان هم بزرگ مي‌شود. دليل اين توقع، نشناختن شاكله صداوسيماست.
هم به لحاظ نتيجه خروجي برنامه‌ها و هم به واسطه شناختي كه از برخي چهره‌هاي موثر اين سازمان وجود دارد، مي‌توان ادعا كرد كه سواد رسانه‌اي، كيفيت نيروها و مديريت حاكم بر صداوسيما از متوسط آنچه در ساير رسانه‌هاي كشور مي‌بينيم كمتر است. با پذيرش اين فرض، چرا بايد منتظر شق‌القمر از صداوسيما بود؟»

به نوشته‌ی سرمقاله‌ی اعتماد: «اگر صداوسيما دنبال گسترش نفوذ و تاثير است، همان‌گونه كه در امكانات فني دنبال تقليد از رسانه‌هاي آن سوي آب است، گاهي از روش‌هاي حرفه‌اي همان رسانه‌ها هم تقليد كند. كار خوب را حتي از رسانه بد ياد گرفتن، خيلي بد نيست. رسانه‌هاي بد دارند افكار عمومي جامعه ما را بمباران مي‌كنند. علاوه برآن صداوسيما اگر چند كاسه از دانش رسانه‌اي كه هم الان در حوض رسانه‌هاي كشور هست، بردارد و بريزد توي حوض خودش، از وضع الان نجات پيدا مي‌كند»


سرمقاله‌ی روزنامه‌ی جمهوری اسلامی به موضوع جنجال اخیر درباره‌ی اظهارات روحانی در مورد «نقد در حکومت معصومان» پرداخته و می‌نویسد: «هر چند موج برخاسته از سخنان رئیس‌جمهور روحانی درباره دایره گسترده نقد که با واکنش تند عده‌ای از علمای حوزه علمیه مواجه شد، با توضیحاتی که دفتر رئیس‌جمهور داد فروکش کرد، ولی این واقعه به تجربه‌ای منجر شد که اگر مورد توجه قرار گیرد، بسیار سودمند و آینده ساز خواهد بود.
تجربه‌ای که از این واقعه به دست آمده این است که حضرات روحانی نباید بدون بررسی و تحقیق درباره سخنی که برای آنها نقل می‌شود، موضعگیری کنند»

در ادامه‌ی این یادداشت می‌خوانیم: «یکی از جوانب این موضوع، شناسایی فرد یا افرادی است که آغاز‌کننده ایراد و اعتراض هستند و تلاش می‌کنند دیگران را وادار به ورود به این میدان کنند. آغازگر ماجرای اعتراض به سخن رئیس‌جمهور روحانی درباره نقد، یک فرد غیرروحانی بی‌اطلاع از مبانی عقیدتی بود که از یکطرف کاملاً جناحی عمل می‌کند و از طرف دیگر بشدت جویای نام است. اطلاع یافتن از این واقعیت می‌تواند کمک خوبی باشد به حضرات علما که در موضعگیری‌ها تامل بیشتری کنند و با بررسی بیشتری به نتیجه برسند.»

و در نهایت نویسنده به «بزرگان روحانی» پیشنهاد می‌کند: «حضور جوانان 15 تا 30 سال در اغتشاشات اخیر را ریشه یابی کنند و ببینند آنها علیرغم اینکه در سراسر عمر خود در فضای تبلیغات جامعه اسلامی و انقلاب قرار داشتند چرا به تحریک یک کانال مجازی به مساجد و حسینیه‌ها و دفاتر ائمه جمعه حمله کردند؟ تحقیق و بررسی کنید ببینید چرا مردم اینهمه به اخبار رسمی بی‌اعتمادند و تحت تاثیر شایعه پراکنی‌ها قرار می‌گیرند؟ به این سوال پاسخ بدهید که چرا ده‌ها موسسه با برچسب کار فرهنگی هزارها میلیارد تومان بودجه از دولت می‌گیرند و هیچ کار مثبتی نمی‌کنند و به اصل نظام هم فحش می‌دهند و طلبکاری می‌کنند؟ ریشه این گرایش غلط را بیابید که حوزه‌های علمیه را به بودجه‌های دولتی وابسته کرده و به عواقب خطرناک آن برای روحانیت شیعه نمی‌اندیشد. ریشه یابی کنید که چرا مداحان جای خطبا را گرفته‌اند و افراد روحانی در دوران حاکمیت خود از بسیاری از مسئولیت ‌های روحانیتی کنار گذاشته شده‌اند و جایگاه هزار ساله روحانیت درحال یک دگردیسی کامل است؟»


فریدون مجلسی در سرمقاله‌ی روزنامه‌ی شرق این پرسش را مطرح کرده است که آیا «تهدید ترامپ جدی است؟»

در این یادداشت آمده است: «باید دید آیا در ماه‌ها و بلکه سال‌های گذشته در سیاست و رفتارهای خارجی ایران تفاوت مهمی رخ داده است که ترامپ حلقه محاصره علیه کشورمان را تنگ‌تر و تهدید به تمدید‌نکردن تعلیق تحریم‌ها را مدام بر زبان می‌آورد؟ درواقع از زمانی که مذاکرات ١+٥ آغاز و منجر به امضای برجام و تصویب قطع‌نامه شورای امنیت درباره تعلیق تحرم‌ها شد، نه‌تنها رفتار بین‌المللی ایران تغییری نکرده، بلکه از همیشه حرفه‌ای‌تر و عقلانی‌تر هم شده است. مخالفان امضا و اجرای برجام در داخل ایران هم سخنانی گفته‌‌اند و هم کارهایی کرده‌اند که جنبه فرعی داشته و بیشتر برای مصرف داخلی بوده و نمی‌تواند بهانه‌ای برای لغو تعهدی بین‌المللی مانند برجام تلقی شود»

به نوشته‌ی شرق: «دلیل اصلی شدت عمل و برقراری تحریم‌ها علیه ایران تکرار و تأکید بر شعار لزوم محو اسرائیل در زمان احمدی نژاد و نمایش‌های تحریک‌آمیز در این زمینه بود که بهانه‌ای برای تشدید برنامه «ایران‌هراسی» و لابی اسرائیل در کنگره آمریکا شد. این بهانه در شعارهای ترامپ هم دنبال شد و به پیروزی او کمک کرد. عربستان نیز با پشتوانه مالی کلان و تزلزل درونی و سیاسی خاندان حاکم، که نیاز به کسب حمایت خارجی و انحراف افکار عمومی داخلی در مقابل دشمنی خارجی دارد، نخست با منسجم‌کردن برخی کشورهای اسلامی کوشید علاوه بر ایجاد درگیری‌های فرقه‌ای در پاکستان و افغانستان، با تدارک جنگ بزرگ و سریع داعش در عراق و سوریه، برای خود حیثیتی فاتحانه کسب کند»

نویسنده در نهایت نوشته است: «اقدام شتابزده ترامپ در اعلام انتقال سفارتخانه آمریکا به قدس با واکنش یکپارچه کشورهای اسلامی در اجلاس فوق‌العاده سران کنفرانس اسلامی در استانبول منجر شد که اعلامیه نهایی آن می‌تواند پوشش مناسبی در اتخاذ راهبردی جمعی برای ایران باشد تا در قالبی جمعی و سازگار با موازین حقوق بین‌الملل و حمایت از وادار‌کردن اسرائیل به تن‌دادن به قطع‌نامه‌های ملل متحد، مقابله با شهرک‌سازی اسرائیل و پذیرش استقلال فلسطین با مرکزیت قدس و البته غرامات و جبران خسارات بتواند سلاح ایران‌هراسی را بی‌اثر کند. چنین سیاستی از حمایت اروپا، روسیه و کشورهای منطقه برخوردار خواهد بود»


علیرضا سرمدی در سرمقاله‌ی روزنامه‌ی وطن امروز در پی اثبات این مسئله است که اروپا و آمریکا در موضوع برجام بازیگران یک طراحی مشترک علیه ایران هستند.

در این یادداشت می‌خوانیم: «روزهای اخیر، بحث بر سر نقش‌آفرینی اروپا در حل و فصل منازعات برجامی ایران و ایالات متحده آمریکا شدت گرفته است. کشورهایی مانند «انگلیس»، «آلمان» و «فرانسه» به صورت مداوم سخن از «احترام به برجام» گفته و رویکرد هسته‌ای ترامپ را در ظاهر محکوم کرده‌اند. با این حال سوال اصلی اینجاست: آیا می‌توان از تروئیکای اروپایی به عنوان ’دولت‌های میانجی‘ در پرونده برجام یاد کرد؟ در واقع آیا اساسا 3 کشور اروپایی می‌توانند در منازعه‌ای که از سوی دولت ترامپ در قبال توافق هسته‌ای آغاز شده، حکم بازیگری بی‌طرف و میانجی واقعی را داشته باشند؟»

به نوشته‌ی این روزنامه: «اخیرا مقامات آمریکایی تاکید کرده‌اند مذاکرات مفیدی(!) میان این کشور و اتحادیه اروپایی بر سر برجام انجام شده و این مذاکرات همچنان ادامه دارد. به عنوان مثال باب کورکر رئیس کمیته روابط خارجی آمریکا مدعی شده کنگره در این زمینه با نمایندگان اتحادیه اروپایی در حال رایزنی است و به پیشرفت‌هایی نیز برای اصلاح برجام- بخوانید ابطال برجام- دست یافته‌اند. اظهارات باب کورکر نمی‌تواند بی‌ارتباط با اظهارات سخنگوی دولت مرکل باشد. استفان سیبرت در این باره عنوان کرده است: ’برلین به دنبال جزئیات بیشتری درباره این مساله است که واشنگتن از توافق هسته‌ای با ایران چه چیزی می‌خواهد. آلمان از توافق هسته‌ای حمایت می‌کند و در کنار آن ایستاده است. آلمان شرایط را با شرکای اروپایی تجزیه و تحلیل خواهد کرد‘»

نویسنده در پایان می‌نویسد: «لازم است به دولت‌های اروپایی تفهیم شود هر گونه همراهی با دولت ترامپ در پروسه خروج از برجام (که با اعلام تغییر برجام رسمیت خواهد یافت)، آنها را نیز به دولت‌هایی سرکش و بی‌تعهد مانند دولت ایالات متحده آمریکا تبدیل خواهد کرد؛ موضوعی که به نظر می‌رسد هنوز بخوبی از سوی وزارت امور خارجه کشورمان خطاب به کشورهای اروپایی بیان نشده است»


cartoon - ebtekar

محمد طحانی – روزنامه‌ی ابتکار


cartoon - ghanoon

بهرنگ جدی – روزنامه‌ی قانون

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا